ایات قران
با سلام وعذرخواهی از پیگیریی زیاد، فرمودید سوالم را دوباره پیگیری کنم: 1- \"و الله خیر حافظون و هو ...\" از آیات قرآن است یا ادعیه؟ به من گفتن این ذکر شده ولی به تلفظم شک دلرم. 2- ایمیلی از شما دریافت نکردم. عضویت من مشکلی دارد؟ سایر اعضا دریافت کردند؟ 3- مدتی است با تلویزیون قهرم ولی برنامه صندلی داغ شما را دیدم و لذت بردم، ممنون 4- خیلی ممنون و متشکر از وقت شما
سلام/ 1. آیه قرآن است سوره یوسف و لفظ صحیحش فَاللهُ خیرٌ حافظاً و هو ارحَمُ الراحمین َ است شاید آیه 64 گفتن و تکرارش و صدالبته باورش بسیار مفید است. ضوابط، ارسال تک سوال است. اما با دسته بندی نه چند سوال و این سخت گیری نیست تمرینی است برای رعایت قانون 2. این ایمیل مشکل دارد قبول دارم هنوز درست نشده ... 3. با تلویزیون قهر نکنید بلکه برنامه های مورد پسندت را انتخاب کن و ببین و در مورد برنامه های مورد علاقه ات حتما عکس العمل نشان بده و فورا به تلویزیون پیامک یا تلفن بزن. این خیلی مفید است.
سلام/ 1. آیه قرآن است سوره یوسف و لفظ صحیحش فَاللهُ خیرٌ حافظاً و هو ارحَمُ الراحمین َ است شاید آیه 64 گفتن و تکرارش و صدالبته باورش بسیار مفید است. ضوابط، ارسال تک سوال است. اما با دسته بندی نه چند سوال و این سخت گیری نیست تمرینی است برای رعایت قانون 2. این ایمیل مشکل دارد قبول دارم هنوز درست نشده ... 3. با تلویزیون قهر نکنید بلکه برنامه های مورد پسندت را انتخاب کن و ببین و در مورد برنامه های مورد علاقه ات حتما عکس العمل نشان بده و فورا به تلویزیون پیامک یا تلفن بزن. این خیلی مفید است.
عنوان سوال:
با سلام وعذرخواهی از پیگیریی زیاد، فرمودید سوالم را دوباره پیگیری کنم: 1- \"و الله خیر حافظون و هو ...\" از آیات قرآن است یا ادعیه؟ به من گفتن این ذکر شده ولی به تلفظم شک دلرم. 2- ایمیلی از شما دریافت نکردم. عضویت من مشکلی دارد؟ سایر اعضا دریافت کردند؟ 3- مدتی است با تلویزیون قهرم ولی برنامه صندلی داغ شما را دیدم و لذت بردم، ممنون 4- خیلی ممنون و متشکر از وقت شما
پاسخ:
سلام/ 1. آیه قرآن است سوره یوسف و لفظ صحیحش فَاللهُ خیرٌ حافظاً و هو ارحَمُ الراحمین َ است شاید آیه 64
گفتن و تکرارش و صدالبته باورش بسیار مفید است.
ضوابط، ارسال تک سوال است. اما با دسته بندی نه چند سوال و این سخت گیری نیست تمرینی است برای رعایت قانون
2. این ایمیل مشکل دارد قبول دارم هنوز درست نشده ...
3. با تلویزیون قهر نکنید بلکه برنامه های مورد پسندت را انتخاب کن و ببین و در مورد برنامه های مورد علاقه ات حتما عکس العمل نشان بده و فورا به تلویزیون پیامک یا تلفن بزن. این خیلی مفید است.
- [سایر] 1.سلام 2.برنامه امروز شما از شبکه 5 را دیدم. 3.راجع به سیدها صحبت شد واین که فرمودید سید بودن یه فضیلته(البته عین عبارت به کار برده شده یادم نیست.) 4. ... خصوصی... لطفا راهنمایی بفرمایید. 6.ممنون
- [سایر] سلام استاد.خسته نباشید. 1.ای کاش حداقل یک روز قبل از برنامه پارک ملت اطلاع بدید که برنامه دارین که ماثانیه ای از برنامتونو از دست ندیم و بعدش حسرت نخوریم. 2.برنامه امشب با اینکه از اول ندیدم خیلی خوب بود. 3.چندین بار برای عضویت در سایت اقدام کردم ولی هر بار بی نتیجه ماندو پیامی دریافت نکردم....؟ 4.خدا قوت التماس دعا
- [سایر] بسم الله -سلام 2. درباره ی خودم: -دانشجو،رشته میکروبیولوژی،دانشگاه الزهرا. -بیست ساله -با تعریف شما از مومن،من و خانواده ام ، مومن هستیم. 3.مشکلاتم: -من خیلی در صحبت کردن در جمع مشکل دارم و اعتماد به نفسم پایین آمده،چه کار کنم؟ (این مشکل در خیلی از زمینه های زندگی سد راهم است مانند دانشگاه ووو) -چندسالی هم هست که به مشکل وسواس فکری دچارم،تازه امسال فهمیدم که این مشکل یک مشکل مانند سایر بیماری هاست ، یعنی تا قبل از این فکر می کردم من تنها کسی هستم که به این مشکل دچارم و حالا که این موضوع را فهمیده ام(در سایت شما و برنامه سمت خدا با این بیماری آشنا شدم) احساس می کنم کمی مشکلم تسکین یافته است.البته خودم هم سعی در بهبود داشته ام (توسل به خدا،گفتن ذکر ووو). به نظر شما با این مشکلاتم چه کنم؟ -چون در تهران دانشجو هستم،شاید بتوانم به زندگی بهتر مراجعه کنم،چه کسی را پیشنهاد می کنید؟(ترجیحا خانم) 4.آیا ما نیز می توانیم در طول سال تحصیلی از کلاس مجردها استفاده کنیم؟(فقط آخر هفته ها وقت آزاد داریم) 1.برنامه امشب هم مانند سایر برنامه ها خیلی خوب بود، ممنون. 5. بسیار تشکرو سپاس دعاگویتان هستم و بسیار ملتمس دعا- یاعلی
- [سایر] 1-سلام حاجی.خسته نباشی.روزتون مبارک باشه.ان شاا... همیشه سلامت باشین. 2-از شما و همه دوستان تقاضا می کنم برای یکی از پیر غلام های اهل بیت به نام حاج حسن باباخانیان که در بیمارستان بستری شدن دعا کنید.خصوصا این ایام تا با عنایت حضرت زهرا (س) سلامتی ایشون حاصل بشه. 3-در مورد دوره جدید نوپا و اتمام دورههای 1و2 حرف زدین . علی رغم میل باطنی ما ,خانواده نوپا باید تموم بشه البته به نظر من نه به این زودی !! منظورم این که الان ما به یه مقدار وقت نیاز داریم تا راهنمایی های شما رو واسه خودمون جمع و جور کنیم و اصطلاحا بگذاریم تا \"مثل برنج دم بکشه\" وجا بیفته . حالا یه وقفه کوتاه لازم داشته باشیم... حاجی ما خیلی داریم به شما انس میگیریم دوست ندارم این ساعت های با شما بودن به عادت تبدیل بشه. 4- نمی تونم ... 5- به خاطر این همه وقت و لطف و محبت که خرج ما میکنین ممنون ممنون ممنون ممنون. \" چه غم دیوار نوپا را که دارد چون تو پشتیبان \"
- [سایر] سلام حاج آقا آنقدر گفتید کوتاه بنویسید که مجبورم همه اش را فاکتور بگیرم ولی 1- حتما لطف خاص خدا همراهتان است که افرادی که همواره از روحانیت فراری بوده اند و آنها را قبول نداشته اند(از اقوام نزدیک) حالا شما را آقا شهاب گل می خوانند و مشتاقانه برنامه هایتان را می بینند، پس لطفا مهمات امور دین را هم تذکر دهید نماز خواندن و دروغ نگفت و... 2- در مورد مسجد: من از بچگی به خاطر اهمیتی که پدرم به مسجد می داد خیلی به مسجد علاقه مند بوده ام و خواندن نماز فرادی برایم کاری سخت بود، اما پس از ازدواج همسرم که به نماز اول وقت خیلی اهمیت می دهد، از مسجد گریزان است و با اکراه و با درخواست دخترم به مسجد می آید. او می گوید مسجد برای بیکارها خوب است نه من و تو که دانشجوی دکتری هستیم، وسط نماز بسیار طول می کشد، ... خلاصه .. 3- سمت راست امام جماعت بیشترین ثواب را دارد ولی قسمت نماز خواهران اغلب سمت چپ محل امام جماعت است. فرشهای قسمت بانوان تفاوت زیادی با قسمت آقایان دارد. خانمها اکثرا پادرد دارند ولی محل نماز بانوان در طبقات دوم با پله های با طول و عرض کم است و در برخی مساجد برای خانمهایی که پادرد دارند در طبقه دوم میز و صندلی گذاشته اند. اکثر طبقات مساجد، حسینیه است و لذا ثواب مسجد را ندارد. دربهای مساجد بسیار کوچک است و به سختی دو نفر باهم می توانند باهم وارد شوند خلاصه اینها را هم من گفتم تا اگر خواستید در برنامه مردم ایران سلام مطرح کنید. در پایان حاج آقا خیلی برای همه دعا کنید برای من هم دعا کنید که بتوانم در انجام پروژه دکترایم موفق باشم. راستی به طور مخصوص این را بگویم که اگر توانستید جایی مطرح کنید. متاسفانه تعداد دختران مجرد دانشجوی دکترا در دانشکده های فنی _مهندسی (مثالهایش دوستانم در دانشگاه امیرکبیر) رو به ازدیاد است و با توجه به پر مشقت بودن این دوره اگر کسی قبل از دوره ازدواج نکرده باشد، باید حداقل تا حدود 30 سالگی صبر کند. (4 سال کارشناسی + 2 سال ارشد + حداقل 4 تا 6 سال برای دکترا ) و نتیجه اینکه قشر تحصیل کرده زندگی بهم ریخته خانوادگی خواهند داشت. ببخشید طولانی شد بسیار بسیار التماس دعا. امیدوارم این برنامه تان مثل برنامه تانیایش که در اوجش تمام شد نباشد و همیشه ما مذکِری (تذکر دهنده ای) مثل شما را داشته باشیم.
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم سلاو و عرض ادب لطفاً متن این نوشته را در سایت قرار ندهید. 1-پسرم. 2- 21 سال دارم. 3- تا پیش دانشگاهی درس خوندم. 4- دچار وسواس فکری و عملی هستم. 5- از کودکی به نوعی با این مشکل دست و پنجه نرم می کردم؛ اما پنج ساله که مشکلم حاد شده و کارد رو به استخونم رسونده. 6- در سایتتون کلمه \"وسواس\" رو سِرچ کردم و تمام موارد یافت شده (107 مورد) رو خوندم، اما به جز یکی دو نکته جزئی، چیزی دستگیرم نشد. 7- سه دست نوشته شما در مورد وسواس را هم مطالعه کردم، اما آنها هم کمک شایانی نکردند. 8- برای حل مشکلم، به هشت نفر روحانی مراجعه کردم – که حتی یکی از آنها چشم برزخی داشت - و مشکلم را مطرح نمودم، اما کمک چندانی به من نکردند؛ سه نفرشون که تحویل نگرفتند؛ یک نفر برنامه غذایی داد؛ یک نفر برنامه قرآنی و ذکر داد؛ یک نفرشون هم گفت تا 25 سالگی تحمل کن از سرِت می افتد! 9- خیلی دوست دارم به مشهد بروم، اما برای مسافرت مشکل دارم و 5 ساله که مسافرت دور نرفتم؛ فقط شهرهای حاشیه محل سکونتم (اصفهان)؛ آن هم در حد 1 روز و نهایتاً 2 روز و با کلی رژیم غذایی! 10- از ناحیه خانواده ام هم اذیت می شوم (اونا هم متقابل) و اصلاً درک نمی کنند که من وسواسم؛ مخصوصاً پدرم. 11- در تحصیل متوقف شده ام و هیچ گونه فعالیت مستمری نمی توانم داشته باشم و بیشتر اوقات تا 3-4 روز مدام در خانه ام. 12- از شدت فشار و درماندگی، چند بار به این فکر افتادم که قید همه چیز رو بزنم و اصلاً طهارت و نجاست رو رعایت نکنم؛ اما یک بار به محرم خورد و یک بار به رمضان و منصرف شدم؛ البته هنوزم در فکرم هست، چون واقعاً خسته و درمانده شده ام. 13- علاوه بر وسواس، کم رو و خجالتی هم هستم و همین عامل باعث شده که نتوانم مشکلم را به راحتی و رودررو با کارشناسان مطرح کنم (نزد اون 8 روحانی هم در طول 5 سال رفتم) و علاوه بر وسواس، در تمام عرصه های اجتماعی از کم رویی رنج می برم. 14- استرس و اضطراب فوق العاده زیاد دارم. 15- جهت وسواسم، یک مرتبه به روانشناس مراجعه کردم که فقط چند نوع قرص داد که مدتی مصرف نمودم اما تغییری مشاهده نکردم. 16- به نظر خودم، وسواسم در عین پیچیدگی فوق العاده، با کمک یک کارشناس دینی خبره، در یک روز تا 80-90 درصد رفع می شود؛ اما --- ببخشید که طولانی شد؛ خدا خیرتون بده؛ التماس دعا.
- [سایر] سلام من دانشجوی دندان پزشکی هستم. امروز از سخنرانی شما نهایت استفاده را بردم. 1- پارسال سوالی درباره ازدواج با طلبه از شما پرسیدم که جواب دادید و فرمودید ملاک ها و جمع بندی خودم رو بفرستم ، من فرستادم ولی جوابی نگرفتم. حالا دوباره چند مورد پیش اومده که من حسابی گیجم. . جمع بندی من: 2- به نظرم زندگی با روحانی یک ازدواج خاص است که خوبی های خاص خود و محدودیت های خاص خود را دارد به خصوص در تهران. 3- از لحاظ مالی در سطح متوسطی خواهیم بود که توکلت علی الله 4- زندگی با طلبه رو دوست دارم چون مطمئناً یک فرد مؤمن، ساده، با تقوا خواهد بود و میتوانیم برای رشد معنوی به یکدیگر کمک کنیم. 5-دوست دارم اگر همسرم روحانی بود یک روحانی کوشا و فعال باشد که تلاشش را برای رسیدن به اجتهاد بکند و در عرصه سیاسی هم فعال باشد. و تنها یک روحانی نباشد که فقط نماز جماعت بخواند. 6- فک میکنم طلبه ها به خاطر درس زیاد و سنگین وقت کمتری رو بتونن برای خانواده بگذارند. 6-به نظرم متقابلاً من به عنوان همسر یک روحانی وظایف خاصی خواهم داشت، یک الگو خواهم بود و باید بیشتر روی رفتار وحجابم دقت کنم. 7- به هیچ وجه ازدواج با روحانی را برای ثوابش دوست ندارم بلکه برای خودم و رشد معنوی خودم دوست دارم. 8-ولی از این میترسم که نکند این آرمان گرایی و عشق به تعالی روح برای دوران جوانی باشد و در عمل و در گیرو دار زندگی چنین نشود. 9-جمع بندی: در این امر نظرم 50-50 است ولی به نظرم زندگی با طلبه یک زندگی خاص است و میانبری است برای رسیدن به خدا ولی با ازدواج با یک دکتر یا مهندس مؤمن هم نسبتاً میشه به این اهداف رسید. 10- به راهنمایی شما احتیاج دارم . اجرکم علی الله
- [سایر] سلام فوری لطفا 27ساله کارشناس گرافیک شاغل خواستگاری 30 ساله ترم آخر کارشناسی ارشدوشاغل در بخش پژوهشی دانشگاه دارم(توسط یکی از آشنایان معرفی شده) 2مرتبه باهم ملاقات داشتیم .بار اول از ظاهرش اصلا خوشم نیامد و شرایط باعث شد که برای باردوم ملاقات کنیم . باردوم متوجه شدم که ظاهرش را می توانم بپزیرم. اماااااااااااااااااااااااا چیز های دیگری دیدم که نمی دانم جزئی از شخصیتش است یا شرایط ایجاب می کند 1.عمدا یک cd خریدم برای دیدن عکس العمل حتی تعارف به حساب کردن هم نکرد(توضیح:من احتیاج مالی ندارم ولی مرد خسیس را دوست ندارم) آیا خسیس است یا در این مرحله لزومی برای این کار ندیده؟ 2.خیلی سوال میکند. فضول و بد دل یا مداخله گر است یا کنجکاو برای انتخاب؟ 3.از خودش تعریف می کند نمی دانم خودشیفته است یا احساس حقارت دارد یا می خواهد برای جلب نظرم خودش را خیلی خوب جلوه دهد؟ 4.اسرار به ادامه تحصیلم دارد نمی فهمم چرا؟ من موافقم که درس بخوانم ولی کلا با مجبور بودن در تمام موارد مسئله دارم 3.تا کمی بعد از غروب با هم صحبت می کردیم فقط تا قسمتی از راه همراهیم کرد . مرد مسئولی نیست که یه خانم رانرسوند یا در این مرحله لزومی ندید.(البته وسیله ندارد ولی حداقل می توانست برایم تاکسی بگیرد) 4. جلسه اول گفت برای مقطع دکترا برای چند سال برنامه زندگی در کشور دیگری را دارد. جلسه دوم من اعلام کردم نمی توانم کردم گفت خیلی هم جدی نبوده از کجا بفهم بدها مجبورم نمی کند. 5.حرفی زد که من در جواب گفتم با این حرف شما مخالفم سعی در ترجمه حرفش و این که من اشتباه می کنم برآمد قبل از اینکه من منظورم را بیان کنم بعد که گفتم پذیزفت ولی شک کردم که مبادا اهل جبهه گرفتن باشد یا روراست بگم نمیخوا رو بده. 6.در کل آدم عاطفی زود رنج حساس با توقع حمایت همه جانبه دارم.برام مهم که احساس کنم یه مرد ازم حمایت میکنه.احساس امنیت از کجا بفهمم این آقا این شخصیت رو داره یا نه از اون دسته مرد هایی که با خود رای یا بی مهره یا بد اخلاقه و یا در گیر کار و درس یا چیز های دیگه مثل بد دلی یا خساست متقابلا اهل محبت کردن و احترام گذاشتن هستم.ولی در کل اسیر نیستم حالا اسرارمی خوان با خانواده بیان می گن خانواده براشون مهمه که اگه راست بگن یه امتیاز مثبت داره من هم موافقم چون خانواده برام اهمیت دارن ولی سر انتخاب این آقا یک دنیا شاید دارم. گرفتاری های شما را درک می کنم ولی خیلی به کمکتون نیاز دارم خواهش می کنم راهنماییم کنید . ممنون از لطفتون و به شدت التماس دعا
- [سایر] اول سلام سلام به کسی که وقت با ارزشش بدون چشمداشتی به مردم اختصاص میده ، ازتون مچکرم , همین (چون کار دیگه ای ازم بر نمیاد ،جز دعا ) آقای مرادی نمی دونم از کجا شروع کنم راستش حرف زیاد اما سخت ایجازش. شاید با شروع کردن به خوندن مطلبم با خودتون بگید بازم همون حرفهای همیشگی ، نوشته های کسایی که بازم باید براشون جناب سروانُ لینک کنم اما من فکر میکنم ایندفعه فرق میکنه ، من همه ی اون حرفها رو از قبل باور داشتم و دارم. من دانشجوی سال اول مکانیک تو دانشگاه سراسریم و تازه 20 سالم و با توجه به موفقیت هایی که داشتم و خواهم داشت مطمئنا ﺁینده بسیار خوبی دارم. بگذارید برم سر اصل مطلب یکی از دخترهای فامیل ، البته دور ، که من فقط سالی یکی دو بار می بینمش ، دو سال از خودم کوچیکتر و واقعا از خیلی جهات نمونه است ضمنا ایشون تازه امسال کنکور دارن. دو یا سه سال پیش که تو اوج احساسات بودم این حس بهم دست داد(نمی خوام بگم عشق شاید زمینه ی عاشق شدن) خودمم دقیق نمی دونم که انتخابش کردم یا انتخاب شد . اولش خودم مسخره می کردم که خجالت نمیکشی ، عاشق چشم و ابروی ......... منتظر زوالش بودم اما با فرازش روبرو شدم ، گفتم چون ازش فرار میکنم شاید داره دنبالم میاد باید بایستم وبررسیش کنم شاید این جوری به مرور زمان نواقصی پیدا بشه و بعد از ذهنم پاک بشه ، اما نشد. 1- ﺁقای مرادی اولین چیزی که واقعا منو زجر میده اینه که نمیدونم واقعا می تونم دوستش داشته باشم یا نه یعنی این علاقه ای که انکارش میکنم آیا درست؟ اون دختر خوبیه اما موضوع اینه که ما به درد هم میخوریم یا نه؟ جواب این سوالها فقط پیش خودش ، چطوری می تونم اینها رو بفهمم؟ 2- من اصلا عجله ای برای ازدواج ندارم چون میدونم تا چند سال دیگه هنوز آمادگی شو ندارم ، اما اگه به خاطر تعلل من دیگه کار از کار بگذره و خیلی دیر بشه چی؟ کاری نمیشه کرد؟ 3. ﺁیا من باید صبر کنم تا به سن بالاتری برسم و از لحاظ فکری و مالی وضعیت بهتری پیدا کنم ، بعد دست به کاری بزنم؟ اگر جوابتان بله است بگویید چند سال؟ ببیند من اگر به طرفم مطمئن شوم(مطمئن از نظر تشابه ارزشها)حتما راه حل های بهتری پیش رویم است ، اما چه جوری؟ [4.] خواهش میکنم نگید پسرم الان به فکر درس ومشقت باش ، این افکار اصلا به مسایل دیگه ی زندگیم ضربه ای نزده و توشون مشکلی ندارم ، اما خب همین چند سال خیلی از لحاظ روحی ﺁسیب دیدم ، یه جوری تو برزخ بودن. لطفا کمک کنید.
- [سایر] سلام بعد از چند سال چشم انتظاری دیدم تو سایتتون اعلام کردین میاین مشهد منم با هزار امید آرزو تصمیم گرفتم هر جوری شده تو جلسه هاتون شرکت کنم ؛ نمیدونین چقدر با خانوادام بحث کردم حرف زدم تا کمی راضی شدن تا تو جلسه هاتون شرکت کردم . چندین شب دقدقه فکریم این بود ایا میشه باهاتون حرف بزنم , چی بگم بهتون چون فقط شما میتونین کمک کنین چون هم مشاوره دینی و هم اخلاقی انجام میدین همین هست که شما رو با بقیه مشاوره ها جدا کرده. شب اول میدان شهدا اومدم گفتند 8:30 شروع میشه من اومدم ولی شما حدود45 دقیقه دیرتر امدین و منم بعد از نیم ساعت وسط حرفای شیرین و جذابتون امدند دنبالم . با هزار ناراحتی رفتم خونه تا امدم دانشگاه فردوسی نشستم پای حرفاتون ای کاش منم مثل احمد اقا بودم همیشه همراهتون بودم. گفتین سوالاتون بنویسین بدین من دادم گفتم اگه میشه حداقل واسه 5 دقیقه اخر جلسه با من حرف بزنین تا از این حالت روحی خارج بشم. تا حتی امدم بیرون از جلسه که اون خانم داشت سوال می کرد و من سمت چپتون ایستاده بودم که از نظر ظاهری تاییدم کردین. دیدم همراهتون کاغذ بهتون ندادن تا محل اتاقی که نهار می خواستین بخورین امدم ولی بازم نشد دیگه حرف بزنم فقط از خدا می خواستم بشه سوالات مو ازتون بپرسم خانوادم با اینکه خیلی اصرار کردم دیگه نیاوردنم جلسه با اینکه خیلی دوست داشتم تمام جلساتتون حتی مسجد العلی هم شرکت کنم حتی دوست داشتم میدونستم کی میرین حرم تا فقط فقط واسه چند دقیقه هم که شده باهاتون حرف بزنم چون نمیتونم برم مشاوره ای کاش مشاوره زندگی بهتر تلفنی بود تا من زنگ می زدم ولی ... من تمام صفحات پرسش ها رو برای خودم بعد از خواندن ذخیره می کنم .این تقریبا چند تا سوالا های من است راهنمایی کنین ممنون میشم: 1-گفته بودم از بهمن بهش دروغ گفتم و ارتباط پیامکی و تماسی قطع کردم ( گفتم مامانم ازم گوشی گرفته) ولی بازم وسوسه دست بردار نیست . مخصوصا وقتی رفت ماه عسل و برگشت دائم می گفت چرا زنگ نزدی؟ حداقل یک تک زنگ می زدی ولی من با اینکه هر لحظه دلم می خواست بهش زنگ بزنم ولی از ترس اینکه یک زمانی به سرم نیاد این کار را انجام نمیدم.. چه کار کنم موندم از این هم سس عنصری خودم؟ 2-چند وقتیه که نمازام شده اخر وقت نمیدونم چه کار بکنم که بشم مجنون خدا... 3-موندم با دلم به این دلیل که دائم سراغ دیگران می کنه تا یکی از بستگان واسه پسراش پیشنهاد داد من دیگه دوباره خواب زندگیم شد فکر خیال .... 4-چند وقتیه خیلی پرخاشگر وتند خو شدم با خانوادم , از دست خودم خسته شدم با این اخلاقم ... 5- اگه ادم دعا کنه زود ازدواج کنه , خدا رو اجبار نکرده؟؟ 6-....................... ببخشید چون اگه بخوام بنویسم خیلی طولانی میشه هر چند که الان سرتون به درد اوردم و احتمالا با خودتون میگین یک سری حرف های بی خودی نوشتم ولی اینا با هزار تای دیگه حرفای دلم و دغدغه ذهنی من شده ممنون میشم کمکم کنین اگه میشه راهنمایی کنین و بگین چه کار کنم . لطفا راهنمایی کنیین چون به بن بست فکری رسیدم فقط نگین برو پیش مشاوره راهنماییت میکنه چون می خوام خودتون این کار بکنین چون اونا دائم میگن حضوری باید بیای وقت بگیری ولی من نمیتونم برم... ببخشید واقعا عذر می خوام که طولانی شد یا علی