سلام/ دخترم بدان که این حال و این هیجان برای هر انسانی در شرایط مشابه طبیعی و نرمال است چون خیلی از هیجانات را همزمان درگیر خودش می کند. اما اگر خودت ماهیت این قَلَیانِ زودگذر احساست و هیجانات را درست نشناسی شاید دچار اشتباه در تصمیم گیری شوی. فورا حال خودت را در چند "جمله کوتاه" یا چند "تیتر" خلاصه کن. مثلا امید.اشتیاق. کنجکاوی.تمایل به خودنمایی.تمایل به نازکردن و... .سرخوردگی به دلیل بی محلی یا توهین یا عدم شناخت درست ازمن یا عدم توانیی ام برای معرفی خودم و... بعد با توجه به این که "این فقط اولین تجربه یک خواستگاری غیر رسمی و ناشیانه بود" و "خواستگار شوهر نیست بلکه فقط خواستگار است." مراقب باش نابخردانه علاقه سازی نکن! و موضوع را تمام شده بدان و با همسالانت مشاوره نکن و پیشنهادات از این دست را جانب اساتید و محترمین را خیلی مودبانه به مسیر خواستگاری رسمی هدایت کن. - باید زین پس بتوانی گفتگویت را با دیگران مدیریت کنی وقتی قرار نبوده سوالی غیر از معارفه بپرسد باید تذکر می دادی که اینم خارج از چارچوب این جلسه است و به اصطلاح خارج از دستور. - هر نوع تلاش و اقدام برای جوش دادن این رابطه و ادامه گفتگو را نابخردانه و نادرست بدان. تمام
سلام حاج آقا. چند روز پیش به واسطه استادم با آقایی آشنا شدم و با هم راجع به ازدواج صحبت کردیم.استادمون به من گفت فقط در حد آشنایی باهم صحبت کنید یعنی مثلا خونوادتون چه کارند .مادر. پدر. توافق محل سکونت(ایشون دانشجوی تهران بودند) اما وقتی اون آقا اومد سوالایی پرسید که بایس در مرحله بعد میپرسیدن من هول شدم گیج شدم نفهمیدم چی میگم منی که قبلا بقیه رو با سوالای سخت گیج میکردم حالا یه دست روی دست من اومد.حاج آقا من هرکسی که دوستم داشت دست رد به سینه اش زدم نمیدونم چرا ولی وقتی میفهمیدم دوسم داره ازش بدم می اومد ولی این آقا که این دفعه اون منو رد کرد رو احساس میکنم همونیه که من میخاستم به خاطر همین اعصابم خورده فکر میکنم حقم ضایع شده.باور کنید دنیام سیاه شده منم دختر مذهبی و مغروری هستم و نمیتونم کاری کنم .حاج آقا همیشه خیرو از خدا خواستم ولی این دفعه احساس میکنم خدا داره تنبیهم میکنه چون من متاسفانه و بدبختانه به خاطر غرورم تقریبا همه تابستونو با پدر و مادرم قهر بودم.اون آقا به استادمون گفته بود من به دلش ننشستم به اضافه اینکه بلد نبودم جواب سولاشو بدم.حاج آقا من از گناهام پشیمونم.یعنی ممکنه اون آقا برگرده؟ منتظر جوابتون هستم...
سلام/ دخترم بدان که این حال و این هیجان برای هر انسانی در شرایط مشابه طبیعی و نرمال است چون خیلی از هیجانات را همزمان درگیر خودش می کند. اما اگر خودت ماهیت این قَلَیانِ زودگذر احساست و هیجانات را درست نشناسی شاید دچار اشتباه در تصمیم گیری شوی.
فورا حال خودت را در چند "جمله کوتاه" یا چند "تیتر" خلاصه کن. مثلا امید.اشتیاق. کنجکاوی.تمایل به خودنمایی.تمایل به نازکردن و... .سرخوردگی به دلیل بی محلی یا توهین یا عدم شناخت درست ازمن یا عدم توانیی ام برای معرفی خودم و...
بعد با توجه به این که "این فقط اولین تجربه یک خواستگاری غیر رسمی و ناشیانه بود" و "خواستگار شوهر نیست بلکه فقط خواستگار است." مراقب باش نابخردانه علاقه سازی نکن! و موضوع را تمام شده بدان و با همسالانت مشاوره نکن و پیشنهادات از این دست را جانب اساتید و محترمین را خیلی مودبانه به مسیر خواستگاری رسمی هدایت کن.
- باید زین پس بتوانی گفتگویت را با دیگران مدیریت کنی وقتی قرار نبوده سوالی غیر از معارفه بپرسد باید تذکر می دادی که اینم خارج از چارچوب این جلسه است و به اصطلاح خارج از دستور.
- هر نوع تلاش و اقدام برای جوش دادن این رابطه و ادامه گفتگو را نابخردانه و نادرست بدان. تمام