وجود برخی قوانین در طول قوانین اصلی در هر جامعه قانون‌مدار و در نظر هر قانون‌گذاری، امری حتمی است. وجود قوانین در سطح بعد از قانون اصلی به معنای جواز سوء استفاده از قانون نیست. تکالیفی مانند؛ نماز، روزه و حج را هر شخصی باید در دوران حیات و زنده بودنش انجام دهد و تا وقتی که در قید حیات است (غیر از موارد اضطراری) این تکالیف به غیر منتقل نمی‌شود و در صورت ترک این اعمال، مستحق عقاب می‌شود و هرگز کسی که در این دنیا با تحمل سختی‌ها، اعمال و وظایف خود را انجام می‌دهد، مانند کسی که در زمان حیاتش بدون هیچ عذری به وظایفش عمل نکرده و فقط بعد از مرگش برخی از آنها را برایش جبران می‌کنند، نیست. در مورد کفاره روزه نیز باید گفت: سیر کردن گرسنگان و فقرا، فقط کفاره نافرمانی او است و انجام اصل روزه هم چنان بر عهده او باقی است و اگر بعد از وفاتش پولی پرداخت می‌شود تا روزه‌ها و نمازهای قضا شده او بجا آورده شود، تنها تدارک کننده بخشی از مصالح این اعمال عبادی است نه همه آن. بنابر این، هرچقدر پول داشته باشد نمی‌تواند روزه یا نمازش را بخرد و از آن دو بی‌نیاز گردد.
خداوند در آیه 183 سوره بقره به سفارش روزه میپردازد و میفرماید: این دستور برای این است که پرهیزکار شوید. و در آیه 184 ذکر میکند که اگر بنا به دلایلی مثل سفر یا بیماری نتوانستید روزه بگیرید، عوض هر روز فدیه دهید، یک مد طعام آن قدر که فقیر گرسنهای سیر شود. اگر فایده روزه در رسیدن به پرهیزکاری است، طعام دادن به گرسنه چگونه مرا به پرهیزکاری خواهد کشاند؟ وجود چنین آیهای سبب شده که دکانداران دین برای دیگر امور عبادی نیز برای خود قوانین غیر معقول بتراشند تا در پناه آن به نوایی برسند؛ مثلاً کسی که مرده است پسر بزرگش نمازهای نخوانده او را برایش بخواند و اگر پسری نداشت به کسی پول بدهند، تا نمازهای نخوانده او را جبران کند. یا کسی که نتواند به سفر حج برود باید به کسی پول بدهند تا نایب الزیارة او در این امر عبادی باشد. معلوم نیست چگونه فیض این عبادات نصیب کسی میشود که خود کمترین حضوری در انجام این فرایض نداشته است؟ بنابر این، هرکس میتواند تمام نماز و روزه خود را بخرد. یا حتی پول دو برابر بدهد تا نماز بیشتر برایش بخوانند که آن دنیا حوریان بهشتی که نصیبش میشوند، دو برابر شوند.
وجود برخی قوانین در طول قوانین اصلی در هر جامعه قانونمدار و در نظر هر قانونگذاری، امری حتمی است. وجود قوانین در سطح بعد از قانون اصلی به معنای جواز سوء استفاده از قانون نیست. تکالیفی مانند؛ نماز، روزه و حج را هر شخصی باید در دوران حیات و زنده بودنش انجام دهد و تا وقتی که در قید حیات است (غیر از موارد اضطراری) این تکالیف به غیر منتقل نمیشود و در صورت ترک این اعمال، مستحق عقاب میشود و هرگز کسی که در این دنیا با تحمل سختیها، اعمال و وظایف خود را انجام میدهد، مانند کسی که در زمان حیاتش بدون هیچ عذری به وظایفش عمل نکرده و فقط بعد از مرگش برخی از آنها را برایش جبران میکنند، نیست. در مورد کفاره روزه نیز باید گفت: سیر کردن گرسنگان و فقرا، فقط کفاره نافرمانی او است و انجام اصل روزه هم چنان بر عهده او باقی است و اگر بعد از وفاتش پولی پرداخت میشود تا روزهها و نمازهای قضا شده او بجا آورده شود، تنها تدارک کننده بخشی از مصالح این اعمال عبادی است نه همه آن. بنابر این، هرچقدر پول داشته باشد نمیتواند روزه یا نمازش را بخرد و از آن دو بینیاز گردد.