امکان ارتباط با ارواح: یکی از راه های کسب آگاهی از عوالم دیگر، برقراری ارتباط با ارواح است. در این رابطه به نکات زیر توجه نمایید: الف: چنین ارتباطی به عنوان یک واقعیت، پذیرفتنی است؛ زیرا منابع اسلامی این مطلب را در موارد زیادی تأیید کرده است که به عنوان نمونه می توان به ارتباط و سخن گفتن پیامبر (ص) با ارواح مشرکان کشته شده در جنگ بدر و ارتباط آن حضرت با ارواح مؤمنین در قبرستان بقیع و ارتباط و صحبت حضرت علی (ع) با ارواح مردگان، اشاره کرد. ب: روح وقتی که احضار می ‌شود چنان نیست که واقعاً در خارج ماده، تحقق یافته باشد، بلکه روح شخص مورد نظر در مشاعر احضار کننده حاضر شده و او آن را از راه تلقین پیش روی خود احساس می ‌کند و سخنانی از او می ‌شنود، نه این که واقعاً و در خارج مانند سایر موجودات مادی و طبیعی حاضر شود. ج: هیچ اعتباری در خصوص صحت گفته های ارواحی که احضار شده وجود ندارد و اگر ارتباط واقعاً برقرار شده باشد، به همه آن پیام هایی که توسط ارواح فرستاده می شود، نمی توان عمل کرد؛ زیرا چه بسا پیامی که به فرد مدعی ارتباط، رسیده باشد، از ارواح خبیثه صادر شده باشد.[1] د: گر چه بسیار از کسانی که دعوی ارتباط با عالم ارواح دارند دروغ می گویند، یا گرفتار تخیل و پندارند، ولی طبق تحقیقاتی که انجام شده است این امر به اثبات رسیده که ارتباط با عالم ارواح امکان پذیر است، و این امر برای جمعی از آگاهان، به تجربه رسیده است که در تماس با ارواح حقایقی را درک کرده اند.[2] معیار حقانیت مطالب از سوی ارواح: قاعده کلی برای شناسایی ییام های صحیح ارواح این است که پیام ها نباید با اصول ادیان الاهی و دعوت پیامبران منافات داشته باشد. بنابراین، برای شناخت پیام های درست از پیام های نادرست، باید اوّل دین و دستورات پیامبران و اولیاء الله (ائمه معصومین) را بخوبی شناخت و آن گاه با سنجش پیام ها با تعالیم ادیان الاهی و به ویژه اسلام، درستی و نادرستی آنها را مشخص نمود. پیام هایی که ارواح می فرستند (بر فرض صحت ارتباط و صحیح بودن پیام ها و صدور آنها از ارواح پاک مثل شهید) برای ما هیچ گونه التزامی نمی آورد؛ زیرا آنچه را که لازم بوده است که انجام دهیم یا ترک کنیم، اسلام برای ما بیان کرده است و دیگر نیازی به استمداد از دستورات ارواح نداریم. تنها به صورت یقین به ارتباط با ارواح و یقین به مؤمن بودن آن روح می توانیم (اختیار داریم) که از رهنمودهای آن استفاده کنیم، که رسیدن به چنین یقین و اطمینانی نیز بسیار مشکل است. با این حساب باید از خیر پیام های دریافت شده در این ارتباط ها، گذشت.[3] [1] . اقتباس از سؤال شماره 293 (سایت: 1747). [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 321، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپخانه مدرسه امیر المؤمنین قم، 1362 شمسی؛ شجاعی، محمد صادق، دیدگاه های روان شناختی حضرت آیة الله مصباح یزدی، ص 41 و 42، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ نگارش ، چاپ دوم، 1386 شمسی. [3]. اقتباس از سؤال شماره 293 (سایت: 1747).
بنده سؤالی داشتم در مورد ارتباط ارواح با اهل زمین؟ گر چه خیلی پیچیده و طولانی است می خواستم به طور مختصر عرض کنم: این که ارواح که به گفته خودشان ارواح شهدا هستند و امامزاده ها هستند با یک فامیل اهل زمین ارتباط برقرار کرده اند. البته این ارتباط را از طریق دو عضو فامیل زمینی ها برقرار کرده اند. وقتی دلیل ارتباط از آنان پرسیده شده گفته اند که چون این فامیل اهل زمین اعمال شان خیلی خوب بوده ولی در زندگی شان مشکلات زیادی وجود داشته خواسته تا زمینی ها را کمک کنند؛ یعنی بعد از خیلی نیایش به درگاه خداوند توانسته اند که با زمینی ها ارتباط برقرار کنند. می گویند آنها هفت روح شهید از یک فامیل هستند. و حتی می گویند که تمام معصومین هم به دیدار شان می آیند. و به آن دو شخص زمینی که از طریقشان ارتباط گرفته شده نشان هم داده اند به اشکال مختلف نمی دانم که تا کجا صحت دارد. سؤال من این جا بود که آیا در جواب به این مسئله چطور رفتار کرد؟ چون ارتباط از طرف زمینی ها نیست که ارتباط را خاتمه دهند و ثانیاً که حکم شرعی این مسئله چیست؟ و آیا چطور می توان خود را مطمئن ساخت که آیا تمام چیزهایی که آنها یعنی ارواح می گویند حقیقت دارد؟ در حالی که قسم هم به ایشون داده شده، و همیشه کوشش کردند که بیشتر زمینی ها را به طرف حق هدایت کنند. ولی در بعضی حرف های شان مشکلاتی هم وجود دارد؛ یعنی یکی نبودن حرفهای شان در خیلی موارد.
امکان ارتباط با ارواح:
یکی از راه های کسب آگاهی از عوالم دیگر، برقراری ارتباط با ارواح است. در این رابطه به نکات زیر توجه نمایید:
الف: چنین ارتباطی به عنوان یک واقعیت، پذیرفتنی است؛ زیرا منابع اسلامی این مطلب را در موارد زیادی تأیید کرده است که به عنوان نمونه می توان به ارتباط و سخن گفتن پیامبر (ص) با ارواح مشرکان کشته شده در جنگ بدر و ارتباط آن حضرت با ارواح مؤمنین در قبرستان بقیع و ارتباط و صحبت حضرت علی (ع) با ارواح مردگان، اشاره کرد.
ب: روح وقتی که احضار می شود چنان نیست که واقعاً در خارج ماده، تحقق یافته باشد، بلکه روح شخص مورد نظر در مشاعر احضار کننده حاضر شده و او آن را از راه تلقین پیش روی خود احساس می کند و سخنانی از او می شنود، نه این که واقعاً و در خارج مانند سایر موجودات مادی و طبیعی حاضر شود.
ج: هیچ اعتباری در خصوص صحت گفته های ارواحی که احضار شده وجود ندارد و اگر ارتباط واقعاً برقرار شده باشد، به همه آن پیام هایی که توسط ارواح فرستاده می شود، نمی توان عمل کرد؛ زیرا چه بسا پیامی که به فرد مدعی ارتباط، رسیده باشد، از ارواح خبیثه صادر شده باشد.[1]
د: گر چه بسیار از کسانی که دعوی ارتباط با عالم ارواح دارند دروغ می گویند، یا گرفتار تخیل و پندارند، ولی طبق تحقیقاتی که انجام شده است این امر به اثبات رسیده که ارتباط با عالم ارواح امکان پذیر است، و این امر برای جمعی از آگاهان، به تجربه رسیده است که در تماس با ارواح حقایقی را درک کرده اند.[2]
معیار حقانیت مطالب از سوی ارواح:
قاعده کلی برای شناسایی ییام های صحیح ارواح این است که پیام ها نباید با اصول ادیان الاهی و دعوت پیامبران منافات داشته باشد. بنابراین، برای شناخت پیام های درست از پیام های نادرست، باید اوّل دین و دستورات پیامبران و اولیاء الله (ائمه معصومین) را بخوبی شناخت و آن گاه با سنجش پیام ها با تعالیم ادیان الاهی و به ویژه اسلام، درستی و نادرستی آنها را مشخص نمود.
پیام هایی که ارواح می فرستند (بر فرض صحت ارتباط و صحیح بودن پیام ها و صدور آنها از ارواح پاک مثل شهید) برای ما هیچ گونه التزامی نمی آورد؛ زیرا آنچه را که لازم بوده است که انجام دهیم یا ترک کنیم، اسلام برای ما بیان کرده است و دیگر نیازی به استمداد از دستورات ارواح نداریم. تنها به صورت یقین به ارتباط با ارواح و یقین به مؤمن بودن آن روح می توانیم (اختیار داریم) که از رهنمودهای آن استفاده کنیم، که رسیدن به چنین یقین و اطمینانی نیز بسیار مشکل است. با این حساب باید از خیر پیام های دریافت شده در این ارتباط ها، گذشت.[3]
[1] . اقتباس از سؤال شماره 293 (سایت: 1747).
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 321، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپخانه مدرسه امیر المؤمنین قم، 1362 شمسی؛ شجاعی، محمد صادق، دیدگاه های روان شناختی حضرت آیة الله مصباح یزدی، ص 41 و 42، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ نگارش ، چاپ دوم، 1386 شمسی.
[3]. اقتباس از سؤال شماره 293 (سایت: 1747).