اختیار
اختیار در چند معنا به کار رفته است:۱. مقابل جبر، ۲. در برابر اکراه، ۳. مقابل ضرورت و اضطرار، ۴. برگزیدن یکی یا بیشتر، از چند چیز. از اختیار به معنای چهارم در باب نکاح سخن رفته است.
اگر بعد از قرارداد مزارعه، مالک یا زارع بمیرد، مزارعه بههم نمیخورد و ورّاث به جای آنان میباشند، و اگر مالک در عقد مزارعه شرط کند که زارع خودش کار مزارعه را انجام دهد، ولی زارع قبل از عمل بمیرد، عقد باطل نمیشود، ولی مالک اختیار فسخ پیدا میکند. و اگر بعد از آنکه مقداری از عمل را انجام داد بمیرد، باز هم مزارعه باطل نمیشود،
پس اگر مقصود از شرط این بوده که خودش از اول تا آخر کار کند بهطوریکه اگر قبل از اتمام کار عاجز شد شرط آنها محقق نشده، مالک میتواند مزارعه را نسبت به گذشته و آینده فسخ کند، و اگر مقصود از شرط این بوده که تا وقتی هست و میتواند، خودش انجام دهد، در این صورت تنها نسبت به آینده حق فسخ دارد و ارزش کار زارع تا وقت مردن، برای ورّاث او محفوظ است.