گناهان کبیره، به معنای گناهان بزرگ، گناهانی‌اند که در قرآن و احادیث برای انجام آنها وعده دوزخ داده شده‌ است. در شمار و نام گناهان کبیره اختلاف است و از ۷ تا بیش از ۴۰ گناه برشمرده‌اند.

کوچک و خوار شمردن چیزی یا کسی را سبک شمردن (استخفاف‏) گویند. از احکام آن در بابهای مختلف، همچون طهارت، شهادات و حدود سخن گفته‏اند؛ چنان که در کتب نگاشته شده در موضوع قواعد فقهی در ذیل قاعده «حرمت اهانت به محترمات» به این موضوع نیز پرداخته‏اند.

گناه، در اصطلاح دینی به معنای نافرمانی از خداوند و انجام دادن کاری است که خداوند از آن نهی کرده یا ترک کاری است که خداوند به انجام آن فرمان داده است. گناه می‌تواند عملی مانند قتل، گفتاری مانند غیبت و نظری مانند شرک باشد.

فروع دین اصطلاحی فقهی و کلامی به معنای احکام عملی اسلام که در مقابل اصول دین قرار دارد. برخی از فروع دین اسلام به شرح زیر است: نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری.

اجنبی به نامحرم و بیگانه گفته می شود.

تنگنا، شرائط سخت و دشوار

ملتزم (به ضم میم و و فتح تاء و زاء) به معنای ایستایی است.

عالمان دینی گناهان را به دو قسم کبیره(بزرگ) و صغیره(کوچک) تقسیم کرده اند و برای هر کدام احکام خلصی قرار داده اند.

زکات از واجبات مالی در دین اسلام است که بر اساس آن، مسلمانان باید مقدار معینی از ۹ قلم کالا برای مصرف در زندگی فقرا و سایر امور عمومی اجتماعی بپردازند. این ۹ کالا عبارتند از نقدین (طلا و نقره)، انعام ثلاثه ( گاو، گوسفند و شتر) و غلات اربعه (گندم، جو، کشمش و خرما). مقدار پرداختی هر یک از این کالاها متفاوت است و در فقه تعیین شده است.

گناه به معنای خلاف است و در اسلام هر گونه کاری که برخلاف فرمان خداوند باشد گناه است.

«كفر» به معناى «پوشاندن و پنهان كردن چيزى » مى باشد .• و کافر به كسى گفته مى شود كه خدا يا پیامبر(صلى الله عليه وآله)يا شریعت يا هر سه را منكر شود .

یاری کردن را اعانت گویند. از این عنوان به مناسبت در باب‌های صلات، حج، تجارت، ضمان، اجاره، اطعمه و اشربه، غصب و دیات سخن رفته و احکام و آثاری بر آن مترتّب گشته است.

خُمس، اصطلاحی فقهی به معنای پرداخت یک پنجم مازاد درآمد سالانه و برخی موارد دیگر مانند معدن و گنج با شروطی که در فقه آمده است. خُمس از فروع دین است و آیه ۴۱ سوره انفال و بیش از ۱۱۰ حدیث در کتابهای روایی از آن سخن گفته‌اند.

ترک یعنی انجام ندادن، مقابل فعل است.