سلام/ معلوم است تازه وارد هستید پس ابتدا عذر خواهی می کنم و صریح پاسخ می دهم. تفکر شما ضابطه مند و منطقی نیست مشکل همین جاست. برای یک یک این مسائلی که مطرح کردید؛ روی کاغذ یک به یک دلیل و برهان بیاورید و خودتان ملاحظه کنید. مثلا خدا توبه ام را قبول نمی کند برچه اساسی این حرف را می زنی یعنی این سخن منبعث از یک شناخت است؛ آن شناخت چگونه حاصل شده؟ به تعبیری ؛ با کدام آیه و یا حدیث یا نکته عقلی به این نتیجه رسیده اید که [خدا لجباز است.] [خدا کینه ای است] [خدا بزرگ نیست]؟؟؟ نستجیر بالله به خودت در پاسخ به این سوالات سخت بگیر و سعی کن کلافه نشوی و بنویسی و دوباره بعد از یک روز تمام نکات ر ا چک کن اگر به این نتیجه رسیدی که خدا سخت گیر نیست بلکه سریع الرضاست؛ و خدا به هیچ وجه کینه ای نیست و برای همه مهربان است و بسیار بخشنده و بسیار آمرزنده و غفار غفور و رحیم است و تواب و ستار و ...  و الله، اکبر است و بزرگ است و مطلقِ بزرگی و بزرگِ مطلق است؛ آن وقت باید نظرت در مورد او عوض شود و در خصوص رابطه ی خودت با خدا تجدید نظر کنی در تمام مواردی که نوشته اید حتی در مورد ضوابط سایت، استدلال های کودکانه ای وجود دارد و مادامی که از این نوع تفکر بدت نیاید اصلاح و تغییر و پیشرفتی صورت نمی گیرد. دخترم لطفا به این جمله ی من دقت کن: خودت خوبی باهوشی ولی استنتاج و استدلال هایت ایراد دارد و منطقی نیست. دخترم منطق یک مهارت است یک فن است حتی علم نیست و حتما و حتما فنون را باید آموخت پس انتطار نداشته باش مادامی که منطق نیاموخته ای در تالیف قیاس بی نقص و بی ایراد عمل کنی. و در آخر بگویم که احتمالا شما در زندگی ات استرس زیادی را تجربه می کنید و تاثیر آن در همین نوع تفکر غیر منطقی مشهود است.
سلام. باخوندن ضوابطتون متوجه شدم که واقعا توی این روزا روی هیچ کس نمیشه حساب باز کرد.البته حق دارید.زور که نیست!! حرف واسه گفتن به اندازه عمرم دارم.ولی من فقط میخاستم ادم وبنده مقرب باشم ولی اینقدر همه زدن تو ذوقم وکمکم نکردن الان یه ادم ناامید.دلشکسته.شدیدا احساس گناه دارم ولی اگه توی زندگیم نگاه کنن گناهکارنیستم.هیچ کس تاحالا حتی برخی ادمهای بزرگ به من کمک نکردن.به دلیل صبرزیاد بعد یه مدت سرخورده شدم.خشمم رو میخورم!همه ادعا میکنن دلسوزن ولی پاش که میرسه سرسری یه چیزی میگن.توی دانشگاه همه ازنظرتفکر بامن فرق میکنن این خیلی برام سخته(دانشجوی معماری تهران).حالم اصلا خوب نیست .احساس میکنم خدا توبه منو قبول نمیکنه.وقتی سربه سجده میذارم یاد حقوقی که گردنمه میفتم وازخودم متنفر میشم.من کربلا رفتم ولی ادم که نشدم بدترهم شدم.باورکنید من ادم مقیدی هستم وچون مقیدم نمیدونم چرا اینجوری شدم.من میخام خوب باشم.راه درست رو برم وحاضرم دراین راه همه زندگیمو فدا کنم.من به شدت وسواس پیدا کردم.فکرمیکنم هیچکدوم ازنمازام قبول نیست.وضوهام غلطه.بااینکه همه نمازام رو تومسجد میخونم!!همیشه احساس اشتباه کردن وتوی راه غلط بودن دارم.میترسم دیر بشه وفرصت جبران نباشه.من راه عملی میخام هرچقدرم سخت باشه میپذیرم. ممنون که کمکم میکنید.یاعلی
سلام/ معلوم است تازه وارد هستید پس ابتدا عذر خواهی می کنم و صریح پاسخ می دهم.
تفکر شما ضابطه مند و منطقی نیست مشکل همین جاست.
برای یک یک این مسائلی که مطرح کردید؛ روی کاغذ یک به یک دلیل و برهان بیاورید و خودتان ملاحظه کنید.
مثلا خدا توبه ام را قبول نمی کند برچه اساسی این حرف را می زنی یعنی این سخن منبعث از یک شناخت است؛ آن شناخت چگونه حاصل شده؟ به تعبیری ؛ با کدام آیه و یا حدیث یا نکته عقلی به این نتیجه رسیده اید که [خدا لجباز است.] [خدا کینه ای است] [خدا بزرگ نیست]؟؟؟ نستجیر بالله
به خودت در پاسخ به این سوالات سخت بگیر و سعی کن کلافه نشوی و بنویسی و دوباره بعد از یک روز تمام نکات ر ا چک کن
اگر به این نتیجه رسیدی که خدا سخت گیر نیست بلکه سریع الرضاست؛ و خدا به هیچ وجه کینه ای نیست و برای همه مهربان است و بسیار بخشنده و بسیار آمرزنده و غفار غفور و رحیم است و تواب و ستار و ... و الله، اکبر است و بزرگ است و مطلقِ بزرگی و بزرگِ مطلق است؛ آن وقت باید نظرت در مورد او عوض شود و در خصوص رابطه ی خودت با خدا تجدید نظر کنی
در تمام مواردی که نوشته اید حتی در مورد ضوابط سایت، استدلال های کودکانه ای وجود دارد و مادامی که از این نوع تفکر بدت نیاید اصلاح و تغییر و پیشرفتی صورت نمی گیرد. دخترم لطفا به این جمله ی من دقت کن: خودت خوبی باهوشی ولی استنتاج و استدلال هایت ایراد دارد و منطقی نیست.
دخترم منطق یک مهارت است یک فن است حتی علم نیست و حتما و حتما فنون را باید آموخت پس انتطار نداشته باش مادامی که منطق نیاموخته ای در تالیف قیاس بی نقص و بی ایراد عمل کنی.
و در آخر بگویم که احتمالا شما در زندگی ات استرس زیادی را تجربه می کنید و تاثیر آن در همین نوع تفکر غیر منطقی مشهود است.