مالک اشتر یکی از یاران بزرگ علی که شیعیان او را بزرگ و گرامی می دارند می گوید: (أیها الناس، إن الله تبارک وتعالی بعث فیکم رسوله محمداً صلی الله علیه وسلم بشیراً ونذیراً، وأنزل علیه الکتاب فیه الحلال والحرام والفرائض والسنن، ثم قبضه إلیه وقد أدی ما کان علیه، ثم استخلف علی الناس أبا بکر فسار بسیرته واستن بسنته، واستخلف أبو بکر عمر فاستن بمثل تلک السنّة)؛ ای مردم خداوند تبارک و تعالی در میان شما محمد (ص) را به عنوان مژده ‌دهنده و بیم ‌دهنده مبعوث کرد و کتاب (قرآن) را بر او نازل فرمود که در آن حلال و حرام و فرائض و سنت ها بیان شده اند، سپس بعد از آن که پیامبر وظیفه اش را انجام داد خداوند او را به سوی خویش برد، و ابوبکر خلیفه پیامبر شد، و او به شیوه پیامبر رفتار کرد، و بعد از ابوبکر عمر به خلافت رسید و او نیز به شیوه ابوبکر عمل کرد.[127] مالک اشتر ابوبکر و عمر را می ستاید، اما با وجود این شیعیان در برابر این ستایش چشم هایشان را می بندند - و در مجالس و حسینیه های خود که از طعنه زدن به ابوبکر و عمر خالی نیست -! از آن یادی نمی کنند! پس چرا؟!
در تحلیل سندی و محتوایی این عبارت باید گفت: 1. این مطلب تنها در کتاب الفتوح ابن اعثم کوفی متوفای 314 ق، آمده است و ابن اعثم گرچه طبق اعتقاد بسیاری، بر مذهب شیعه بوده است، اما این بدان معنا نیست که هر آنچه در این کتاب آمده از صحت و اعتبار برخوردار باشد. 2. این نکته جای انکار نیست که تغییرات در سنت رسول خدا (ص) در زمان عثمان به مراتب بیشتر از زمان شیخین بوده است و بر فرض قبول این روایت آنچه در بیان مالک آمده است تنها مقایسه ای است بین این دو دوره زمانی، نه این که تائیدی باشد بر همه کارهایی که قبل از عثمان انجام شده است. 3. مطالبی در این خطبه آمده است که قابل پذیرش از سوی هیچ یک از اهل سنت و شیعیان نیست همانند این که پیامبر ابوبکر را خلیفه خود ساخت و... آیا می توان پذیرفت که مالک از این امر آگاهی نداشته است؟! 4. چگونه می توان پذیرفت که مالک از تغایر سنت پیامبر با سنت شیخین آگاهی و اطلاعی نداشته یا عقیده به یکی بودن آن دو داشته است، در حالی که از سال های پیش حضرت علی (ع) شرط عبدالرحمن را در این که به سنت پیامبر و شیخین عمل کند، نپذیرفته بود و تنها فرمود: من به سنت پیامبر عمل می کنم؟! 5. آنچه گفته شد می تواند قرائنی باشد بر این نکته که این خطبه از جناب مالک صادر نشده است، اما باید بدین نکته نیز توجه داشت که در نزد شیعه تنها سخنان معصومان قابل استناد و بر دیگران حجت است، از این رو حتی اگر مالک این سخنان را گفته باشد نمی تواند حجتی بر دیگران باشد.
عنوان سوال:

مالک اشتر یکی از یاران بزرگ علی که شیعیان او را بزرگ و گرامی می دارند می گوید: (أیها الناس، إن الله تبارک وتعالی بعث فیکم رسوله محمداً صلی الله علیه وسلم بشیراً ونذیراً، وأنزل علیه الکتاب فیه الحلال والحرام والفرائض والسنن، ثم قبضه إلیه وقد أدی ما کان علیه، ثم استخلف علی الناس أبا بکر فسار بسیرته واستن بسنته، واستخلف أبو بکر عمر فاستن بمثل تلک السنّة)؛ ای مردم خداوند تبارک و تعالی در میان شما محمد (ص) را به عنوان مژده ‌دهنده و بیم ‌دهنده مبعوث کرد و کتاب (قرآن) را بر او نازل فرمود که در آن حلال و حرام و فرائض و سنت ها بیان شده اند، سپس بعد از آن که پیامبر وظیفه اش را انجام داد خداوند او را به سوی خویش برد، و ابوبکر خلیفه پیامبر شد، و او به شیوه پیامبر رفتار کرد، و بعد از ابوبکر عمر به خلافت رسید و او نیز به شیوه ابوبکر عمل کرد.[127] مالک اشتر ابوبکر و عمر را می ستاید، اما با وجود این شیعیان در برابر این ستایش چشم هایشان را می بندند - و در مجالس و حسینیه های خود که از طعنه زدن به ابوبکر و عمر خالی نیست -! از آن یادی نمی کنند! پس چرا؟!


پاسخ:

در تحلیل سندی و محتوایی این عبارت باید گفت: 1. این مطلب تنها در کتاب الفتوح ابن اعثم کوفی متوفای 314 ق، آمده است و ابن اعثم گرچه طبق اعتقاد بسیاری، بر مذهب شیعه بوده است، اما این بدان معنا نیست که هر آنچه در این کتاب آمده از صحت و اعتبار برخوردار باشد. 2. این نکته جای انکار نیست که تغییرات در سنت رسول خدا (ص) در زمان عثمان به مراتب بیشتر از زمان شیخین بوده است و بر فرض قبول این روایت آنچه در بیان مالک آمده است تنها مقایسه ای است بین این دو دوره زمانی، نه این که تائیدی باشد بر همه کارهایی که قبل از عثمان انجام شده است. 3. مطالبی در این خطبه آمده است که قابل پذیرش از سوی هیچ یک از اهل سنت و شیعیان نیست همانند این که پیامبر ابوبکر را خلیفه خود ساخت و... آیا می توان پذیرفت که مالک از این امر آگاهی نداشته است؟! 4. چگونه می توان پذیرفت که مالک از تغایر سنت پیامبر با سنت شیخین آگاهی و اطلاعی نداشته یا عقیده به یکی بودن آن دو داشته است، در حالی که از سال های پیش حضرت علی (ع) شرط عبدالرحمن را در این که به سنت پیامبر و شیخین عمل کند، نپذیرفته بود و تنها فرمود: من به سنت پیامبر عمل می کنم؟! 5. آنچه گفته شد می تواند قرائنی باشد بر این نکته که این خطبه از جناب مالک صادر نشده است، اما باید بدین نکته نیز توجه داشت که در نزد شیعه تنها سخنان معصومان قابل استناد و بر دیگران حجت است، از این رو حتی اگر مالک این سخنان را گفته باشد نمی تواند حجتی بر دیگران باشد.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین