شیعیان برای اثبات ارتداد اصحاب پیامبر (ص) به این حدیث استدلال می کنند که پیامبر فرمود: (یرد علیّ رجال أعرفهم و یعرفوننی، فیذادون عن الحوض، فأقول: أصحابی، أصحابی!، فیقال: إنک لا تدری ما أحدثوا بعدک). (مردانی بر من وارد می شوند که آنها را می شناسم و آنان مرا می شناسند، و آنها از حوض من بازداشته می شوند و آنگاه من می گویم: اصحاب من، اصحاب من هستند!، گفته می شود تو نمی دانی که چه چیزهایی بعد از تو پدید آورده اند)؟! به شیعیان باید گفت: که این حدیث عام است و کسی را به طور خاص نام نبرده است، و عمار بن یاسر و مقداد بن اسود و ابوذر و سلمان فارسی و کسان دیگری که از دیدگاه شیعه مرتد نشده اند در این حدیث استثنا نشده اند. بلکه خود علی بن ابی طالب هم مستثنی نشده است! پس چگونه شما حدیث را مختص بعضی قرار می دهید و بعضی را می گویید که حدیث به آنها تعلق ندارد؟! هر کسی که با فردی از اصحاب کینه و دشمنی داشته باشد می تواند ادعا کند که این حدیث در مورد همان فردی است که او نسبت به وی کینه دارد!
معنا و مفهوم این حدیث که در منابع متعدد اهل سنت نقل شده [1] عمومیت ندارد؛ چون چیزی از ادات و الفاظ عموم در این روایت نیامده است. از این رو این روایت هیچ دلالت بر ارتداد یا انحراف تمام صحابه ندارد؛ چنانکه با این روایت نمی توان ارتداد فرد یا افراد خاصی را اثبات کرد. تنها مطلبی که از این روایت می توان استنباط نمود این است که این روایت با نظریه اهل سنت که معتقدند تمام صحابه عادل هستند و هیچ کار اشتباهی انجام ندادند، سازگار نیست     [1] «انی فرطکم علی الحوض،... لیردن علی أقوام أعرفهم و یعرفوننی، ثم یحال بینی و بینهم. فأقول: انهم منی، فیقال: انک لاتدری ما أحدتوا بعدک، فأقول: سحقاً سحقاً لمن غیّر بعدی»   صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 6212؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل، باب 9؛ مصابیح السنة، بغوی، 3/537؛ شرح احادیث بخاری از مصطفی دیب البغا، ذیل صحیح بخاری، ج 5، ص 2407؛   «یرد علی یوم القیامة رهط من أصحابی، فیجلون عن الحوض، فأقول: یا رب اصحابی؟ فیقول: انک لاعلم لک بما أحدثوا بعدک، انهم ارتدوا علی ادبارهم القهقری» صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 6213؛ «بینا أنا قائم إذا زمرة، حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم، فقال: هلم، فقلت: أین؟ قال: الی النار والله، قلت: و ماشأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری. ثم إذا زمرة، حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم، فقال: هلم، قلت: أین؟ قال: إلی النار والله. قلت: ماشأنهم؟ قال: أنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری، فلا أراه یخلص منهم الا مثل همل النعم». صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 2115؛ ابن منظور، لسان العرب، 15/135؛ منذری، الترغیب والترهیب، 4/422؛ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، 5/274؛ ابن حجر، فتح الباری، 11/475؛ عمدة القاری، عینی 23/142؛ قسطلانی، ارشاد الساری، 9/342؛ «انی لکم فرط علی الحوض، فایای! لایأتین أحدکم فیذب عنی کما یذب البعیر الضال، فاقول: فیهم هذا؟ فیقال: انک لاتدری ما أحدثوا بعدک، فأقول: سحقاً». صحیح مسلم، کتاب فضائل، باب 9، ح 2295؛ «... ایها الناس أنا فرطکم علی الحوض یوم القیامة ولیرفعن الی قوم ممن صحبنی و لیمرن بهم ذات السیار فینادی الرجل یامحمد أنا فلان بن فلان و یقول آخر یا محمد أنا فلان بن فلان، فأقول: اما النسب فقد عرفته و لکنکم أحدثتم بعدی و ارتددتم علی اعقابکم القهقری». مسند احمد بن حنبل، 4/79؛ ابن عبدالبر، التمهید، 2/299؛   «انی فنمسک بحجزکم هلم عن النار و تغلبوننی تقاحمون فیه تقاحم الفراش و الجنادب، و اوشک أن أرسل حجزکم و أفرط لکم علی الحوض و تردون علی معا و أشتاتاً، فأعرفکم بأسمائکم و سیماکم، کما یعرف الرجل، الغریبة فی ابلة، فیؤخذ بکم ذات الشمال، و أناشد فیکم رب العالمین، أی رب رهطی، أی رب امتی، فیقال انک لاتدری ما أحدثوا بعدک، انهم کانوا یمشون القهقری». ابن عبدالبر، التمهید، ج 2، ص 301. با استفاده از نمایه "معنای ارتداد صحابه و اثبات آن" شماره 1589 (سایت: 1970). همچنین نک: علامه مجلسی، بحار الانوار، ج28 ص24 و ج 28 ص 25 و ج 28 ص 27، موسسه الوفاء بیروت، 1404 ه.ق.  
عنوان سوال:

شیعیان برای اثبات ارتداد اصحاب پیامبر (ص) به این حدیث استدلال می کنند که پیامبر فرمود: (یرد علیّ رجال أعرفهم و یعرفوننی، فیذادون عن الحوض، فأقول: أصحابی، أصحابی!، فیقال: إنک لا تدری ما أحدثوا بعدک). (مردانی بر من وارد می شوند که آنها را می شناسم و آنان مرا می شناسند، و آنها از حوض من بازداشته می شوند و آنگاه من می گویم: اصحاب من، اصحاب من هستند!، گفته می شود تو نمی دانی که چه چیزهایی بعد از تو پدید آورده اند)؟!
به شیعیان باید گفت: که این حدیث عام است و کسی را به طور خاص نام نبرده است، و عمار بن یاسر و مقداد بن اسود و ابوذر و سلمان فارسی و کسان دیگری که از دیدگاه شیعه مرتد نشده اند در این حدیث استثنا نشده اند. بلکه خود علی بن ابی طالب هم مستثنی نشده است! پس چگونه شما حدیث را مختص بعضی قرار می دهید و بعضی را می گویید که حدیث به آنها تعلق ندارد؟! هر کسی که با فردی از اصحاب کینه و دشمنی داشته باشد می تواند ادعا کند که این حدیث در مورد همان فردی است که او نسبت به وی کینه دارد!


پاسخ:

معنا و مفهوم این حدیث که در منابع متعدد اهل سنت نقل شده [1] عمومیت ندارد؛ چون چیزی از ادات و الفاظ عموم در این روایت نیامده است. از این رو این روایت هیچ دلالت بر ارتداد یا انحراف تمام صحابه ندارد؛ چنانکه با این روایت نمی توان ارتداد فرد یا افراد خاصی را اثبات کرد. تنها مطلبی که از این روایت می توان استنباط نمود این است که این روایت با نظریه اهل سنت که معتقدند تمام صحابه عادل هستند و هیچ کار اشتباهی انجام ندادند، سازگار نیست     [1] «انی فرطکم علی الحوض،... لیردن علی أقوام أعرفهم و یعرفوننی، ثم یحال بینی و بینهم. فأقول: انهم منی، فیقال: انک لاتدری ما أحدتوا بعدک، فأقول: سحقاً سحقاً لمن غیّر بعدی»   صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 6212؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل، باب 9؛ مصابیح السنة، بغوی، 3/537؛ شرح احادیث بخاری از مصطفی دیب البغا، ذیل صحیح بخاری، ج 5، ص 2407؛   «یرد علی یوم القیامة رهط من أصحابی، فیجلون عن الحوض، فأقول: یا رب اصحابی؟ فیقول: انک لاعلم لک بما أحدثوا بعدک، انهم ارتدوا علی ادبارهم القهقری» صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 6213؛ «بینا أنا قائم إذا زمرة، حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم، فقال: هلم، فقلت: أین؟ قال: الی النار والله، قلت: و ماشأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری. ثم إذا زمرة، حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم، فقال: هلم، قلت: أین؟ قال: إلی النار والله. قلت: ماشأنهم؟ قال: أنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری، فلا أراه یخلص منهم الا مثل همل النعم». صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 2115؛ ابن منظور، لسان العرب، 15/135؛ منذری، الترغیب والترهیب، 4/422؛ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، 5/274؛ ابن حجر، فتح الباری، 11/475؛ عمدة القاری، عینی 23/142؛ قسطلانی، ارشاد الساری، 9/342؛ «انی لکم فرط علی الحوض، فایای! لایأتین أحدکم فیذب عنی کما یذب البعیر الضال، فاقول: فیهم هذا؟ فیقال: انک لاتدری ما أحدثوا بعدک، فأقول: سحقاً». صحیح مسلم، کتاب فضائل، باب 9، ح 2295؛ «... ایها الناس أنا فرطکم علی الحوض یوم القیامة ولیرفعن الی قوم ممن صحبنی و لیمرن بهم ذات السیار فینادی الرجل یامحمد أنا فلان بن فلان و یقول آخر یا محمد أنا فلان بن فلان، فأقول: اما النسب فقد عرفته و لکنکم أحدثتم بعدی و ارتددتم علی اعقابکم القهقری». مسند احمد بن حنبل، 4/79؛ ابن عبدالبر، التمهید، 2/299؛   «انی فنمسک بحجزکم هلم عن النار و تغلبوننی تقاحمون فیه تقاحم الفراش و الجنادب، و اوشک أن أرسل حجزکم و أفرط لکم علی الحوض و تردون علی معا و أشتاتاً، فأعرفکم بأسمائکم و سیماکم، کما یعرف الرجل، الغریبة فی ابلة، فیؤخذ بکم ذات الشمال، و أناشد فیکم رب العالمین، أی رب رهطی، أی رب امتی، فیقال انک لاتدری ما أحدثوا بعدک، انهم کانوا یمشون القهقری». ابن عبدالبر، التمهید، ج 2، ص 301. با استفاده از نمایه "معنای ارتداد صحابه و اثبات آن" شماره 1589 (سایت: 1970). همچنین نک: علامه مجلسی، بحار الانوار، ج28 ص24 و ج 28 ص 25 و ج 28 ص 27، موسسه الوفاء بیروت، 1404 ه.ق.  





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین