با توجه به این‌که یهود با وجود احادیث، از کتاب خدا دست برداشتند، و تنها به احادیث تکیه کردند؛ آیا می‌توان گفت که عمر نیز در عصر بعد از پیامبر به دلیل این‌که می‌ترسید چنین اشتباهی پیش بیاید و شبهه برای مردم ایجاد شود، دست به جمع آوری احادیث زد و تنها از مردم خواست که به کتاب خدا اتکا کنند. آیا می‌توان این‌طور تصوّر کرد که ممکن است جهل آنها را وادار به این کار کرده باشد. اشتباهات عمر در خصوص خیانت به اسلام را چگونه می‌توانم بدانم؟ آیا کتابی در این زمینه وجود دارد؟ همچنین در مقدّمه نهج الفصاحه آمده: (پیامبر(ص) فرمود: چیزی از من ننویسید و هر که جز قرآن چیزی نوشته باید محو کند). شاید این منع از آن رو بود که بیم می‌رفت، مأثور نبوی با آیه‌های قرآن بهم آمیزد که بیشتر آن اسقاط‌ها که در کلمات و آیات قرآن توهّم کرده‌اند از اینجاست که توضیح آیه‌ای یا حدیث مستقلی را از عبارت قرآن امتیاز نداده‌اند)(ص 47)، امّا در عین حال روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: (من کتب عنی علماً أو حدیثاً لم یزل یکتب له الأجر ما بقی ذلک العلم أو الحدیث‌). حال سؤال در این است که آیا رأی پیامبر بر این بود که از احادیث ایشان به صورت مکتوب ضبط شود یا نشود؟ اگر می‌شود مرا راهنمایی کنید. البته من شیعه هستم ولی متأسفانه شیعه شناسنامه‌ای. مدتی است که دست به تحقیق در این خصوص زده‌ام. متشکر می‌شوم مرا از این شبهه برهانید.
پیامبرِ اسلام(ص) بارها به نوشتن علم امر فرموده‌اند مانند این‌که: «علم را با نوشتنش، در بند کنید» و...؛ لذا این‌که منع از کتابت حدیث را به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده‌اند، نسبت اشتباهی است که شیعه آن‌را قبول نداشته و روایات آن‌را رد می‌کند. بر اساس شواهد تاریخی منع از کتابت حدیث در زمان خلفا و به خصوص خلیفه‌ی دوم رایج شد و او بود که از نوشته شدن احادیث به شدت منع می‌کرد؛ و چون سابقه‌ی دوستی با اهل کتاب داشت، می‌دانست که یهودیان غیر از تورات کتابی دارند که در آن اسرائیلیات بود و به آن مثناة یا مشناة می‌گفتند، او به زعم خود می‌خواست تا قرآن به سرنوشت تورات گرفتار نشود. اما باید گفت؛ اولاً: مقایسه‌ی قرآن مجید با کتب سایر ادیان صحیح نیست؛ زیرا قرآن کتابی است که امکان تحریف در آن نیست و بدون تحریف از زمان رسول اکرم تا حال باقی مانده است، اما کتاب‌های آسمانی دیگر دارای چنین ویژگی نیستند. خود معتقدان آن کتاب‌ها نیز می‌پذیرند که این کتب، همان کتب نازل شده بر پیامبرشان نیست. ثانیاً: با وجود نوشته شدن سخنان حضرت موسی(ع) در کتاب تلمود نه تنها تورات از بین نرفت، بلکه رواج و شهرت تورات بیش از تلمود است. ثالثاً: منع نقل و نگارش حدیث بر خلاف توصیه‌های رسول اکرم بود؛ زیرا رسول خدا مسلمانان را به پیروی از عترت و  قرآن و نقل و نشر احادیث فرا خواندند.
عنوان سوال:

با توجه به این‌که یهود با وجود احادیث، از کتاب خدا دست برداشتند، و تنها به احادیث تکیه کردند؛ آیا می‌توان گفت که عمر نیز در عصر بعد از پیامبر به دلیل این‌که می‌ترسید چنین اشتباهی پیش بیاید و شبهه برای مردم ایجاد شود، دست به جمع آوری احادیث زد و تنها از مردم خواست که به کتاب خدا اتکا کنند. آیا می‌توان این‌طور تصوّر کرد که ممکن است جهل آنها را وادار به این کار کرده باشد. اشتباهات عمر در خصوص خیانت به اسلام را چگونه می‌توانم بدانم؟ آیا کتابی در این زمینه وجود دارد؟ همچنین در مقدّمه نهج الفصاحه آمده: (پیامبر(ص) فرمود: چیزی از من ننویسید و هر که جز قرآن چیزی نوشته باید محو کند). شاید این منع از آن رو بود که بیم می‌رفت، مأثور نبوی با آیه‌های قرآن بهم آمیزد که بیشتر آن اسقاط‌ها که در کلمات و آیات قرآن توهّم کرده‌اند از اینجاست که توضیح آیه‌ای یا حدیث مستقلی را از عبارت قرآن امتیاز نداده‌اند)(ص 47)، امّا در عین حال روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: (من کتب عنی علماً أو حدیثاً لم یزل یکتب له الأجر ما بقی ذلک العلم أو الحدیث‌). حال سؤال در این است که آیا رأی پیامبر بر این بود که از احادیث ایشان به صورت مکتوب ضبط شود یا نشود؟ اگر می‌شود مرا راهنمایی کنید. البته من شیعه هستم ولی متأسفانه شیعه شناسنامه‌ای. مدتی است که دست به تحقیق در این خصوص زده‌ام. متشکر می‌شوم مرا از این شبهه برهانید.


پاسخ:

پیامبرِ اسلام(ص) بارها به نوشتن علم امر فرموده‌اند مانند این‌که: «علم را با نوشتنش، در بند کنید» و...؛ لذا این‌که منع از کتابت حدیث را به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده‌اند، نسبت اشتباهی است که شیعه آن‌را قبول نداشته و روایات آن‌را رد می‌کند. بر اساس شواهد تاریخی منع از کتابت حدیث در زمان خلفا و به خصوص خلیفه‌ی دوم رایج شد و او بود که از نوشته شدن احادیث به شدت منع می‌کرد؛ و چون سابقه‌ی دوستی با اهل کتاب داشت، می‌دانست که یهودیان غیر از تورات کتابی دارند که در آن اسرائیلیات بود و به آن مثناة یا مشناة می‌گفتند، او به زعم خود می‌خواست تا قرآن به سرنوشت تورات گرفتار نشود. اما باید گفت؛ اولاً: مقایسه‌ی قرآن مجید با کتب سایر ادیان صحیح نیست؛ زیرا قرآن کتابی است که امکان تحریف در آن نیست و بدون تحریف از زمان رسول اکرم تا حال باقی مانده است، اما کتاب‌های آسمانی دیگر دارای چنین ویژگی نیستند. خود معتقدان آن کتاب‌ها نیز می‌پذیرند که این کتب، همان کتب نازل شده بر پیامبرشان نیست. ثانیاً: با وجود نوشته شدن سخنان حضرت موسی(ع) در کتاب تلمود نه تنها تورات از بین نرفت، بلکه رواج و شهرت تورات بیش از تلمود است. ثالثاً: منع نقل و نگارش حدیث بر خلاف توصیه‌های رسول اکرم بود؛ زیرا رسول خدا مسلمانان را به پیروی از عترت و  قرآن و نقل و نشر احادیث فرا خواندند.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین