در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است، و کفاره واجب نیست:اول: آنکه روزه دار در روز ماه رمضان عمدا قی کند. دوم: آنکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مساله گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بیدار نشود. . سوم: عملی که روزه را باطل می کند بجا نیاورد، ولی نیت روزه نکند یار یا کند، یا قصد کند که روزه نباشد. چهارم: آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند، و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد. پنجم: آنکه در ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعد از تحقیق با این که گمان دارد صبح شده، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روزه بر او واجب است. ولی اگر بعد از تحقیق گمان یا یقین کند که صبح شده و چیزی بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نیست، بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نیست. ششم: آنکه کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام هد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آنکه کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند، یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم: آنکه به گفته کس دیگر که عادل باشد افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آنکه در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولی اگر در هوای ابر به گمان این که مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست. دهم: آنکه برای خنک شدن، یا بی جهت مضمضه کند، یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود، ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا برای وضو مضمضه کند و بی اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود ولی در خواب سوم احتیاط مستحب مؤکد، کفاره است. دوم عملی که روزه را باطل می کند به جا نیاورد ولی نیت روزه نکند، یا ریا کند، یا قصد کند که روزه نباشد، یا قصد کند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد. سوم آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد. چهارم آن که در ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، و نیز اگر بعد از تحقیق با این که گمان دارد صبح شده، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روزه بر او واجب است. بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه یا ظن پیدا کند به آن که صبح نشده و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده احتیاط واجب آن است که قضای روزه آن روز را به جا آورد. پنجم آن که کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. ششم آن که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند، یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم آن که کور و مانند آن به گفته دیگری افطار کنند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. هشتم آن که در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است و اگر شک داشته باشد که مغرب شده و افطار کند و معلوم شود مغرب نبوده کفاره هم واجب است. ولی اگر در هوای ابر به گمان این که مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست. نهم آن که برای خنک شدن، مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود و اگر بی جهت مضمضه کند و فرو رود احتیاط لازم قضا است ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد یا برای وضو مضمضه کند و بی اختیار فرو رود قضا بر او واجب نیست. دهم آن که روزه دار از جهت اکراه یا اضطرار یا تقیه افطار کند که در این صورت لازم است قضا نماید و کفاره ندارد.
- [آیت الله سبحانی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفّاره واجب نیست: اول: آن که روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قی کند. دوم : آن که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأله1278 گفته شد، تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود. سوم: عملی که روزه را باطل می کند، به جا نیاورد. ولی نیّت روزه نکند، یا ریا کند، یا قصد کند که روزه نباشد. چهارم : آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد. پنجم: آن که در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می کند، انجام دهد. بعد معلوم شود صبح بوده. و نیز اگر بعداز تحقیق با گمان به این که صبح شده، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روز بر اوواجب است، ولی اگر بعد از تحقیق یقین کند که صبح نشده و چیزی بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نیست، و امّا اگر بعد از تحقیق گمان کند که صبح نشده و یا شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضای آن روز واجب است. ششم: آن کسی که مورد اعتماد و اطمینان نیست، بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آن که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند، یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم : آن که نابینا و مانند آن به گفته کس دیگر افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آن که در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولی اگر در هوای ابری به گمان اینکه مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست. دهم : آن که برای خنک شدن، یا بی جهت مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا برای وضو مضمضه کند و بی اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست: اول آنکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأله (1639) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود. دوم عملی که روزه را باطل می کند به جا نیاورد ولی نیت روزه نکند؛ یا ریا کند؛ یا قصد کند که روزه نباشد؛ یا قصد کند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد. سوم آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و به حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد. چهارم آنکه در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه؛ کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعد از تحقیق با اینکه گمان دارد صبح شده؛ کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده؛ قضای آن روز بر او واجب است؛ بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده باید قضای روزه آن روز را به جا آورد. پنجم آنکه کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده است. ششم آنکه کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند؛ یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم آنکه کور و مانند آن به گفته کس دیگر افطار کنند؛ بعد معلوم شود مغرب نبوده است. هشتم آنکه در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند؛ بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولی اگر در هوای ابر به گمان اینکه مغرب شده افطار کند؛ بعد معلوم شود مغرب نبوده؛ قضا لازم نیست. نهم آنکه برای خنک شدن؛ یا بی جهت مضمضه کند؛ یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود و همچنین است بنا بر احتیاط واجب اگر مضمضه برای وضوی غیر نماز واجب باشد؛ ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد؛ یا برای وضوی نماز واجب مضمضه کندو بی اختیار فرو رود؛ قضا بر او واجب نیست. دهم آنکه کسی از جهت اکراه یا اضطرار یا تقیه افطار کند؛ لازم است قضا نماید و کفاره واجب نیست.
- [آیت الله اردبیلی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفّاره واجب نیست: اوّل: آن که روزه خود را با قِی کردن یا اماله نمودن باطل کند. دوم: آن که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأله 1710 گفته شد، تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود. سوم: عملی که روزه را باطل میکند بجا نیاورد، ولی نیّت روزه نکند یا ریا کند یا قصد کند که روزه نباشد یا این که قصد کند آنچه روزه را باطل میکند، بجا آورد. چهارم: آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک یا چند روز، روزه بگیرد. پنجم: آن که در ماه رمضان با شک در این که صبح شده و بدون این که تحقیق کند، عملی که روزه را باطل میکند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است و تفاوتی ندارد که میتوانسته تحقیق کند یا نه و نیز اگر بعد از تحقیق اطمینان پیدا نکند که شب باقی است و صبح نشده و عملی که روزه را باطل میکند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، قضای آن روزه بر او واجب است؛ اما اگر بعد از تحقیق و مراعات فجر اطمینان یابد که صبح نشده و عملی که روزه را باطل میکند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نمیشود. ششم: آن که کسی بگوید: (صبح نشده) و انسان با اعتماد به گفته او عملی که روزه را باطل میکند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آن که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند یا گمان کند شوخی میکند و عملی که روزه را باطل میکند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم: آن که نابینا و مانند او که نمیتواند در مورد وقت تحقیق کند، با اعتماد به گفته کسی که میگوید مغرب شده، افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آن که در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولی اگر به علّت وجود مانعی، مانند ابری بودن هوا یا وجود گرد و غبار به گمان این که مغرب شده افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست. دهم: آن که برای خنک شدن یا بیجهت مضمضه کند (یعنی آب در دهان بگرداند) و آب بیاختیار فرو رود؛ ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد یا برای وضویی که برای نماز واجب میگیرد، مضمضه کند و بیاختیار آب فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
- [آیت الله خوئی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است، و کفاره واجب نیست: (اول): آن که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأل (1639) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود. (دوم): عملی که روزه را باطل میکند بهجا نیاورد، ولی نیت روزه نکند یا ریا کند، یا قصد کند که روزه نباشد، یا قصد کند کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد. (سوم): آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند، و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد. (چهارم): آن که در ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعد از تحقیق با این که گمان دارد صبح شده، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روزه بر او واجب است. بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده باید قضای روز آن روز را بهجا آورد. (پنجم): آن که کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. (ششم): آن که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفت او یقین نکند، یا خیال کند شوخی میکند و کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. (هفتم): آن که کور یا مانند آن به گفت کسی دیگر افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. (هشتم): آن که در هوای صاف به واسط تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولی اگر در هوای ابر به گمان این که مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست. (نهم): آن که برای خنک شدن، یا بیجهت مضمضه کند، یعنی آب در دهان بگرداند و بیاختیار فرو رود، و همچنین بنابر احتیاط واجب، اگر مضمضه برای وضوی غیر نماز واجب باشد ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا برای وضوی نماز واجب مضمضه کند و بیاختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست. (دهم) کسی از جهت اکراه یا اضطرار یا تقیه افطار کند لازم است قضا نماید و کفاره واجب نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست ، اول آنکه روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قی کند . دوم آنکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مساله 1630 گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بیدار نشود . سوم عملی که روزه را باطل می کند بجا نیاورد ولی نیت روزه نکند ، یا ریا کند ، یا قصد کند که روزه نباشد ، یا قصد کند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد . چهارم آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روزه بگیرد . پنجم آنکه در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه ، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد ، بعد معلوم شود صبح بوده . و نیز اگر بعد از تحقیق با اینکه گمان دارد صبح شده ، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روز بر او واجب است ، ولی اگر بعد از تحقیق گمان یا یقین کند که صبح نشده و چیزی بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نیست بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد ، بعد معلوم شود صبح بوده ، قضا واجب نیست . ششم آنکه کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفتة او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد. بعد معلوم شود صبح بوده است . هشتم آنکه کور و مانند به گفتة کس دیگر افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است . نهم آنکه در هوای صاف به واسطة تاریکی یقین کند که مغرب شده وافطار کند ، بعد معلوم شود مغرب نبوده است ، ولی اگر در هوای ابر به گمان اینکه مغرب شده افطار کند ، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست . دهم آنکه برای خنک شدن ، یا بی جهت مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو برد ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد ، یا برای وضو مضمضه کند و بی اختیار فرو رود ، قضا بر او واجب نیست .
- [آیت الله وحید خراسانی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست اول ان که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مساله گذشت تا اذان صبح از خواب دوم و سوم بیدار نشود دوم ان که عملی که روزه را باطل می کند انجام ندهد ولی نیت روزه نکند یا ریا کند یا قصد کند که روزه نباشد یا قصد کند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد سوم ان که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد چهارم ان که در ماه رمضان بدون این که خودش تحقیق کند صبح شده یا نه کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعد از تحقیق گمان داشته باشد که صبح شده یا شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده قضای ان روزه بر او واجب است پنجم ان که کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است ششم ان که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است هفتم ان که کور و مانند او به گفته کسی دیگر افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده است هشتم ان که در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده است ولی اگر در هوای ابری به گمان این که مغرب شده افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست نهم ان که برای خنک شدن یا بی جهت مضمضه کند یعنی اب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود ولی اگر فراموش کند که روزه است و اب را فرو دهد یا برای وضوی نماز واجب مضمضه کند و بی اختیار فرو رود قضا بر او واجب نیست دهم ان که کسی از جهت اکراه یا اضطرار یا تقیه افطار کند
- [آیت الله علوی گرگانی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است وکفّاره واجب نیست: اوّل خروج منی به ملاعبه و امثال آن در صورتی که قصد نکرده باشد منی از او خارج شود و عادت او هم خروج منی نباشد احتیاط واجب قضأ روزه است و کفاره ندارد، دوم آن که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در )مسأله 1646) گفته شد، سوم عملی که روزه را باطل میکند بجا نیاورد ولی نیّت روزه نکند یا ریا کند یا قصد کند که روزه نباشد یا قصد کند کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد بنابر احتیاط در اخیر، چهارم آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد، پنجم آن که در ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعد از تحقیق با این که گمان دارد صبح شده کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتیاط واجب قضای آن روزه بر او واجب است بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه وکاری که روزه را باطل میکند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده احتیاط واجب آن است که قضای روزه آنروز را بجا آورد، ششم آن که کسی بگوید صبح نشده وانسان به گفته او کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است، هفتم آن که کسی بگوید صبح شده وانسان به گفته او یقین نکند یا خیال کند شوخی میکند وکاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است، هشتم آن که کور ومانند آن به گفته کس دیگر افطار کنند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، نهم آن که در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده وافطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است که بنابر احتیاط واجب قضا باید بنماید ولی اگر در هوای ابری به گمان این که مغرب شده افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست، دهم آن که برای خنک شدن، یا بیجهت مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بیاختیار فرو رود ولی اگر فراموش کند که روزه است وآب را فرو دهد یا برای نماز واجب مضمضه کند وبیاختیار فرو رود قضا بر او واجب نیست و همچنین است مضمضه در وضوی نماز نافله.
- [آیت الله بروجردی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست:اوّل:آن که روزهدار در روز ماه رمضان عمداً قی کند.دوم:آن که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأله 1639 گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود.سوم:عملی که روزه را باطل میکند به جا نیاورد، ولی نیت روزه نکند، یا ریا کند، یا قصد کند که روزه نباشد، یا قصد کند کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد.چهارم:آن که اگر در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد.پنجم:آن که در ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعد از تحقیق با این که گمان دارد صبح شده، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضای آن روز بر او واجب است؛ بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، احتیاط واجب آن است که قضای روزهی آن روز را به جا آورد.ششم:آن که کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفتهی او کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.هفتم:آن که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفتهی او یقین نکند، یا خیال کند شوخی میکند و کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.هشتم:آن که کور و مانند آن به گفتهی کس دیگری افطار کنند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.نهم:آن که در هوای صاف به واسطهی تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولی اگر در هوای ابری به گمان این که مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست.دهم:آن که برای خنک شدن، یا بی جهت مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بیاختیار فرو رود، ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا برای وضو مضمضه کند و بیاختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
- [آیت الله سیستانی] در چند مورد غیر از مواردی که قبلاً به آنها اشاره شد فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست : اول : آنکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأله (1602) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود . دوم : عملی که روزه را باطل میکند بجا نیاورد ولی نیت روزه نکند ، یا ریا کند ، یا قصد کند که روزه نباشد ، و همچنین اگر قصد کند کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد به تفصیلی که در مسأله (1551) بیان شد . سوم : آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد . چهارم : آنکه در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه ، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد ، بعد معلوم شود صبح بوده است . پنجم : آنکه کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد ، بعد معلوم شود صبح بوده است . ششم : آنکه کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند ، یا خیال کند شوخی میکند ، و خودش هم تحقیق نکند و کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد ، بعد معلوم شود صبح بوده است . هفتم : آنکه به گفته کس دیگری که گفته او شرعاً برایش حجت است ، یا او به اشتباه معتقد باشد که خبر او حجت است ، افطار کند ، بعد معلوم شود مغرب نبوده است . هشتم : آنکه یقین یا اطمینان کند که مغرب شده و افطار کند ، بعد معلوم شود مغرب نبوده است ، ولی اگر در هوای ابری ومانند آن به گمان اینکه مغرب شده افطار کند ، بعد معلوم شود مغرب نبوده ، و جوب قضا در این صورت بنابر احتیاط است . نهم : آنکه از جهت تشنگی مضمضه کند ، یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود ، ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد ، یا برای غیر جهت تشنگی مثل مواردی که مضمضه در آنجاها مستحب است ، مانند وضو مضمضه کند و بی اختیار فرو رود ، قضا ندارد . دهم : آنکه کسی از جهت اکراه یا اضطرار یا تقیّه افطار کند ، اگر مورد اکراه و تقیه ، خوردن یاآشامیدن یا جماع باشد ، و همچنین در غیر آنها بنابر احتیاط واجب .