سلام/ مشکل شما الان شماره 8 است و اینکه با این مسئله درگیری. شما انتظار خواستگاری و ازدواج از او داری؟ در حالی که نمی دانی او چه در سر دارد! همین هم باعث دلداگی -نابخردانه- می شود و هم این بی قراری ها و پرخاشگری ها اگر مهارت گفتگوی موثر را بلد شوی مشکل حل می شود. اما ما معمولا پرحرفی می کنیم و امکان بروز واقعی را به افراد نمی دهیم. مثلا اگر دختری به خواستگارِ علاقمندش بگوید من از سیگار متنفرم اگر کسی سیگار بکشد من چه می کنم و ... و آن فرد عاشق پیشه و البته سیگاری، ضعف خود را مخفی می کند و اگر حتی گاهی هم سیگار می کشد بیان نمی کند و گویی دختر پاسخی را که می خواهد بشنود در دهان خواستگار قرار می دهد. این مثال را در مورد رقص و موسیقی و ... در ذهنتان مرور کنید. اما این آقا 1. یا از شما خوشش نمی آید و فقط شما را تحمل می کند. -که معمولا برای افرادی با باورهای نادرست و افراد خودشیفته و خیلی از آدم ها پذیرشش سخت است!- 2.یا انتخابش را کرده و منتظر است بیاید خواستگاری -که احتمالش ضعیف است- 3. یا از دختر دیگری خوشش آمده و در مورد او به نتیجه رسیده و او را انتخاب کرده و خودش را متاهل می داند و دیگر به فکر انتخاب همسر نیست! و چرا با شما رابطه دارد؟! 4. یا خدای نکرده هرزه است و شما را در آب نمکِ این شوریدگی و انتظار قرار داده تا برای یک رابطه کثیف آماده شوید. خدا می فرماید: به زنا نزدیک نشوید! این فرض ها را با گفتگویی ساده و صریح می توان فهمید. گفتگو کن و درست تشخیص بده و تمام. و  نکته آخر: تلاش نکنید برای جلب توجه حالتان را بدتر نشان بدهید! رفته رفته باورتان می شود.
سلام نمیکنم دوست ندارم خلاصه بنویسم دوست دارم وقتت رو بگیرم عیبی داره برای من یک کم بیشتر وقت بذاری؟سرچ بلدم و این کاررو کردم اما اگه بخونی متوجه میشی چرا نوشتم!بین دوراهی ام.ولی ضوابط رو رعایت میکنم 1-دانشجوی ترم 6 2-دارای اشکالات رفتاری(مثل بلد نبودن برقراری ارتباط چه با دختر چه با پسر و یا استفاده از غرور بیجا ووو) 3- دختر مجرد 4-امروز صبح از دنده لج پا شدم دوست داشتم با همه دعوا کنم اصلا یه مدتیه پرخاشگر شدم رفته بودم بازار از فروشنده خوشم نیومد خرید نکردم دوست داشتم با آقاهه دعوا کنم همون کاری که الان میخوام با شما بکنم! 5-من آدم منطقی هستم و وسواس فکری هم البته دارم نمیتونم زود تصمیم بگیرم کلی مشورت میکنم و همیشه بهترین تصمیم رو میگیرم و همیشه شکر خدا راضی ام 6-خونواده ام مذهبی اند من هم! 7-آقاجون دلم میخواد غر بزنم!اصلا شاکی ام اولی خود تو!میدونی چرا؟من مذهبی درسخونده عاقل بین حرف امثال تو و روانشناسا میمونم!(میمون نه می مانم!) 8-آقا من از یه آقای متشخص خوشم میاد هیچ رابطه ای هم جز کار و درس اون هم در حد اس ام اس با بنده خدا ندارم درمورد حس اون به خودم هم خبر ندارم ولی اینقدر میدونم که به خاطر احترامی که برای من قائله جواب سوالاتم رو میده و بهم کمک میکنه اون بهم توجه میکنه اما درسی نه عاشقانه(حالم به هم میخوره از این روابط هیچ وقت هم نه دوست داشتم نه به خودم اجازه میدم با پسری باشم)ولی من ته دلم دوستش دارم عیبه؟ 9-آدم بسیار متشخص و با وقاریه اینو من نمیگم همه میگن 10-از من بزرگتره و الانم تازه فارغ التحصیل شده 11-این اواخر کمی صمیمیت بیشتر شده درچه حد؟درحد تبریک گفتن مناسبات اونم پیامکی!اونم گاهی! 12-با یه روانشناس که احتمالا بشناسیش (دکتر علیرضا شیری خواستی اسم نبر ولی درموردش تحقیق کن آدم خوبیه با دین و ایمانه مثل شما از اسلام میدونه تو مجله موفقیت مینویسه خوبم مینویسه به سایتش مراجعه کن خیلی از روابط دختر پسرها رو منع میکنه) مشورت کردم کل ماجرا رو براش توضیح دادم گفت(یعنی کلا اعتقادش بر اینه و به نظر من هم درسته)چرا به عنوان یه آدم مذهبی نقش منفعل رو بازی میکنی؟تو برو جلو باهاش بیشتر گفتگو کن تلفنی یا حضوری اگه اون اومد جلو که تو عاقلانه عمل کن و بشناسش اگرم نیومد تو هیچ چیزی رو از دست ندادی 13-به عنوان یه آدم مذهبی برام حرفش عجیب بود راستش انتظار داشتم بگه:آخه دختر این همه روابط پیچیده وجود داره اونوقت تو تو این موندی؟خوب رابطه ای که سر و ته نداره باید زودتر تموم شه چون داری خودت رو اذیت میکنی ولی ووو 14-استخاره کردم(بگید جای استخاره بود یا نه؟کارمن غلط بود یا درست؟)بد اومد اگر هم خوب میومد من آدمی نیستم که وارد چنین بازی هایی بشم از اولش هم دنبال دوستی نبودم فقط دلم میخواد بشناسمش 15-اومدم سایت شما همه رو منع میکنید و به دخترها میگید برو بشین تو خونه خواستگار بیاد حاج آقا دهنوی میگه با شرایط خاص واسطه بفرستید!!! من آخه تو اون دانشگاه خراب شده واسطه ام کجا بود؟ 16-حالا حق بده که این همه وراجی کنم! 17-آقاجون بین حرف تو مذهبی حوزوی با خدای مجرب و حرف اون روانشناس تحصیلکرده با دین و ایمون مجرب(یه جورایی بین عقل و دلم) گیر کردم 18-الان از کجا بفهمم تو راست میگی یا اون؟ خدا به حرف کدومتون راضیه؟ نمیتونم بگم متحجری یا ووو ولی علم بهتر است یا دین؟ شماها مسئولید بابت حرفی که میزنید و راهنمایی که میکنید 19-آخیییییش1کلی غر زدم و خالی شدم!مرسی آقای سنگ صبور 20-امیدوارم منو ببخشید بابت غر زدنم و بد حرف زدنم و پر حرفیم!من آدم بی ادبی نیستم اتفاقا ادبم خیلی ها رو جذب کرده(به خدا خودشون میگن)ولی بابت لحن تندم ببخشید اگه دوست داشتید یکبار دیگه بخونید و دقیق جواب بدید من حوصله متن طولانی رو دارم لطفا ارجاع ندید
سلام/ مشکل شما الان شماره 8 است و اینکه با این مسئله درگیری. شما انتظار خواستگاری و ازدواج از او داری؟ در حالی که نمی دانی او چه در سر دارد! همین هم باعث دلداگی -نابخردانه- می شود و هم این بی قراری ها و پرخاشگری ها
اگر مهارت گفتگوی موثر را بلد شوی مشکل حل می شود. اما ما معمولا پرحرفی می کنیم و امکان بروز واقعی را به افراد نمی دهیم. مثلا اگر دختری به خواستگارِ علاقمندش بگوید من از سیگار متنفرم اگر کسی سیگار بکشد من چه می کنم و ... و آن فرد عاشق پیشه و البته سیگاری، ضعف خود را مخفی می کند و اگر حتی گاهی هم سیگار می کشد بیان نمی کند و گویی دختر پاسخی را که می خواهد بشنود در دهان خواستگار قرار می دهد. این مثال را در مورد رقص و موسیقی و ... در ذهنتان مرور کنید.
اما این آقا
1. یا از شما خوشش نمی آید و فقط شما را تحمل می کند. -که معمولا برای افرادی با باورهای نادرست و افراد خودشیفته و خیلی از آدم ها پذیرشش سخت است!-
2.یا انتخابش را کرده و منتظر است بیاید خواستگاری -که احتمالش ضعیف است-
3. یا از دختر دیگری خوشش آمده و در مورد او به نتیجه رسیده و او را انتخاب کرده و خودش را متاهل می داند و دیگر به فکر انتخاب همسر نیست! و چرا با شما رابطه دارد؟!
4. یا خدای نکرده هرزه است و شما را در آب نمکِ این شوریدگی و انتظار قرار داده تا برای یک رابطه کثیف آماده شوید. خدا می فرماید: به زنا نزدیک نشوید!
این فرض ها را با گفتگویی ساده و صریح می توان فهمید. گفتگو کن و درست تشخیص بده و تمام.
و نکته آخر: تلاش نکنید برای جلب توجه حالتان را بدتر نشان بدهید! رفته رفته باورتان می شود.