اگر انسان در هنگامی که ممیّز بوده و خوب و بد را میفهمیده مجتهدی را درک کرده که در آن زمان میتوانسته از او تقلید کند، میتواند پس از مرگ آن مجتهد از او تقلید کند، خواه در زمان زنده بودن مجتهد از او تقلید کرده باشد یا تقلید نکرده باشد، در غیر این صورت، بنا بر احتیاط عمل کردن به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته جایز نیست.
و چنانچه مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود پس از وفات حکم زنده بودن را دارد، بنابراین اگر مجتهدی که از دنیا رفته اعلم باشد یا در صورت تساوی به فتوای او - هر چند در برخی از مسائل - عمل کرده باشد، لازم است در تمام مسائل بر فتوای او باقی بماند و اگر مجتهد زنده اعلم شده باشد، باید از او تقلید کند و اگر به فتوای مجتهد متوفی که با مجتهد زنده مساویست اصلاً عمل نکرده باشد، از هر یک از آنها که بخواهد میتواند تقلید کند.
و اگر مجتهد پیش از عمل کردن مقلّد به فتوای او از دنیا برود و انسان به فتوای مجتهد مساوی دیگر عمل کند، دیگر نمیتواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته عمل نماید.
- [آیت الله بهجت] اگر انسان از مجتهدی تقلید کند و در مسایل مورد ابتلا به فتوای او عمل نماید، سپس بعد از وفات وی، در تمام مسایل به مجتهد زنده رجوع کند، اما برخی از مسایل را که قبلاً از مجتهد میّت تقلید و عمل کرده، اینک مورد ابتلا نیست، یعنی موردی برای عمل بر طبق فتوای مجتهد دوم در این مسایل پیش نیامده، آیا در این بخش از مسایل می تواند بر تقلید میّت اوّل باقی بماند؟ با توجّه به این که مجتهد دوم تقلید را التزام بداند.
- [آیت الله اردبیلی] آیا میتوان بر تقلید مجتهدی که از دنیا رفته و نسبت به مجتهدین زنده اعلم است، باقی ماند؟ در صورت جایز بودن، در مسائل جدیدی که نمیتوان نظر او را به دست آورد، چگونه باید عمل کرد؟
- [آیت الله بهجت] شخصی مقلّد مجتهدی بوده و در مسأله ای به خیال این که فتوای او چنین است، عمل کرده و بعد از فوت وی معلوم شده که فتوای او را اشتباهی فهمیده است و عملش طبق فتوای او نبوده، آیا در صورت اعلم بودن مجتهد میّت، در این مسأله هم باید بر تقلید او باقی بماند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا جایز است برای کسی که بر تقلید از میّت باقی مانده است در مسائل مستحدثه به فتوای مجتهدش عمل کند در حالیکه نمیتواند نظر مجتهد میّت را بدست بیاورد و آیا در اینگونه مسائل هم باید از اعلم تقلید کند و اگر امکان شناخت اعلم نباشد وظیفه چیست؟
- [آیت الله بهجت] در صورتی که انسان، مقلّد مجتهدی باشد که قضای نمازهای فوت شده ی مادر را واجب می داند و در زمان تقلید از آن مجتهد، مادر از دنیا برود و قضای نماز و روزه ی او را پسر انجام ندهد و بعدا به علّت فوت آن مجتهد، رجوع به مجتهد حیّ کند و آن مجتهد زنده قضای نماز مادر را واجب نداند، وظیفه ی فرد مکلّف چیست؟
- [سایر] با عرض سلام و تحیت به محضر حضرتعالی؛ 1- در مسائلی که بنا بر احتیاط واجب می باشد ، آیا در مراجعه به مجتهد دیگر ، حتما باید رعایت الاعلم فالاعلم شود یا اینکه اگر مجتهد دوم از نظر علمی مساوی با مرجع ما ( یعنی مرجع اول که مسئله را به صورت احتیاط واجب بیان کرده بود ) باشد نیز می توان به آن مراجعه کرد؟ 2- در سوالی که در خصوص رجوع به مرجع مساوی در چند مدت پیش از شما داشتم و حکم آن برایم مشخص شد ، سوالی برایم پیش آمده است و آن اینکه ، اگر انسان برای مدتی از یک مجتهد تقلید کرده باشد و آن مجتهد رجوع به مرجع مساوی را جایز بداند ، آیا می تواند در همان مسائلی که از مرجع اول تقلید کرده ، هم اکنون با اجازه رجوع مرجعش به مجتهد دوم رجوع کند یا اینکه فقط در مسائلی که قبلا تقلید نکرده ( مسائل جدید ) می تواند رجوع کند؟
- [آیت الله خوئی] چه میفرمائید در این که، حضرتعالی در مسائل عملیه در مقام شستن لباس نجس ولو با آب کر، فشار و تعدد را شرط فرمودهاید، اگر لباسی را در آب کر وارد کرده بعد از برطرف کردن نجاست آن، کنار گذاشته شود که خود به خود آب آن برود و خشک شود آیا فشار صدق میکند و حکم به طهارت میشود یا نه؟ و نیز فتوای لزوم تعدّد و فشار دادن از شما، به طور حتم و جزم است و یا به طور احتیاط، و در این صورت از مجتهد دیگر میتواند تقلید نماید یا نه؟
- اگر انسان به فتوای مجتهدی عمل کرد نمیتواند از مجتهد دیگر تقلید کند، مگر آنکه مجتهد دیگر اعلم از مجتهد اول شده باشد که لازم است به فتوای مجتهد دیگر عدول کند.
- اگر مجتهد اعلم در مسألهای فتوا دهد، مقلّد آن مجتهد، یعنی کسی که از او تقلید میکند نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند. لازم به ذکر است که علاوه بر مواردی که مسأله بدون هیچ قیدی، ذکر شده، مواردی که در آن عباراتی نظیر (اقوی آن است)، (بنا بر اقوی)، (اظهر آن است) و (بعید نیست) و مانند آن به کار رفته است، فتوا میباشد. در این رساله در برخی از موارد کلمه احتیاط به کار رفته است؛ احتیاط بر سه قسم است: الف: احتیاط مستحب؛ در جاییست که قید (استحبابی) یا (مستحب) همراه احتیاط آمده است، مثل آنکه گفته شود: (احتیاط مستحب آن است که پیش از نماز اذان و اقامه گفته شود). عمل به احتیاط مستحب، واجب نیست، بلکه شایسته است. ب: احتیاط واجب: در جاییست که قید (وجوبی) یا (واجب) همراه احتیاط ذکر شده باشد، مثل آنکه گفته شود: (بنا بر احتیاط واجب باید برای قضای نماز آیات غسل کرد). عمل به اینگونه احتیاط، واجب است و نمیتوان در آن به فتوای مجتهد دیگر رجوع کرد. ج: احتیاط مطلق: در جاییست که احتیاط، بدون هیچ قیدی بکار رفته است، مثل آنکه گفته شود: (بنا بر احتیاط باید از آب قلیلی که بعد از برطرف شدن عین نجاست برای آب کشیدن چیز نجس روی آن میریزند و از آن جدا میشود اجتناب کرد). در احتیاط مطلق، مقلّد میتواند به احتیاط عمل نکند، بلکه مطابق فتوای مجتهد دیگر - با رعایت شرط اعلمیت نسبی - رفتار نماید. عبارت (محل اشکال است) نیز در موارد احتیاط مطلق به کار میرود.
- تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است و در احکام دینی از کسی باید تقلید کرد که دارای این شرایط باشد: 1 - مرد باشد. 2 - بالغ باشد. 3 - عاقل باشد. 4 - شیعه دوازده امامی باشد. 5 - حلالزاده باشد. 6 - عادل باشد، یعنی از گناهان کبیره، مانند: دروغ، غیبت، تهمت، آدمکشی، رباخواری، ترک نماز و ترک روزه …، از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه؛ حالت نفسانیست که انسان را به ترک گناه وادار میکند، گناه صغیره نیز با اصرار بر آن، گناه کبیره محسوب میگردد و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد؛ یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، بگویند: ما خلاف شرعی از او سراغ نداریم. 7 - مجتهد باشد. 8 - اعلم باشد و این در صورتیست که احتمال اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا بدهد. مجتهد اعلم کسیست که از تمام مجتهدهای زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد و برتری این مجتهد از سایر مجتهدین باید به گونهای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل میتوان تقلید نمود. 9 - موثّق باشد، یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالبا موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص میگردد. 10 - زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).
- [آیت الله بهجت] باقی ماندن بر تقلید میّت در مسائلی که در آنها تقلید و عمل کرده است، در صورتی که مجتهدِ از دنیا رفته با مجتهد زنده از نظر علمی مساوی باشند، بنا بر اقوی جایز است، هر چند با اجازه مجتهدی دیگر بر تقلید باقی بوده و عمل کرده باشد . و اگر مجتهدی که از دنیا رفته اعلم باشد ، واجب است بر تقلید او باقی بماند. و اگر مجتهد زنده بعدا اعلم شد ، واجب است در تمامی مسائل به او عدول نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، بقاء بر تقلید از او جایز است نه واجب. گرچه مجتهدِ میّت، اعلم از مجتهدینِ زنده باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کرد، ولی کسی که در مسألهای به فتوای مجتهدی عمل کرده، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتوای مجتهد زنده رفتار نکرده باشد، میتواند در آن مسأله به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته باقی باشد، اگر چه احتیاط مستحب آن است که به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید.
- [آیت الله مظاهری] انسان باید از مجتهد زنده تقلید کند و اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، میتوان در همه مسائل بر تقلید او باقی بود، گرچه به هیچ یک از فتواهای او عمل نکرده باشد.
- [آیت الله سیستانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است، بنابراین اگر او أعلم از مجتهد زنده باشد باید با علم به اختلاف در مسائل محل ابتلاء و لو اجمالاً بر تقلید او باقی بماند. و چنانچه مجتهد زنده أعلم از او باشد باید به مجتهد زنده رجوع کند. و اگر أعلمیتی در میان آنها معلوم نشود یا مساوی باشند، پس اگر اورعیت یکی از آنها ثابت شود به این معنا که در فتوا دادن بیشتر احتیاط کند باید از او تقلید کند و اگر ثابت نشود مخیر است عمل خود را با فتوای هرکدام تطبیق نماید، مگر در موارد علم اجمالی، یا قیام حجت اجمالی بر تکلیف مانند موارد اختلاف در قصر و تمام که بنا بر احتیاط واجب باید رعایت هر دو فتوا را بنماید. و مراد از تقلید در صدر این مسأله صرف التزام به متابعت از فتوای مجتهد معین است، نه عمل کردن به دستور او.
- [آیت الله سبحانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند. ولی در مسائلی که آنها را یاد گرفته است می تواند بر تقلید قبلی باقی بماند.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میّت چنانچه مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد میّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقلید میّت جایز نیست. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر کسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله کافی است.
- [آیت الله بهجت] کسی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او به فتوای مرجعی دیگر به تقلید اول باقی بوده، پس از وفات مرجع دوم، در صورت جواز بقاء، تنها در مسائلی که طبق فتوای مجتهد اول عمل کرده می تواند باقی بماند . و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر کدام طبق موازین از دیگری تقلید کرده و با اجازه بعدی بر تقلید باقی مانده و در نتیجه از هر مجتهد چند مسأله عمل کرده است، در آن مسائل می تواند بر تقلید مجتهدین قبلی باقی بماند . ولی در هرصورت در مسائلی که عمل نکرده باید به فتوای مجتهد زنده عمل کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باقی ماندن بر تقلید او جایز است؛ بلکه اگر اعلم باشد واجب است، به شرط این که به فتوای او عمل کرده باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند ، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند .ولی کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده،بعد از مردن آن مجتهد می تواند در همه مسائل از او تقلید کند ، مگر اینکه مجتهد زنده اعلم از میّت باشد ، که در این صورت رجوع به آن زنده واجب است . (مسائل10) اگر در مساله ای به فتوای مجتهدی عمل کند و بعد از مردن او در همان مساله به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید ، دوباره نمی تواند آن را مطابق فتوای مجتهدی که از دنیا رفته است انجام دهد.ولی اگر مجتهد زنده در مساله ای فتوی ندهد ، و احتیاط نماید و مقلدمدتی به آن احتیاط عمل کند، دوباره می تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته عمل نماید مثلا اگر مجتهدی گفتن یک مرتبه سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ ولااِله اِلا اللهُ واللهُ اَکبرُرادر رکعت سوم و چهارم نماز کافی بداند و مقلد مدتی به این دستور عمل نماید و یک مرتبه بگوید ، چنانچه آن مجتهد از دنیا برود و مجتهد زنده احتیاط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتی به این احتیاط عمل کند و سه مرتبه بگوید ، دوباره می تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته برگردد و یک مرتبه بگوید .