اختیار
اختیار در چند معنا به کار رفته است:۱. مقابل جبر، ۲. در برابر اکراه، ۳. مقابل ضرورت و اضطرار، ۴. برگزیدن یکی یا بیشتر، از چند چیز. از اختیار به معنای چهارم در باب نکاح سخن رفته است.
اگر کسی دزدی کند در مرتبه اوّل چهار انگشت دست راستش را از بیخ میبرند و در مرتبه دوّم پای چپش را از وسط قدم میبرند و در مرتبه سوّم او را حبس میکنند تا بمیرد و اگر باز هم دزدی کند او را میکشند، و در اجرای این حدّ دزد باید بالغ و عاقل باشد و با اختیار دزدی کند و بداند مالی را که برمیدارد مال مردم است و خودش در مال شریک نباشد و مضطر و ناچار نباشد و پدر صاحب مال نباشد و مخفیانه مال را ببرد و مال نیز در جای محفوظ و در بسته باشد و قیمت آن به چهار و نیم نخود طلا برسد.