با دقت و بررسی آیات قرآن کریم درمی­یابیم که ستایش از یک گروه؛ به دلیل عملکرد مناسبشان در یک مقطع زمانی؛ با انتقاد از آنان به دلیل رفتاری دیگر در مقطعی دیگر، منافاتی ندارد. بر این اساس، اگر صحابه پیامبر(ص) با علم به وجود آیه و روایتی، از عمل به محتوای آن خودداری نمایند، می­توانیم منتقد باشیم؛ هر چند اصل آن آیات و روایات را انکار نکنند بلکه از زبان آنان به ما منتقل گردیده باشد. ما نه تنها به دلایل عاطفی، بلکه با استناد به سخنانی از پیامبر(ص) که مورد قبول تمام مسلمانان می­باشد، امام علی(ع) را معیار و میزان مناسبی برای سنجش رفتار دیگر صحابه دانسته و به همین دلیل نسبت به عملکرد برخی انصار در سقیفه منتقد بوده و هر چند آنان را کافر و مرتد نمی­دانیم، ولی مشاهده می­نماییم که متأسفانه به دلیل سرعت عمل در تصمیم­گیری؛ حتی همان تفسیر مورد پذیرش شما از حدیث ولایت نیز در آن هنگام، مورد عمل صحابه قرار نگرفت! در ضمن بر اساس شواهد و دلایل فراوان، صحابه نیز معنای حق حکومت و زمامداری را از کلمه مولا فهمیده بودند؛ علاوه این که براساس آموزه­های قرآنی، ممکن است اشخاصی که زمان پیامبران را درک ننمودند، تفسیری بهتر از معاصران آنان داشته­ باشند و اصولا معاصر بودن با زمان وحی را نمی­توان به تنهایی، دلیلی برای درک بهتر مفاهیم قرآنی و سخنان پیامبر(ص) ارزیابی نمود.
علمای شیعه همواره بیان می کنند که انصار -رضی الله عنهم- دوستداران علی بوده اند و در جنگ صفین در لشکر علی قرار داشتند. به شیعه می گوییم: اگر چنین است چرا خلافت را به علی ندادند و خلافت را به ابوبکر سپردند؟! هرگز پاسخ قانعکنندهای ندارند. دیدگاه و نظر انصار و مهاجرین از نظر و دیدگاههای همه ما درستتر است؛ و این گروه مؤمن بین خلافت و بین ارتباط عاطفی با خویشاوندان پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- فرق می گذارند.
بنابراین می بینیم که کتاب های شیعه که انصار را می ستایند و دوشادوش ایستادن آنها را در کنار علی در جنگ صفین تمجید می کنند، همین کتاب ها آنها را مرتد می نامند و می گویند در واقعه سقیفه به عقب باز گشتند و مرتد شدند!
با ترازو و مقیاس عجیبی اصحاب رسول خدا مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرند، اگر در کاری از کارها با علی باشند بهترین مردم خواهند بود، و اگر در کنار مخالفان علی باشند یا بهتر بگوییم در جهتی که علی می خواهند نباشند مرتد و منفعت طلب و منافق هستند!
اگر بگویند ما به خاطر آن به ارتداد و بازگشت به عقب آنها حکم کردیم چون که نص خلافت علی را انکار کردند، به آنها می گوییم آیا مگر شیعه اثنا عشری نمی گویند که حدیث غدیر متواتر است، و صدها صحابه آن را روایت کرده اند؟ پس کجا آن را انکار کردند؟
وقتی من با زبان خودم می گویم که پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- به علی گفت: (هر کس من مولا و دوست او هستم علی مولا و دوست اوست)، کجا نص را انکار کرده ام؟!
اگر بگویند که آنها معنی و مفهوم نص را انکار کردند، به شیعه گفته می شود: چه کسی گفته که تفسیری که شما از این حدیث ارائه می دهید حق و درست است؟! آیا شما از اصحاب پیامبر خدا که در آن وقت بودند و با گوشهای خودشان حدیث را شنیدند عاقلتر هستید و بهتر می فهمید؟! یا اینکه شما زبان عربی را از آنها بهتر می فهمید بنابراین چیزی از حدیث فهمیده اند که آنها آن را نفهمیده اند.
با دقت و بررسی آیات قرآن کریم درمییابیم که ستایش از یک گروه؛ به دلیل عملکرد مناسبشان در یک مقطع زمانی؛ با انتقاد از آنان به دلیل رفتاری دیگر در مقطعی دیگر، منافاتی ندارد. بر این اساس، اگر صحابه پیامبر(ص) با علم به وجود آیه و روایتی، از عمل به محتوای آن خودداری نمایند، میتوانیم منتقد باشیم؛ هر چند اصل آن آیات و روایات را انکار نکنند بلکه از زبان آنان به ما منتقل گردیده باشد. ما نه تنها به دلایل عاطفی، بلکه با استناد به سخنانی از پیامبر(ص) که مورد قبول تمام مسلمانان میباشد، امام علی(ع) را معیار و میزان مناسبی برای سنجش رفتار دیگر صحابه دانسته و به همین دلیل نسبت به عملکرد برخی انصار در سقیفه منتقد بوده و هر چند آنان را کافر و مرتد نمیدانیم، ولی مشاهده مینماییم که متأسفانه به دلیل سرعت عمل در تصمیمگیری؛ حتی همان تفسیر مورد پذیرش شما از حدیث ولایت نیز در آن هنگام، مورد عمل صحابه قرار نگرفت! در ضمن بر اساس شواهد و دلایل فراوان، صحابه نیز معنای حق حکومت و زمامداری را از کلمه مولا فهمیده بودند؛ علاوه این که براساس آموزههای قرآنی، ممکن است اشخاصی که زمان پیامبران را درک ننمودند، تفسیری بهتر از معاصران آنان داشته باشند و اصولا معاصر بودن با زمان وحی را نمیتوان به تنهایی، دلیلی برای درک بهتر مفاهیم قرآنی و سخنان پیامبر(ص) ارزیابی نمود.