دختری هستم دانشجو که یکی از دوستانم به مدت 4.5 سال است که با یکی از همکلاسیهایمان رابطه دارد قصد خیر هم دارند خانواده پسر مطلع اند اما دوستم به علت سختگیری های خانواده اش و ترس از آنها موضوع را مخفی میکند انها بدون مراجعه به مکان معتبری بین خودشان صیغه خوانده اند تا ملاقات هاشون مشکلی نداشته باشد آیا این صیغه درست است؟ موضوعی که مرا بسیار رنج میدهد این است که دوستم هرگاه به ملاقات دوست پسرش میرود به خانواده اش به دروغ میگوید که به دیدن من می آید هر اتفاقی که به دوست پسرش ختم میشود (کادو خریدن یا گرفتن، دیر به خانه رسیدن، بیرون رفتن و ...) همه را به نام من تمام میکند من از این دروغ به خانواده اش و اینکه به نام من ختم میشود خیلی ناراحتم آیا این کار او گناه است؟ من باید چه کار کنم؟
ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل‏ جامعه و اجتماع است و دارای آثار و نتایج ‏بسیاری ؛ از جمله: ارضای یکی از نیازهای طبیعی و اساسی انسان(غریزه ی جنسی )، تولید مثل و بقای نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاک‏دامنی و عفاف و... است که  در دین مقدس اسلام به عنوان حافظ نیمی از دین معرفی شده است. بر این اساس لازم است برای انجام آن از راه صحیح و شرعی آن که در رساله های عملیه ذکر گردیده است وارد شد و ازهر گونه پنهان کاری و دروغ و کارهای خلاف شرع و قانون و عرف دوری کرد.   در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم  در رساله عملیه مراجع عظام آمده است:" دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می‏دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد. و اگر پدر و جدّ پدری غایب باشند، به طوری که نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد لازم نیست از پدر و جدّ پدری اجازه بگیرد و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتی که بکارتش بوسیله شوهر کردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست. ولی اگر بواسطه وطی به شُبهه یا زنا از بین‏ رفته باشد، احتیاط مستحبّ آن است که اجازه بگیرند."[1]   بله اگر دختر نیاز مبرم به ازدواج داشته باشد و همسر مناسبی برای دختر پیدا شده که شرعاً و عرفاً هم کفو اوست و پدر و جد پدری، بدون جهت مانع می‏شوند و سخت گیری می‏کنند[2]، لازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرد.[3]،[4]   البته در بین مراجع تقلید آیت الله نوری همدانی عقد بدون اذن ولی را مطلقا باطل می دانند. اما در صورتی که عقد بدون اذن ولی جاری شده باشد و پس از آن ولی به آن راضی گردد، عقد صحبح است. اما در صورت عدم رضایت عقد باطل است[5].   همچنین آیت الله بهجت(ره) عقد بدون اذن ولی را باطل نمی دانند، اما می فرمایند: بنابر احتیاط تکلیفا اجازه شرط است[6].[7]  یعنی اگرچه مرتکب گناه شده اند اما عقد و ازدواج آنان صحیح است.   بنابراین چون این عقد و صیغه بدون اجازه پدرو جد پدری بوده دارای اشکال است و هرچه زودتر باید به صورت عاقلانه به پدرشان اطلاع دهند تا جلوی هر گونه سوءتفاهم و اختلاف و ناراحتی گرفته شود و مجبور به دروغ های بعدی و کارهای خلاف دیگر نشوند.  شما به عنوان یک دوست تنها وظیفه نصیحت مشفقانه و امر به معروف و نهی از منکر از روی دلسوزی وخیر خواهی دارید که آنان را نسبت به مشورت با خانواده های خویش تشویق و ترغیب نمایید و همچنین آنها را از عواقب دروغ مطلع سازید.   برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به:   1. نمایه:  فلسفه ازدواج در اسلام، سؤال شماره 1300 (سایت: 1283) .   2. نمایه: شرط اجازه پدر در صیغه محرمیت، سؤال شماره 3038 (سایت: 3285) .   3. نمایه: صیغه بدون اطلاع خانواده دختر، سؤال شماره 3238 (سایت: 3495) .   4. نمایه: عقد موقت و طلاق، سؤال شماره 3923 (سایت: 4209) .   5. نمایه: فلسفه نیازمندی دختر به اذن پدر در ازدواج موقت و دائم، سؤال شماره 2074 (سایت: 2125) .   6. نمایه: موارد جواز دروغ گفتن، سؤال شماره 2194 (سایت: 2498) .   7. نمایه: عواقب قسم دورغ، سؤال شماره 2724 (سایت: 2981) .     [1]   . توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‏2، صص: 459-458.مسأله 2376و 2377 .[2]  فاضل، نوری، بهجت، سیستانی، مکارم. نک: همان. [3] . همان , مسئله 2377 .[4]  اقتباس از سؤال 610 (سایت: 667) (ازدواج موقت با دخترباکره) [5]   . استفتاء شفاهی از دفتر معظم له؛ ر. ک: سایت آیت الله نوری همدانی. [6]  توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 387، مسئله 2376. [7] . اقتباس از سؤال شماره 2190 (سایت: 2315)، نمایه ازدواج موقت دختر باکره.
عنوان سوال:

دختری هستم دانشجو که یکی از دوستانم به مدت 4.5 سال است که با یکی از همکلاسیهایمان رابطه دارد قصد خیر هم دارند خانواده پسر مطلع اند اما دوستم به علت سختگیری های خانواده اش و ترس از آنها موضوع را مخفی میکند انها بدون مراجعه به مکان معتبری بین خودشان صیغه خوانده اند تا ملاقات هاشون مشکلی نداشته باشد آیا این صیغه درست است؟ موضوعی که مرا بسیار رنج میدهد این است که دوستم هرگاه به ملاقات دوست پسرش میرود به خانواده اش به دروغ میگوید که به دیدن من می آید هر اتفاقی که به دوست پسرش ختم میشود (کادو خریدن یا گرفتن، دیر به خانه رسیدن، بیرون رفتن و ...) همه را به نام من تمام میکند من از این دروغ به خانواده اش و اینکه به نام من ختم میشود خیلی ناراحتم آیا این کار او گناه است؟ من باید چه کار کنم؟


پاسخ:

ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل‏ جامعه و اجتماع است و دارای آثار و نتایج ‏بسیاری ؛ از جمله: ارضای یکی از نیازهای طبیعی و اساسی انسان(غریزه ی جنسی )، تولید مثل و بقای نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاک‏دامنی و عفاف و... است که  در دین مقدس اسلام به عنوان حافظ نیمی از دین معرفی شده است. بر این اساس لازم است برای انجام آن از راه صحیح و شرعی آن که در رساله های عملیه ذکر گردیده است وارد شد و ازهر گونه پنهان کاری و دروغ و کارهای خلاف شرع و قانون و عرف دوری کرد.   در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم  در رساله عملیه مراجع عظام آمده است:" دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می‏دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد. و اگر پدر و جدّ پدری غایب باشند، به طوری که نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد لازم نیست از پدر و جدّ پدری اجازه بگیرد و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتی که بکارتش بوسیله شوهر کردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست. ولی اگر بواسطه وطی به شُبهه یا زنا از بین‏ رفته باشد، احتیاط مستحبّ آن است که اجازه بگیرند."[1]   بله اگر دختر نیاز مبرم به ازدواج داشته باشد و همسر مناسبی برای دختر پیدا شده که شرعاً و عرفاً هم کفو اوست و پدر و جد پدری، بدون جهت مانع می‏شوند و سخت گیری می‏کنند[2]، لازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرد.[3]،[4]   البته در بین مراجع تقلید آیت الله نوری همدانی عقد بدون اذن ولی را مطلقا باطل می دانند. اما در صورتی که عقد بدون اذن ولی جاری شده باشد و پس از آن ولی به آن راضی گردد، عقد صحبح است. اما در صورت عدم رضایت عقد باطل است[5].   همچنین آیت الله بهجت(ره) عقد بدون اذن ولی را باطل نمی دانند، اما می فرمایند: بنابر احتیاط تکلیفا اجازه شرط است[6].[7]  یعنی اگرچه مرتکب گناه شده اند اما عقد و ازدواج آنان صحیح است.   بنابراین چون این عقد و صیغه بدون اجازه پدرو جد پدری بوده دارای اشکال است و هرچه زودتر باید به صورت عاقلانه به پدرشان اطلاع دهند تا جلوی هر گونه سوءتفاهم و اختلاف و ناراحتی گرفته شود و مجبور به دروغ های بعدی و کارهای خلاف دیگر نشوند.  شما به عنوان یک دوست تنها وظیفه نصیحت مشفقانه و امر به معروف و نهی از منکر از روی دلسوزی وخیر خواهی دارید که آنان را نسبت به مشورت با خانواده های خویش تشویق و ترغیب نمایید و همچنین آنها را از عواقب دروغ مطلع سازید.   برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به:   1. نمایه:  فلسفه ازدواج در اسلام، سؤال شماره 1300 (سایت: 1283) .   2. نمایه: شرط اجازه پدر در صیغه محرمیت، سؤال شماره 3038 (سایت: 3285) .   3. نمایه: صیغه بدون اطلاع خانواده دختر، سؤال شماره 3238 (سایت: 3495) .   4. نمایه: عقد موقت و طلاق، سؤال شماره 3923 (سایت: 4209) .   5. نمایه: فلسفه نیازمندی دختر به اذن پدر در ازدواج موقت و دائم، سؤال شماره 2074 (سایت: 2125) .   6. نمایه: موارد جواز دروغ گفتن، سؤال شماره 2194 (سایت: 2498) .   7. نمایه: عواقب قسم دورغ، سؤال شماره 2724 (سایت: 2981) .     [1]   . توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‏2، صص: 459-458.مسأله 2376و 2377 .[2]  فاضل، نوری، بهجت، سیستانی، مکارم. نک: همان. [3] . همان , مسئله 2377 .[4]  اقتباس از سؤال 610 (سایت: 667) (ازدواج موقت با دخترباکره) [5]   . استفتاء شفاهی از دفتر معظم له؛ ر. ک: سایت آیت الله نوری همدانی. [6]  توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 387، مسئله 2376. [7] . اقتباس از سؤال شماره 2190 (سایت: 2315)، نمایه ازدواج موقت دختر باکره.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین