برای سؤال این که تا چه حد می توانیم با پسران در ارتباط باشیم؟ به پاسخ شماره 1044 (سایت: 1110) ؛ و برای سؤالات: 1. آیا اگر در دوره نوجوانی با جنس مخالف دوست نشویم امکان ازدواج خود را با توجه به این که برای هر پسر سه دختر وجود دارد کم نخواهیم کرد؟. 2. آیا اگر الان لباس های جذاب و جلب کننده نپوشیم شانس ازدواج خود را ازدست نخواهیم داد؟ 3. اگر حجاب خوب است چرا دختران محجبه ما کمتر شانس ازدواج دارند؟ به پاسخ شماره 495 (سایت: 536) و 3439 (سایت: 4132) ؛ برای این سؤال که از کجا وظایف یک دختر ایرانی مسلمان را بدست آورم؟ علاوه بر پاسخ های گذشته به پاسخ های 1311 (سایت: 1343) و 265 (سایت: 1825) مراجعه کنید. شما بیان کردید که برای هر پسر سه دختر وجود دارد، در حالی که این مطلب با آنچه مرکز آمار ایران گزارش داده است همخوانی ندارد چون آماری که از طرف آن مرکز اعلام شده به این صورت است: براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در آبان ماه 1385، جمعیت کشور ایران 70495782 نفر، 9/50 درصد جمعیت کشور را مردان (35866362 نفر) و 1/49 درصد را زنان (34629420 نفر) تشکیل می ‌دهند. <><><><><><><><> در سال مورد بررسی، تعداد موالید در کل کشور 1253506 نفر بوده که از این تعداد 642933 نفر پسر (3/51 درصد) و 610573 نفر دختر (7/48 درصد) بوده‌اند. در این سال تعداد 408563 نفر در کل کشور فوت شده‌اند که از این تعداد 56 درصد مرد و 44 درصد زن بوده‌اند. - جمعیت برحسب جنس و گروه عمده سنی:‌ آبان 1385. [1] گروه عمده سنی مرد و زن مرد زن جوانان (‌24-15 ساله) 17738183 8954752 8783431 بنابراین، طبق آمار رسمی تعداد دختران از پسران کمتر است، و نگرانی شما از این جهت بی مورد است. [1] سایت مرکز آمار ایران.
1. ما چگونه حجاب مناسب را انتخاب کنیم؟2. تا چه حد می توانیم با پسران در ارتباط باشیم؟ آیا اگر در دوره نوجوانی با جنس مخالف دوست نشویم امکان ازدواج خود را با توجه به این که برای هر پسر سه دختر وجود دارد کم نخواهیم کرد؟3. ایا اگر الان لباس های جذاب و جلب کننده نپوشیم شانس ازدواج خود را از دست نخواهیم داد؟4. اگر حجاب خوب است؛ چرا دختران محجبه ما کمتر شانس ازدواج دارند؟5. از کجا وظایف یک دختر ایرانی مسلمان را به دست آورم؟
برای سؤال این که تا چه حد می توانیم با پسران در ارتباط باشیم؟ به پاسخ شماره 1044 (سایت: 1110) ؛ و برای سؤالات: 1. آیا اگر در دوره نوجوانی با جنس مخالف دوست نشویم امکان ازدواج خود را با توجه به این که برای هر پسر سه دختر وجود دارد کم نخواهیم کرد؟. 2. آیا اگر الان لباس های جذاب و جلب کننده نپوشیم شانس ازدواج خود را ازدست نخواهیم داد؟ 3. اگر حجاب خوب است چرا دختران محجبه ما کمتر شانس ازدواج دارند؟ به پاسخ شماره 495 (سایت: 536) و 3439 (سایت: 4132) ؛ برای این سؤال که از کجا وظایف یک دختر ایرانی مسلمان را بدست آورم؟ علاوه بر پاسخ های گذشته به پاسخ های 1311 (سایت: 1343) و 265 (سایت: 1825) مراجعه کنید. شما بیان کردید که برای هر پسر سه دختر وجود دارد، در حالی که این مطلب با آنچه مرکز آمار ایران گزارش داده است همخوانی ندارد چون آماری که از طرف آن مرکز اعلام شده به این صورت است: براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در آبان ماه 1385، جمعیت کشور ایران 70495782 نفر، 9/50 درصد جمعیت کشور را مردان (35866362 نفر) و 1/49 درصد را زنان (34629420 نفر) تشکیل می دهند. <><><><><><><><> در سال مورد بررسی، تعداد موالید در کل کشور 1253506 نفر بوده که از این تعداد 642933 نفر پسر (3/51 درصد) و 610573 نفر دختر (7/48 درصد) بودهاند. در این سال تعداد 408563 نفر در کل کشور فوت شدهاند که از این تعداد 56 درصد مرد و 44 درصد زن بودهاند. - جمعیت برحسب جنس و گروه عمده سنی: آبان 1385. [1] گروه عمده سنی مرد و زن مرد زن جوانان (24-15 ساله) 17738183 8954752 8783431 بنابراین، طبق آمار رسمی تعداد دختران از پسران کمتر است، و نگرانی شما از این جهت بی مورد است.
[1] سایت مرکز آمار ایران.
- [سایر] سلام حاج آقا تو رو خدا حوصله کنید و همشو بخونید. خیلی ممنون میشم چند سوال داشتم. ممنون میشم اگه راهنماییم کنید. من دانشجو سال آخر فوق لیسانس هستم. 25 سالمه. تا آخر شهریور درسم تموم میشه. میخوام برای خوندن دکترا برم خارج البته اگه بتونم بورس بگیرم. اگه هم نتونم باید برم سربازی. خودم الان چون کارت پایان خدمت ندارم کار پروژه¬ای میگیرم که درآمدش نسبتا خوبه. وضعیت مالی پدرم هم خوبه و خیلی دوست داره از لحاظ مالی کمکم کنه اما من تا به حال از سره غرور 1 ریال هم از ایشون نگرفتم البته با حفظ احترام. چون دوست دارم رو پای خودم باشم. تا به حال هم از جنس مخالف دوستی نداشتم. میخواستم راهنماییم کنید که 1- به نظر شما من در شرایط ازدواج هستم؟ 2- اختلاف سنی در ازدواج مهمه؟ چقدر باشه؟ 3- کدوم کاراکترها در طرف مقابل به نظر شما از اهمیت بیشتری برخورداره؟ 4- آیا در انتخاب طرف مقابل به تحصیلاتشون توجه کنم؟ 5- من کار درستی میکنم که از پدرم کمک مالی نمیگیرم در حالی که ایشون خیلی تمایل به کمک کردن به من دارن؟ 6- اگه منبع خوبی برای مطالعه هست به من معرفی کنید. همه شاد باشید. در پناه خدا
- [سایر] .1سلام وخسته نباشید از سایت خوب شما ممنونم لطف\"اگر امکان داره بیشتر در برنامه های تلویزیون شرکت کنید باتشکر 2.دختر 34ساله مجرد دکترای تخصصی 3.با توجه به خانه ما وتجربه ای که من دارم ما به توضیح در مورد هرسه نوع اداب احتیاج داریم چون نه رفتار پدرومادرها باهم خوبه نه ارتباط انها با فرزندان ونه رفتار فرزندان با پدر ومادرها 3.درمورد تبعیض بین فرزندان هم به والدین تذکر بدهید چون باعث عقدهای شدن بچه ها میشن مثل من که بعدازاین همه سال هنوز پرازکینه وتنفرم نسبت به والدینم پدرم بسیار پسر دوست است پسر را خدا ودختر مایه خفت وننگ 4.از تبعیض وبی عدالتیش دیوانه شدم خیلی تلاش کردم بی خیال بشم ولی نشده حتی پیش روانشناس وکارشناش دینی هم رفتم 5.الانم که دیگه پیروفرتوت شده بخاطر اینکه به من وخوهرانم ارث تعلق نگیره تمام اموالش را بنام برادرانم کرده 6.در گذشته خیلی باهاشون بدرفتاری میکردم از 4سال پیش توبه کردم ولی درظاهرباهوشون خوبم قلب\" ازشون متنفرم ایا این نفاق نیست نمی توانم ببخشمشون برام دعا کنید از این وضیعت روحی نجات پیداکنم 7. با ازدواجم مخالف هستند ودعا میکنند تا اخرعمرشون من کنارشون باشم وقتی به دعاها فکر میکنم دلم میخواهد کتکشون بزنم واقع\"خدا این دعا را مستجاب میکند 8.خواهش میکنم جواب بدهید تا بلکه کمی ارام شوم
- [سایر] بنام خدا با سلام. و ضمن عرض خدا قوت اینجانب دانشجوی سال آخر کارشناسی هستم. و از محضر جناب عالی چند سوال دارم. با توجه به اینکه انتخاب مسیر و سرنوشتم بستگی به پاسخهای جنابعالی دارد و موضوع بسیار برایم حیاتی است، تقاضامندم که به رغم طولانی بودن سوال هایم، عنایت بفرمایید: 1- آیا امکانش هست که همزمان به دورهٔ ارشد دانشگاه و دورهٔ بلند مدت حوزه وارد بشوم؟ 2- اگر نه، آیا امکانش هست که سال 94 وارد حوزه بشوم و مجدد کنکور ارشد بدهم تا از سال 95 در کنار درس حوزه دوره ارشد را هم بخوانم؟ 3- چگونه می توان مدرسه مورد نظر را انتخاب کرد؟ به فرض اگر من بخواهم وارد مدرسهٔ شهیدین قم بشوم چگونه می توانم انتخاب کنم؟ 4- با توجه به اینکه بنده تا حدی با زبان عربی آشنا هستم و درس های آغازین ادبیات عرب برای بنده چیزی جز تکرار دانسته ها نیست و هیچ سودی برایم ندارد و آزارنده و کسلبار است، آیا امکان دارد که برای بعضی از درس ها به امتحان آن درس بسنده کنم و در کلاس ها حضور نیابم؟! 5- آیا امکان حرکت با سرعتی فراتر از چارچوب تعیین شده هست؟ به عبارت دیگر آیا می توان در حوزه علمیه جهشی درس خواند؟ (بنده با حوزه شهید بهشتی و دورهٔ سفیران هدایت آشنا هستم و هیچ رغبتی برای شرکت در آنها ندارم) 6- اگر در تیر 94 دورهٔ کارشناسی را به پایان برسانم و ظرف یکسال درس های سطح یک را بخوانم، آیا می توانم مشمول ماده 18 بشوم و آیا کمیتهٔ موارد خاص مرا تأیید خواهد کرد؟ 7- آیا می توان در حین تحصیل در دورهٔ بلند مدت، مشمول ماده 18 شد؟ برای مثال فرض کنید که ثبتنام کنم و تا پایان پایهٔ یک یا پایهٔ دو، بتوانم مواد آزمون ماده 18 را بخوانم، در این صورت می توانم آزمون داده و بدون شرکت در پایه های بعدی مدرک سطح یک را بگیرم؟! 8- سطح یک دورهٔ بلند مدت چقدر طول می کشد؟ 9- چنانچه قصد پوشیدن لباس مقدس روحانیت را نداشته باشم، چه مزیت هایی از نظام آموزشی حوزه را از دست می دهم؟ 10- تفاوت نظام جدید آموزشی حوزه با دانشگاه در چیست؟ برای مثال چقدر بین حضور و غیاب و سیستم امتحانات حوزه و دانشگاه فرق هست؟ در پایان پیشاپیش از شما سپاسگزارم که به رغم وقتگیر بودن سوالاتم عنایت لازم را فرموده و پاسخ می دهید. دعاگوی حضرت عالی هستم.
- [سایر] سلام من مشکلی دارم که نمیتونم حلش کنم من عاشق پسری هستم که یکبار ازدواج کرده و 2 سال از من بزرگتره و بخاطر اصرر پدرش ازدواج کرده و 3 تا بچه داره یه پسر 4 ساله و دو دختر 3 ساله و 7 ماهه من از تمام مشکلات و اتفاقات زندگیش باخبرم و همه چیزو میدونم اونا چهار ساله که میخواد طلاق بگیرن ولی بخاطر حرفها و اصرار فامیل موندن ولی 20 روز پیش طلاق گرفتن و خانمش هر 3 تا بچه رو برداشت و الان اون مجرده و عاشق من و من هم عاشق اون ولی خانواده من کاملا مخالف هستن ما نمیتونیم بدون هم بمونیم از طرفی با هم صحبت کردیم که اون یه کم خودشو از لحاظ مالی بالا بکشه تا شاید با این طریق خانوادم راضی بشن ولی نمیدونم قبول میکنن یا نه من به پسرا اعتماد ندارم چون خیلی اتفاقای بدی افتاده واسه همین. ضمنا ایشون 95% میگن که بچه ها برنمیگردن ولی اون 5% باقیمونده رو میگن اگه بیان نمیتونم دست رد به سینشون بزنم من موندم نمیتونم تصمیم بگیرم ولی خیلی دوسش دارم کمکم کنید در صورت امکان تلفنی هم حاضرم باهاتون مشاوره کنم ممنون
- [سایر] سلام 1- هم کلاسی فوق من نزدیک 30 ساله هست پیشنهاد داده که آشنا بشیم 2- میگه قول ازدواج نمیدم که اگر آشنا شدیم و نخواستم مشکلی نداشته باشه. اما مطرح میکنه که چون تو دختری نیستی که دوست پسر داشته باشی و این تیپی باشی مسلما من هم ازت همچین چیزی نمیخوام اما میخوام که آشنا شیم. 3- با 5 نفر دیگه هم در طی این سالهای جوانی اش به همین ترتیب مدتی آشنا شدن و به هم زده و میگه که فهمیدم واسه ازدواجم خوب نبودند. 4- میگه باید تو شرایط مختلف حتی تو جمع های مهمانی و ... همدیگرو بشناسیم. 5- نماز نمیخونه و روزه نمیگیره اما نسبت به خواستگارهای دیگه ام که نمازو روزه براشون مهم بوده به نظر با اخلاقتر هست!و همش سعی میکنه خیلی منطقی حرف بزنه. 6- میگه اگر بخوای سنتی ازدواج کنی یا نشناخته سر خودت کلاه میره. حیف دختری مثل تو هست که سرش کلاه بره. 7- من ایشون رو به پدرم نشون دادم به خاطر سربازی نرفتن و اینکه تحصیلاتش کمتر از من هست فعلا نظر مثبتی ندارند. خودمم به خاطر اینکه اعتقاداتش شبیه من نیست نظرم به ازدواج نیست. 8- دو تا مشکل عمده دارم: تنهایی بیش از حد که با قرص های افسردگی هم رفع نشده و بدتر هم داره میشه، و اینکه از اینکه سنم داره بالا میره و همه دوستام ازدواج کردند میترسم همین موقعیت ها رو هم از دست بدم و آینده بدتری پیش روم باشه. بهم میگید چیکار کنم؟ خیلی ممنون.
- [سایر] سلام 1. من یه دختر 23 سالم. 7-8 سالی بود که عاشق پسر داییم بودم. 2. البته بنا به گفته شما برام زود بود. 3.ولی به مرور زمان که بیشتر شناختمش فهمیدم از بخت خوبم بود که عاشق اون شدم. هیچی نداشت به جز یه ایمان واقعی به خدا یه مومن واقعی بود مهربون وآروم بین پسرای فامیل یه نگین تمام عیار بود.منم عاشق همین چیزاش بودم. اطمینان داشتم که باهش خوشبخت میشم.حس کرده بودم که اونم دوستم داره. 4. یه روز از حرفای عروسشون فهمیده بودم که اونم دوستم داره. 5. ولی چون خواهر بزرگترم ازدواج نکرده بود ازدواج ما امکان پذیر نبود البته چیزی هم نگفته بودن. 6. بالاخره سال گذشته ازدواج کرد ومن تنها گذاشت. بدون هیچ حرفی. 7. خودم فکر میکنم به خاطر ترس از ازدواج فامیلی و مشکلات احتمالیش منصرفش کردن. دلم رو با این فکر آروم میکنم 8.چون نمیتونم باور کنم که دوستم نداشته. خواهرم بعد اون ازدواج کرد 9. تا حالا هم از بین خاستگارام موقعیت خوبی برای ازدواج پیش نیومده. 10.هر کاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم افسرده و تنها شدم. 11.توی این چند ساله تمام لحظاتم رو با عشق اون سر کرده بودم 12.حالا بدون عشقش دارم دیوونه میشم . 13. فکر میکنم دیگه نمیتونم کسی رو به اندازه اون دوست داشته باشم. ...
- [سایر] با سلام و عرض ادب به محضرتان 1-یک مشکلی برای یکی از اعضا خانواده ما رخ داده واقعا در مورد روش رفتاری مناسب با این مسئله درمانده شده ام خانواده ما یک خانواده مذهبی است 2- بنده پسر بزرگ خانواده و متاهل می باشم 3- اخیرا از طریق یکی از بستگان و همسرم مطلع شده ام که خواهر کوچکترم (که 14 سال سن داره) ، دوست پسر داره از حالی که دارم واقعا نمی دونم چه بیانی رو براتون انتخاب کنم ولی سر بسته خواب و خوراک ندارم 4- فعلا گفتم که از در تغافل وارد شویم و البته سعی کنیم ارتباطاتش رو با محیط بیرونی (رفتن خونه دوستانش و داشتن موبایل و آموزشگاهی که می ره) محدود کیبنم قراره با پدرم در موردش صحبت کنیم چون مادرم بسیار عصبی است و معلوم نیست اگه بفهمه چه بلایی سر خودش و این دختر به نظرمن خام می یاره 5-بزرگواری بفرمایید و یک راهکاری رو برای کوتاه مدت و بلند مدت بفرمایید تا به سلامت از این پرتگاه عبور کنیم
- [سایر] به نام خدا سلام اول: دمتون گرم هیچ وقت بفکر بیخیال شدن سایتتون نباشید.دوم: اگه میشه سایتتون رو دست هیچ کس دیگه ای جز خودتون ندید. 1-پسر 18 ساله مذهبی صفت. 2- دانشجو ترم سه کاردانی کامپیوتر روزانه دانشگاه دولتی پسران ساوه 3-شاگرد اول کل دانشگاه در سال گذشته 4-شاغل در یک دفتر خدماتی با پدری تقریبا بازنشسته و بسیار متدین و امین محله. 5- وضع مالی خانوادگی متوسط. 6-احتمالا یا سربازی رو معافم یا در شهر خودمون در یک اداره مشغول میشم. 7- تنها فرد مجرد خانواده... 8- هیچ دختری رو مد نظرم ندارم. 9- می خوام برای این که حسابی ساخته بشم و پیشرفت کنم و شاید بشم سربازی برای اسلام اقدام به ازدواج کنم. 10- بابام حتی رسما در فامیل اعلام کرده که می خواد برام زن بگیره! ولی تا حالا با خودم صحبت نکرده... 11- راستشو بگم من به این نتیجه رسیدم که تو سختی ها حسابی ساخته می شم. 12 میدونم میگید زوده ولی لطفا راهنماییم کنید.
- [سایر] به نام خدا سلام جناب آقای مرادی ابتدا از شما عذر می خواهم که وقت شریف تان را می گیرم اما آن قدر مشکل روی دل جمع شده که همین روزها منو از پا در میاره آقای مرادی نمی دانم که مشکلات زندگی من چرا تمام نمی شود انگار مهر بد بختی به پیشانی من خرده و پاک هم نمی شود مشکل ازدواج نیست و اصلا به آن فکر نمی کنم[1]میشه خدا بنده ای رو مورد غضب خودش قرار بده\[2] وبه اون توجه ای نداشته باشه [3]نمی دونم چرا دوستان نزدیکم و یا حتی آدم های اطرافم با اینکه حجاب درستی ندارند یا یکی در میون نماز می خونند خدا بیشتر دوست شون داره وخوشبخت هستند [4]اما من که با خدا صاف وساده هستم وبه تکلیفم واقفم این قدر مشکل دارم این رو هم بگم [5]شما هم لابد مثل خانواد ه ام می خوا هید بگید امتحانه ،[6]نمی دونم خدا کی می خواد امتحانشو تموم کنه و به من نمره بده این چند روز مثل جهنمی شده که دیگه برام غیر قابل تحمله. توی خانواده ی ما من بد شانس هستم نمی دونم خدا هدفش از آفریدن من چی بوده می خواسته من فقط زجر بکشم و حسرت بخورم دارم به وجود خودم این دنیا ویا حتی دینم که دینه رحمته شک می کنم کمکم کنید یا برام دعا کنید شاید گشایشی شد در پناه حق
- [سایر] با سلام 1.من دختری 14 ساله هستم در خانواده ای مذهبی 2.دوست و همکلاسی دارم که او نیز در خانواده ای نسبتا مذهبی بزرگ شده 3.شاگرد ممتاز کلاس است ودر بین همکلاسی ها محبوبیت دارد 4.اخیرا به مدت 6ماه است که با پسری 21 ساله اشنا شده و این رابطه کم کم به وابستگی تبدیل شده 5.شروع این رابطه با یک مزاحمت تلفنی بوده و الان 3مرتبه دیدار حضوری و مخفیانه داشته اند 6.من به عنوان یک دوست سعی در راهنمایی او داشتم اما او هر بار با گفتن اینکه \"من تلفنی مرتکب گناه نمیشوم یا در زندگی و درس من تاثیر نخواهد گذاشت ویا او قصد سواستفاده از من را ندارد\"قصد توجیه دارد 7.من از طریق پدرم پدر او را مطلع کردیم اما تاثیری در این رابطه نداشت 8. این پسر با وعده ی ازدواج و مذهبی جلوه دادن خود بسیار روی دوستم تاثیر گذاشته و او را مجذوب کرده 9. اخیرن به طور غیر مستقیم خواستار روابطی نزدکتر شده مثل دست دادن و... 10.حاج اقا حال وظیفه ی من چیست؟ایا ادامه ی دوستی با این دختر برای من خطر ناک است؟ لطفا مرا راهنمایی کنید متشکرم