حضور مبارک حضرت آیت الله هادوی تهرانی - سلام علیکم ضمن تبریک عید سعید فطر، لطفاً نظریه فقهی خود را در خصوص مسئله زیر اعلام دارید. شخص الف مرتکب بزه ایراد... - پرسش و پاسخ

نظریه فقهی

برخی نویسندگان، به ویژه عرب زبانان اخیر، قواعد فقهی را به صورت مترادفی برای «نظریه عام فقهی» به کار برده‌اند؛ [۱] [۲]با اندکی تامل تفاوت میان دو اصطلاح روشن خواهد شد.

اجرای حکم

اعتبار بخشی عمل حقوقیِ قابل ابطال و همچنین اجرای حکم را تَنفیذ گویند و از معنای دوم در بابهای صلات، وصیّت و قضاء سخن گفته شده است.

ایت الله

آیَتُ اللّه، یا آیة الله به معنای نشانه خداوند، عنوانی عام برای نشان دادن جایگاه علمی فقیهان طراز اول و دوم شیعه از اوایل قرن چهاردهم است.

قتل عمد

اينكه كسی، ديگری را با علم و قصد بكشد.

دادگاه

دادگاه یا همان مجلس قضا و مجلس حکم محل رسیدگى به دعاوى است و از احکام آن در باب قضاء سخن گفته‌اند.

تاخیر

به عقب انداختن عمل از اوّل وقت امکان آن را تأخیر می‌گویند که از عنوان تأخیر در بیشتر ابواب فقه ـ اعم از عبادات و معاملات ـ به مناسبت سخن رفته و احکامی بر آن مترتّب شده است.

تبریک

تبریک نوعی دعا کردن و تهنیت گفتن است

اقدام

اِقْدام‌، قاعده‌ای در فقه‌ امامیه‌ که‌ در ابواب‌ گوناگون‌ معاملات‌ جاری است‌ و بر پایه آن‌، اقدام‌ به‌ معامله فاسد، موجب‌ ضمان‌ می‌گردد.

حضور

حضور مقابل غیبت است. از آن در بابهای طهارت، صلات، حج، جهاد، طلاق، قضاء و حدود سخن گفته‏اند.

خصوص

حکم یا لفظ دارای شمول کمتر در مقایسه با حکم یا لفظ دیگر را خصوص گویند.

دعوا

دعوا ادّعای شخصی علیه شخصی دیگر نزد حاکم است. به اقامه کننده دعوا «مدّعی» یا «خواهان»، به طرف مقابل که دعوا علیه او اقامه شده «مدّعیٰ علیه» یا «خوانده» (جاحد) و به حقّ مورد ادعا «مدّعیٰ به» یا «خواسته» گویند که از عنوان یاد شده در باب قضاء بحث کرده‌اند.

قصاص

قصاص در لغت، به معنی هر نوع دنباله روی و پی جویی نمودن- کین کشی به مثل کشنده را کشتن- مجازات- عقاب- سزا- جبران- تلافی آمده است. [۱] [۲] [۳] [۴]قصاص از نظر اصطلاحی، به معنای تلافی و استیفای عینی جنایتی که در قتل عمدی، قطع عضو و جرح عمدی بر مجنی علیه وارد شده است می‌باشد به شکلی که اثر به جای مانده از جنایت عیناً روی جانی اجرا شده و به دست آید. [۵] قصاص در جنایت قتل عمدی را قصاص النفس می‌گویند و قصاص در جنایات قطع عضو و جرح را قصاص عضو گویند.

متهم

به متهم كردن ديگرى اتّهام گفته می‌شود که از آن به تهمت نیز تعبیر می‌شود.

دیه

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.

عمد

عمد، انجام دادن یا ترک عملی از روی اختیار و قصد، و در مقابل سهو می‌باشد.

عید

واژه عید بر گرفته از «عاد، یعود» یا «عادت» در لغت به هر روزی که مردم در آن اجتماع کنند اطلاق می‌شود.

نفس

"ن ف س" در اصل لغت برخروج نسیم دلالت می‌کند و تنفس نیز به همین معنا می‌باشد. واژه نفس در کتابهای لغت، بیشتر به معنی ذات و حقیقت شی آمده است، "قتل فلان نفسه" یعنی ذات و حقیقت خودش را هلاک کرد. [۱] [۲]

قتل

كشتن

جرح

جرح و تعدیل، شاخه‌ای از علوم حدیث و اصطلاحی در آن است که ناظر به ارزیابی وثاقت و عدم وثاقت راویان (و به تبع آن پذیرفتن یا نپذیرفتن احادیث آنان) و معیارهای آن است. فهم معانی کتاب و سنّت، که به کمک آثار و احادیث صحیح حاصل می‌شود، به جرح و تعدیل وابسته است، زیرا شناخت آثار و اخبار صحیح و سقیم منوط به شناخت میزان وثاقت راویان احادیث است.

بزه

‌ جُرم‌، اصطلاحی فقهی‌ و حقوقی‌ به‌ معنای‌ هر فعل‌ یا ترک‌ فعلی‌ که‌ در قانون‌ برای‌ آن‌ مجازات‌ تعیین‌ شده‌ است‌.

الف

اَلِف‌ (آ، ا)، نخستین‌ حرف‌ از حروف‌ الفبای‌ زبان‌ فارسی ‌.

دم

دَم به خون یا حیوان، جهت قربانی یا کفّاره در حج گفته می شود .