مالکیت هدایا و چشم روشنی هایی که به مناسبت تولد بچه داده می شود بستگی به نیت شخصی دارد که این هدایا را می بخشد. اگر قصد او هدیه به پدر یا مادر باشد آنها مالک می شوند و اگر قصد او هدیه به کودک باشد کودک مالک می شود و پدر و مادر نمی توانند اموال فرزند خود را تصاحب کنند، مگر در صورتی که احتیاج شدید داشته باشند (معسر باشند).[1] البته پدر چون ولی طفل و کودک خود است، می تواند در مال او تصرف کند به شرط اینکه این تصرف در جهت مصلحت او باشد؛ مثل اینکه با مال او تجارتی انجام دهد که برای طفل زیان آور نباشد یا با او شریک شود یا با او مضاربه کند. پاسخ دفاتر مراجع عظام در خصوص سؤال مذکور به این شرح است: دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی): تابع قصد و نیت اهدا کنندگان است که هر کدام را قصد کند، مال همان محسوب می‌شود. دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): تعلق به والدین دارد و اگر بستگان پدر بیاورند متعلق به پدر و اگر بستگان مادر بیاورند متعلق به مادر است. دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله العالی): ظاهر این است که متعلّق به پدر و مادر است. حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) نیز در پاسخ به این سؤال فرموده اند: مالکیت آنچه هدیه داده می شود، به نیت هدیه دهنده بستگی دارد. اگر او به والدین هدیه دهد، از اموال آنها محسوب می شود و گرفتن آنها برای مالک شدنشان کافی است و ظاهراً در هدیه به کودکان غیر ممیّز قصد هدیه دهنده همین امر باشد، مگر خلاف آن اثبات شود. و اگر هدیه دهنده به خود بچه هدیه می دهد، و پدر به عنوان ولایت آن را می گیرد، آنگاه بچه مالک می شود و پدر نمی تواند از آن مال مگر در صورت اضطرار به قدر کفایت استفاده شخصی کند و بنابر احتیاط، با رعایت منفعت بچه می تواند در آن مال به نفع بچه تصرف نماید. هرچند جواز تصرف برای کودک، مادامی که ضرری به مال وارد نشود خالی از قوت نیست. [1] . نسبت به فرزند بالغ بعضی از فقها فرموده اند در صورتی که احتیاج پدر و مادر به حدی شدید باشد که که بر جان خود و سلامت خود بترسند می توانند به قدری که جلوی تلف شدن آنان را می گیرد از مال فرزند بالغ خود بدون اجازه او بردارند. إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج‏1، ص: 410: "یحرم علی الرجل ان یأخذ من مال ولده البالغ شیئا إلا بإذنه إلا مع الضرورة المخوف معها التلف ".
هدایایی که به عنوان چشم روشنی بخاطر تولد بچه میآورند، از لحاظ شرعی متعلق به کیست؟ آیا جزو اموال شخصی بچه محسوب میشود و یا والدین میتوانند در آن تصرف کنند؟
مالکیت هدایا و چشم روشنی هایی که به مناسبت تولد بچه داده می شود بستگی به نیت شخصی دارد که این هدایا را می بخشد. اگر قصد او هدیه به پدر یا مادر باشد آنها مالک می شوند و اگر قصد او هدیه به کودک باشد کودک مالک می شود و پدر و مادر نمی توانند اموال فرزند خود را تصاحب کنند، مگر در صورتی که احتیاج شدید داشته باشند (معسر باشند).[1] البته پدر چون ولی طفل و کودک خود است، می تواند در مال او تصرف کند به شرط اینکه این تصرف در جهت مصلحت او باشد؛ مثل اینکه با مال او تجارتی انجام دهد که برای طفل زیان آور نباشد یا با او شریک شود یا با او مضاربه کند. پاسخ دفاتر مراجع عظام در خصوص سؤال مذکور به این شرح است: دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی): تابع قصد و نیت اهدا کنندگان است که هر کدام را قصد کند، مال همان محسوب میشود. دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): تعلق به والدین دارد و اگر بستگان پدر بیاورند متعلق به پدر و اگر بستگان مادر بیاورند متعلق به مادر است. دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله العالی): ظاهر این است که متعلّق به پدر و مادر است. حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) نیز در پاسخ به این سؤال فرموده اند: مالکیت آنچه هدیه داده می شود، به نیت هدیه دهنده بستگی دارد. اگر او به والدین هدیه دهد، از اموال آنها محسوب می شود و گرفتن آنها برای مالک شدنشان کافی است و ظاهراً در هدیه به کودکان غیر ممیّز قصد هدیه دهنده همین امر باشد، مگر خلاف آن اثبات شود. و اگر هدیه دهنده به خود بچه هدیه می دهد، و پدر به عنوان ولایت آن را می گیرد، آنگاه بچه مالک می شود و پدر نمی تواند از آن مال مگر در صورت اضطرار به قدر کفایت استفاده شخصی کند و بنابر احتیاط، با رعایت منفعت بچه می تواند در آن مال به نفع بچه تصرف نماید. هرچند جواز تصرف برای کودک، مادامی که ضرری به مال وارد نشود خالی از قوت نیست. [1] . نسبت به فرزند بالغ بعضی از فقها فرموده اند در صورتی که احتیاج پدر و مادر به حدی شدید باشد که که بر جان خود و سلامت خود بترسند می توانند به قدری که جلوی تلف شدن آنان را می گیرد از مال فرزند بالغ خود بدون اجازه او بردارند. إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج1، ص: 410: "یحرم علی الرجل ان یأخذ من مال ولده البالغ شیئا إلا بإذنه إلا مع الضرورة المخوف معها التلف ".
- [آیت الله بهجت] شخصی با دختری ازدواج می کند و شیربها را پرداخت می کند، پس از مراسم عروسی والدین و سایر اقوام هدایایی را به آنان اهدا می کنند، پدر دختر نیز هدایایی به دخترش می دهد که مقدار این هدایا به مبلغ شیربهای پرداخت شده بستگی دارد و چنین کاری در بین مردم مرسوم است، آیا هدایایی که پدر به دخترش می دهد، جزو اموال زن محسوب می شود یا زن و شوهر؟
- [آیت الله علوی گرگانی] شخصی به علّت نداشتن فرزند دختر بچّه شیرخوارهای را از بهزیستی گرفته و بزرگ کرده و وصیّت کرده که تمام اموال من بعد از من متعلّق به همین دختر میباشد در ضمن این شخص همسر و برادر و خواهر دارد آیا شرعاتمام اموال مال همین دختر است یا یک سوّم بقیّه متعلّق به ورّاث میباشد حال اگر این شخص تمام اموال خود را با همین دختر با ده هزار تومان مصالحه کند و فوت کند آیا اموال متعلّق به این دختر است و بقیّه ورّاث ارث نمیبرند و راه شرعی برای انتقال اموال به این دختر چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] در موارد زیادی دانشآموزان وسایل زایدی به آموزشگاه میآورند که بر طبق قانون مدرسه و قرار اوّل سال آوردن آنها به محیط مدرسه ممنوع است و توسط مسئولین آموزشگاه از دانشآموز گرفته میشود در حالی که بسیاری از این اشیاء هم جنبه مالیّت دارند و هم استعمال آنها در بیرون از آموزشگاه اشکال ندارد، اوّلاً: آیا کسی که آنها را گرفته در بازگرداندن آنها به صاحبانشان ضامن میباشد؟ ثانیاً: آیا دیگرانی که صاحب آن مال را نمیشناسند میتوانند در پایان سال تحصیلی آنها را به تصرّف خود در آورند؟ ثالثاً: با توجّه به اینکه در بسیاری از موارد نام صاحبان اموال فراموش شده و دانشآموزان هم برای بازپس گرفتن آنها مراجعه نمیکنند آیا برای بازپس دادن این اموال که فعلامجهول المالک هستند فحص و جستجو لازم است و وظیفه شرعی در اینگونه موارد چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخصی یک ساختمان و دو زن و ده فرزند پسر و دختر در شهری داشته است، بعد از فوت او یکی از پسرها و یکی از زنها و یکی از نوه پسرهایش از آن زمان در آن خانه نشسته اند و یک اطاق هم خالی بوده که یکی از دخترهایش این اطاق را به تصرف درآورده و به یک زن بی شوهر و بی بچه داده، آن پسری که از زمان پدر تا حالا در آن خانه نشسته به آن دختر می گوید این زن را از خانه بیرون کن یا او باید ماهانه مبلغ 5000 تومان کرایه بدهد، آیا اولا از نظر شرعی در این مدت که پدر آن شخص فوت کرده و خودش در خانه می نشسته و وارث های دیگر راضی نبوده اند، چه حکمی دارد؟ و ثانیاً این کرایه ای که می خواهد از آن زن بی سرپرست بگیرد، به او می رسد یا نه؟ و از طرف دیگر نماز و روزه آن زن صحیح است یا خیر؟ و ضمناً حاضر نیستند اموال این مرحوم را تقسیم بکنند و هرکدام از این بچه ها مقداری از ملک و باغ را تصرف کرده و حاصلش را می برند. از نظر شرعی این مسأله چه حکمی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] از یک زوج جنینی در آزمایشگاه منعقد و نگهداری می شود. اگر بعد از مدت طولانی و بعد از وفات زوجین صاحب جنین یا یکی از آنها و با اجازه قبلی از آنها، جنین در رحم شخص ثالثی قرار داده شود و در نتیجه کودکی متولد گردد؛ وضعیت ارث این کودک چگونه می باشد؟ آیا اگر وارثان زوج اهدا کننده جنین، ارث را بین خود تقسیم کرده باشند، باید بعد از تولد کودک آزمایشگاهی سهم او را به وی برگردانند؟ این کودک منتسب به کیست؟ به صاحب رحم یا صاحبان جنین؟ وضعیت محرمیت و ازدواج او چگونه است؟ حضانت، ولایت و نفقه کودک چطور؟ آیا فرزندان مزبور حکم فرزندان پیشین والدین صاحب جنین را دارند یا ملحق به فرزندان کسانی می شوند که آنها را حمل کرده اند و یا در صورت پرورش در دستگاه به کودکانی ملحق می شوند که پدر و مادری ندارند؟ اگر قبل از وفات زوجین، جنین در رحم شخص ثالث قرار داده شود و رشد کند اما کودک بعد از وفات صاحب جنین یا صاحبان جنین به دنیا بیاید، آثار وضعی (ارث، انتساب، محرمیت و ازدواج، نفقه، حضان، ولایت و.....) کودک به دنیا آمده چگونه میباشد؟ اگر قبل از وفات زوجین، تنها اسپرم و تخمک آنها در آزمایشگاه نگهداری و بعد از مرگ آنها یا یکی از آنها منعقد شود و به رحم شخص دیگر منتقل گردد احکام و آثار وضعی آن چگونه می باشد؟ اگر اسپرم و تخمک یا جنین منعقد شده از یک زوج شرعی نباشد بلکه متعلق به زن و مرد بیگانه ای باشد آثار ذکر شده چگونه می باشد؟ اگر چنین جنینی به جای رحم شخص ثالث در دستگاه رشد یابد و متولد شود موارد فوق چه حکمی دارد؟
- [سایر] با سلام من خانم متاهل دارای دو فرزند هستم 15 سال ازدواج کرده ام در این 15 سال سختی زیادی به همراه همسرم کشیدم تا الان تقریبا با عنایت خدا زندگی خوبی دارم من با همسرم به هیچ عنوان مشکل خاصی ندارم گه گاه از بابت تربیت بچه ها با هم هم فکری نداریم ولی خدا رو شکر از هیچ لحاظ دیگر مشکلی نیست ولی از ابتدای زندگی مشکلی داریم به اسم خانواده شوهر . خانواده ایشان بسیار پر توقع هستند من بعد از 15 سال خیلی چیزها را تشخیص می دهم در موقع که ما به کمکشان احتیاج داریم نیستند نه آن نبودن نبودنی با جنگ و دعوا بسیار خسیس هستند و همیشه کوس نداری سر می دهند در صورتی که در جامعه ما در طبقه مرفه قرار می گیرند از طلا وخانه و چیزهای دیگر ولی من اهل مادیات نیستم از طلا بدم می آید ولی باز بخاطر اینکه همسر خوبی دارم یا به عبارتی خوبیهایش بیشتر از نقایص است چشم بر روی هم می گذارم . از 6 سال پیش که برادر شوهرم ازدواج کرد و عروس دوم کاملا شبیه خودشان است و خیلی از او حساب می برند برادر شوهر خیلی رو زنش حساس است و حساب کار دست آنها آمده و آنها بیشتر روی من فشار می آورند و اوضاع خراب تر شده حامی شدید و اخلاق آنها هستند ولی با این حال آنها مدعی هستند و ما را متهم به فتنه و دو به همزنی می کنند روزها که ما سر کار هستیم با بچه ها تماس می گیرند و به عبارتی زیر زبان بچه ها را می کشند و اطلاعات زندگی را می گیرند و بعد اعصاب شوهرم را به هم می ریزند واز عاق والدین می ترسم از این اخلاق ها خسته شده ام من نه سن و سالم و نه شخصیتم اجازه هر کاری را می دهد و نه آنها به هیچ صراطی مستقیم هستم در ضمن من یک خواهر شوهر مجرد دارم که خیلی از این کارها از ذهن ایشان آب می خورد بسیار ادعای مسلمان و چادر و مقنعه دارند و اسلام را در همین چیزها می دانند ولی من ایمان دارم حق الناس خیلی خطر ناک تر از بی حجابی است هر چند من خودم محجبه هستم لطفا مرا راهنمایی کنید ولی خواهش می کنم خیلی روی دین و رفتار پدر و مارد مانور ندهید لطفا نسبت به شرایط جامعه و من و همسرم نظر بدهید