بحث "الاقرب فالاقرب" در موارد متعددی از فقه به کار برده می شود که به برخی از آنها اشاره می نماییم. 1. اگر کسی عمداً کسی را بکشد و فرار کند نخست دیه را از مال او می گیرند و اگر نداشته باشد از بستگانش بر اساس الْأَقْرَبِ فَالْأَقْرَبِ گرفته می شود. [1] 2. دیه عاقله[2] که بر اساس الاقرب فالاقرب تقسیم می شود.[3] 3.در پرداخت نفقه نیز گفته شده الأقرب فالأقرب رعایت می شود.[4] 4. اما این اصطلاح بیشتر در بخش ارث مطرح می شود و معنای قاعده "الاقرب فالاقرب" این است که با وجود دسته اول، ارث به دسته دوم و سوم نمی رسد و در صورت نبودن دسته اول، ارث به دسته دوم می رسد و به دسته سوم نمی رسد و با نبودن دسته اول و دوم ارث به دسته سوم می رسد. وارثان خویشاوند نسبی در سه طبقه قرار دارند. طبقه اوّل: دارای دو بخش است: بخش اوّل: پدر و مادر. بخش دوم: فرزندان (بی واسطه یا با واسطه). طبقه دوم: دارای دو بخش است: بخش اوّل: پدر بزرگ و مادر بزرگ (بی واسطه یا با واسطه). بخش دوم: برادر و خواهر و برادرزاده و خواهرزاده (بی واسطه یا با واسطه). طبقه سوم: که یک بخش است: عمو و عمّه و دایی و خاله و فرزندان آنها. [5] به عبارت دیگر؛ کسانی که بواسطه خویشاوندی ارث می‏برند سه دسته هستند: دسته اول: پدر و مادر و اولاد میت است و با نبودن اولاد، اولادِ اولاد هر چه پایین روند هر کدام آنان که به میت نزدیکتر است ارث می‏برد و تا یک نفر از این دسته هست دسته دوم ارث نمی‏برند. دسته دوم: جد یعنی پدر بزرگ و پدر او هر چه بالا رود و جدّه یعنی مادر بزرگ و مادر او هر چه بالا رود پدری باشند یا مادری و خواهر و برادر و با نبودن برادر و خواهر، اولاد ایشان هر کدام آنان که به میت نزدیک تر است ارث می‏برد و تا یک نفر از این دسته هست دسته سوم ارث نمی‏برند. دسته سوم: عمو و عمه و دایی و خاله (هر چه بالا روند) و اولاد آنان هر چه پایین روند و تا یک نفر از عموها و عمه‏ها و دایی‏ها و خاله‏های میت زنده‏اند، اولاد آنان ارث نمی‏برند ولی اگر میت عموی پدری و پسر عموی پدر و مادری داشته باشد (و غیر از اینها وارثی نداشته باشد) ارث به پسر عموی پدر و مادری می‏رسد و عموی پدری ارث نمی‏برد.[6] [1] کلینی، کافی، ج ‏7، ص 365، چاپ چهارم دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‏1365 ه ش. [2] عاقله کسانی هستند که خویشاوندی و بستگی نزدیک از جانب پدر به قاتل داشته باشند؛ مانند برادران ، عموها و فرزندان آنان . دیه قتل خطائی محض بر عهده عاقله است که در مدت سه سال باید آن را بپردازند و هر سال قسطی از آن که برابر یک سوم دیه است در ذمه عاقله موجود در وقت آن قسط ثابت می شود. [3] حلی، حسن بن یوسف بن مطهر أسدی، ‏تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، ص: 206، ناشر: مؤسسة طبع و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، تهران، 1411 ه ق. [4] فخر المحققین، محمد بن حسن بن یوسف اسدی حلّی، إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج ‏3، ص 286، ناشر: مؤسسة إسماعیلیان برای چاپ و نشر، چاپ اول، قم، 1387 ه ق. [5] توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج ‏2، ص 704. [6] توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج ‏2، ص 706، مسأله 2728.
ضمن عرض ارادت خواهشمند است درخصوص افراد مشمول قاعده الاقرب فالاقرب از لحاظ خویشاوندی و جنسیتی مستنداً اعلام نظر فرمایید.
بحث "الاقرب فالاقرب" در موارد متعددی از فقه به کار برده می شود که به برخی از آنها اشاره می نماییم. 1. اگر کسی عمداً کسی را بکشد و فرار کند نخست دیه را از مال او می گیرند و اگر نداشته باشد از بستگانش بر اساس الْأَقْرَبِ فَالْأَقْرَبِ گرفته می شود. [1] 2. دیه عاقله[2] که بر اساس الاقرب فالاقرب تقسیم می شود.[3] 3.در پرداخت نفقه نیز گفته شده الأقرب فالأقرب رعایت می شود.[4] 4. اما این اصطلاح بیشتر در بخش ارث مطرح می شود و معنای قاعده "الاقرب فالاقرب" این است که با وجود دسته اول، ارث به دسته دوم و سوم نمی رسد و در صورت نبودن دسته اول، ارث به دسته دوم می رسد و به دسته سوم نمی رسد و با نبودن دسته اول و دوم ارث به دسته سوم می رسد. وارثان خویشاوند نسبی در سه طبقه قرار دارند. طبقه اوّل: دارای دو بخش است: بخش اوّل: پدر و مادر. بخش دوم: فرزندان (بی واسطه یا با واسطه). طبقه دوم: دارای دو بخش است: بخش اوّل: پدر بزرگ و مادر بزرگ (بی واسطه یا با واسطه). بخش دوم: برادر و خواهر و برادرزاده و خواهرزاده (بی واسطه یا با واسطه). طبقه سوم: که یک بخش است: عمو و عمّه و دایی و خاله و فرزندان آنها. [5] به عبارت دیگر؛ کسانی که بواسطه خویشاوندی ارث میبرند سه دسته هستند: دسته اول: پدر و مادر و اولاد میت است و با نبودن اولاد، اولادِ اولاد هر چه پایین روند هر کدام آنان که به میت نزدیکتر است ارث میبرد و تا یک نفر از این دسته هست دسته دوم ارث نمیبرند. دسته دوم: جد یعنی پدر بزرگ و پدر او هر چه بالا رود و جدّه یعنی مادر بزرگ و مادر او هر چه بالا رود پدری باشند یا مادری و خواهر و برادر و با نبودن برادر و خواهر، اولاد ایشان هر کدام آنان که به میت نزدیک تر است ارث میبرد و تا یک نفر از این دسته هست دسته سوم ارث نمیبرند. دسته سوم: عمو و عمه و دایی و خاله (هر چه بالا روند) و اولاد آنان هر چه پایین روند و تا یک نفر از عموها و عمهها و داییها و خالههای میت زندهاند، اولاد آنان ارث نمیبرند ولی اگر میت عموی پدری و پسر عموی پدر و مادری داشته باشد (و غیر از اینها وارثی نداشته باشد) ارث به پسر عموی پدر و مادری میرسد و عموی پدری ارث نمیبرد.[6] [1] کلینی، کافی، ج 7، ص 365، چاپ چهارم دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش. [2] عاقله کسانی هستند که خویشاوندی و بستگی نزدیک از جانب پدر به قاتل داشته باشند؛ مانند برادران ، عموها و فرزندان آنان . دیه قتل خطائی محض بر عهده عاقله است که در مدت سه سال باید آن را بپردازند و هر سال قسطی از آن که برابر یک سوم دیه است در ذمه عاقله موجود در وقت آن قسط ثابت می شود. [3] حلی، حسن بن یوسف بن مطهر أسدی، تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، ص: 206، ناشر: مؤسسة طبع و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، تهران، 1411 ه ق. [4] فخر المحققین، محمد بن حسن بن یوسف اسدی حلّی، إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج 3، ص 286، ناشر: مؤسسة إسماعیلیان برای چاپ و نشر، چاپ اول، قم، 1387 ه ق. [5] توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج 2، ص 704. [6] توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج 2، ص 706، مسأله 2728.
- [آیت الله اردبیلی] ما در مجتمع 192 واحدی یکی از شهرها زندگی میکنیم که هزینه خدمات آن به صورت مشاع است، از قبیل آب مصرفی آپارتمانها، برق حیاط، موتورخانه، راه پلهها، گازوئیل، نگهبان، نظافتچی و غیره. خواهشمند است نظر حضرت عالی را در مورد کسی که در این مجتمع زندگی میکند و هزینه خدمات فوق را پرداخت نمینماید، از لحاظ وضو و غسل و نماز بیان فرمایید.
- [آیت الله خامنه ای] با عرض سلام و تحیت، در آستانه ماه شریف و مبارک رمضان و با توجه به توسعه شهرها وعدم امکان تشخیص دقیق لحظه طلوع فجر، خواهشمند است نظر شریف خود را در مورد زمان امساک برای روزه و اقامه نماز صبح اعلام فرمایید.
- [آیت الله نوری همدانی] نظر به اینکه در ایام ماه مبارک رمضان و ماههای محرم و صفر مراسم مختلفی در مساجد جهت تعظیم شعائر اسلامی برگزار میگردد و غالباً مراسم تا پاسی از شب ادامه دارد و صدای بلند گوهای مسجد نیز تا پاسی از شب برای بیرون از مسجد پخش میشود و بالطبع همسایگان مسجد بیشتر از همه در معرض شنیدن صدای بلندگوها میباشند و غالباً اظهار نارضایتی میکنند به طوری که صریحاً مخالف پخش صدای بلندگوی مسجد برای بیرون مسجد میباشند خواهشمند است از لحاظ شرعی تکلیف هیأت امنای مسجد را در این مورد مشخص فرمائید؟
- [آیت الله جوادی آملی] اخیراً بیماری خاصی به نام آنفولانزای خوکی در کشورهای مختلف و از جمله عربستان رواج پیدا کرده که نگرانیهایی را در دولت و ملت ایران خصوصاً نسبت به حج و عمره به وجود آورده است، لیکن تا کنون هیچ مقام مسؤولی حتی خود دولت عربستان نسبت به منع قطعی حج و عمره اظهار نظر نکردهاند. تنها وزیر بهداشت دولت عربستان توصیه کرده است بیماران خاص و افراد بالاتر از شصت و پنج سال و نیز خردسالان به عمره و حج نروند. از سوی دیگر از مجموع حدود هفتصد هزار نفر زائر عمره سال جاری نیز تا کنون حدود 50 نفر بر اساس اخبار منتشره به این بیماری مبتلا شدهاند که همگی بحمد الله معالجه گردیدهاند. حال با توجه به نکات فوق خواهشمند است مرقوم فرمایید: 1. آیا ضرر محتمل در حد آمار فوق دلیلی بر تأخیر حج افراد مستطیع خواهد شد؟ 2. آیا با توجه به این که دولت عربستان منع قطعی برای افراد خردسال و بالای شصت و پنج سال و بیماران خاص ندارد، با این مقدار احتمال ضرر، افراد میتوانند حج خود را به تأخیر بیندازند؟
- [آیت الله جوادی آملی] اخیرا بیماری خاصی به نام آنفولانزای خوکی در کشورهای مختلف و از جمله عربستان رواج پیدا کرده که نگرانی هایی را در دولت و ملت ایران خصوصا نسبت به حج و عمره به وجود آورده است، لیکن تا کنون هیچ مقام مسئولی حتی خود دولت عربستان نسبت به منع قطعی حج و عمره اظهار نظر نکرده اند. تنها وزیر بهداشت دولت عربستان توصیه کرده است بیماران خاص و افراد بالاتر از شصت و پنج سال و نیز خردسالان به عمره و حج نروند. از سوی دیگر از مجموع حدود هفتصد هزار نفر زائر عمره سال جاری نیز تا کنون حدود 50نفر بر اساس اخبار منتشره به این بیماری مبتلا شده اند که همگی بحمد الله معالجه گردیده اند. حال با توجه به نکات فوق خواهشمند است مرقوم فرمایید: 1. آیا ضرر محتمل در حدّ آمار فوق دلیلی بر تأخیر حج افراد مستطیع خواهد شد؟ 2. آیا با توجه به این که دولت عربستان منع قطعی برای افراد خردسال و بالای شصت و پنج سال و بیماران خاص ندارد، با این مقدار احتمال ضرر، افراد می توانند حج خود را به تأخیر بیندازند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مدّتی است پیرامون موسیقی تحقیقاتی را آغاز نموده، لکن به مشکلی برخوردم، که تاکنون برایم حلّ نشده است. بنده به لحاظ عقلی نتوانستم خود را قانع کنم، که اسلام مطلق موسیقی را حرام کرده باشد. و اگر چنین است، باید ملاک و معیاری داشته باشد. این بود که به کتب فقهی و فتاوای بعضی از علمای بزرگوار مراجعه نمودم. متوجّه شدم که در مورد حرمت موسیقی، اختلاف نظر وجود دارد. از ظاهر عبارت شیخ در مکاسب به دست می آید، که ایشان موضوع حرمت را لهو می داند; امّا بعضی از بزرگواران، خصوصاً امام راحل(قدس سره) طرب را معیار آن ذکر می کنند. با توجّه به مطالب بالا، خواهشمند است بیان فرمایید: آیا حرمت موسیقی به خاطر مطرب بودن است، که بر اثر مرور زمان (مثل شطرنج) تغییر پیدا کرده و تبدیل به لهو شده است؟ یا از همان ابتدا موضوع و عنوان حرمت موسیقی، لهو بوده و هست؟ در این صورت نظر علمای بزرگوار مبنی بر مطرب بودن را چطور توجیه می کنید؟
- [سایر] با عرض سلام و ادب خدمت سرکار خانم دکتر هاشمی. جنسیت : مونث سن : 48 حدود سه روزی دچار یبوست بودم که بعد از اجابت مزاج علائمی چون خونریزی و سپس سوزش و درد همراه بود. در مسأله خونریزی در طی این سه روز حدود سه بار این اتفاق رخ داده. نفخ نسبتا شدیدی هم بعضی اوقات دارم. طبق نظر پزشک عمومی فیشر تشخیص داده شده و دارو هایی نظیر شیاف( آنتی همورئید )- پماد ( آنتی فیشر )- فاموتیدین - رولاکس و لاکتولوز تجویز کرده است. دیابت هم دارم و متفورمین 1000 مصرف می کنم. که پزشک گفت یبوست و علائم آن ربطی به مصرف دارو های دیابت ندارد. از لحاظ سوزش و درد خوب است {ولی در هنگام اجابت مزاج همچنان خون را مشاهده می کنم و نفخ ناحیه شکم همچنان ادامه دارد}. از سرکار خانم خواهشمندم نظرتان مرقوم فرمایید و در صورت صلاح دید داروی گیاهی را جهت درمان ذکر نمایید. باتشکر فراوان و آرزوی موفقیت از حضرتعالی بابت پاسخگویی به سوالات کاربران. در پناه خدا.
- [سایر] با عرض ادب و خسته نباشید شدید در مورد انتخاب دختر خانم درخواست کمک دارم تعداد فرزندان خانواده من و او هر کدام 3 نفر محل سکونت تهران وضعیت اقتصادی متوسط هر دو مذهبی 2 ماهی است به خواستگاری دختر خانومی 23 ساله رفتم و سن من 28 سالی هست. تمامی افراد خانواده دختر و پسر باهم مچ و بسیار خواهان همدیگر هستیم. از لحاظ تفکرات دینی، سیاست، سطح تحصیلات (هر دو لیسانس مهندسی) ،هر دو عاشق سفر و طبیعت و طبقه اجتماعی هر دو متوسط و همسان هستیم . همچنین هر دو همدیگر را پسندیده ایم ، ولی از لحاظ های شباهت در خلق وخو و وقت گذرانی باهم متفاوت هستیم با تست های روانشناسی متوجه این شدم که آدم برونگرا، از نوع آدم بصری-جنبشی هست و در مقابل او من آدم درونگرا و از نوع لمسی هستم. در زیر این موارد را در او یافتم که شاید برای ازدواج کم اهمیت نباشه: 1- اون گفته " نمیتونم زیاد یکجا بشینم و دیگران به من میگن شیطون و از دیوار راست بالا میروم." او اگر به بیرون خانه برود نیومده اگه دوستاش قرار بزارند دوباره میره بیرون ؛ در حالی که من برم بیرون نیاز به چند ساعت استراحت دارم یعنی جنب جوش او بیشتر از منه که فکر میکنم از نظر او تنبل به نظر بیام 2- با اعتماد به نفس تر اجتماعی و خوش برخوردتر و به گفته خودش باهوش تره . مثلا در کلاس دانشگاه همیشه نفر اولی هست که به پای تخته سیاه میرود اما من همیشه کنج کلاس بودم و نفر آخری بودم که تمایل به پای تخته رفتن را داشتم– میترسم توی زندگی اقتدار مردانم بشکنه. او که 6سال کوچکتر از من هست رئیس شه و من مرئوس 3- او خیلی خیلی زیاد اهل مهمانی و گردش و تفریح و خوشگذرانی است و دوستدارد همه درآمدش را هزینه سفر و رستوران ،خرید لباس کند. در حالیکه به او گفتم بعضی روزها نیاز به خانه نشینی و خلوت کردن با خودم دارم و او در این باره به فکر فرو رفته و نگران است- میترسم روزی تعطیلی که جایی نبردمش غوغا کنه جالبه بدانید او در سن نوجوانی پدر خود را از دست داده و فرزند اول و متولد آبان 1370 هست . به نظر من او هنوز در تب و تاب نوجوانیست و هنوز افکار دخترانه دارد و بعد ازدواج کمی بهتر میشود 4-خیلی خیلی مهم: احتمال میدم هوش هیجانی من نسبت به او ضعیف باشه چون او برونگرا و من درونگرام. او از نوع بصری و جنبشی است و من از نوع لمسی واقعا نمیدونم چقدر این درونگرا و برونگران بودن و نوع لمسی و بصری و جنبشی و ... چقدر برای ازداواج مهم است؟
- [سایر] آقای مرادی سلام. وقتتون به خیر. عرض کنم حضورتون که بنده مدته 2 ساله که \"قراره\" با شخصی ازدواج کنم. با ایشون در دانشگاه آشنا شدم. دلیل اینکه تا حالا عقد نکردیم مخالفت خانواده ایشون به دلیل تفاوت سطح اقتصادی بوده.و البته پدر ایشون استاد دانشگاه و پدر من دوره ابتدایی (ششم ابتدایی) رو فقط گذروندن. خانواده ایشون این مخالفت رو از همون ابتدای امر عنوان کردن و دلیلشون این بوده که شما دو نفر نمی تونین با هم زندگی کنین و دوام زندگیتون به 1 سال هم نمی رسه.( با توجه به همون تفاوتها) توجه کنین که این نظر رو در صورتی صادر کردن که شناختی نسبت به من یا خانواده ام نداشتن و صرف وجود این تفاوتها مخالفت کردن. طبق قاعده ی \" هم کفو بودن\" که البته چون من و آقا پسر بر این عقیده بودیم که هم کفو بودن به لحاظ عقیده و ایمان و طرز تفکر در موارد مورد بحث در ازدواج و ... و نه در موارد اقتصادی و از این دسته؛ فکر می کردیم که کار اشتباهیه که ما هم با اونا هم آهنگ بشیم و قطعا ما رو هم در برابر این عکس العملمون باز خواست خواهند کرد، به همون اندازه که آنها رو به علت عذری که آوردن و در چارچوب اسلام نمی گنجه. می خوام بگم که ما این طور فکر می کنیم که اگه عرف جامعه با اونچه که پیغمبر ( ص )به ما دستور دادن نمی خونه، معنی اینکه در احکام موجود در رسالات نوشته شده \" عرفا و شرعا\" چیه؟ این شرع که پیامبر گذاشته بودن بر عرف موجود در جامعه غلبه نداره؟ اصولا منظور عرفی که بر پایه ی شرع باشه و در \" جامعه اسلامی \" عرف باشه مد نظر نبوده؟ صحبت دیگه ای که دارم اینه که در حدیثی از پیغمبر( ص ) خوندم که بدین مضمون بود : یاری کسی که به قصد دوری از محرمات و باعتماد به خدا و بامید ثواب ازدواج کند بر خدا لازم است. البته من نمی دونم شرایطی که اینو فرمودن چی بوده، ولی دیگه کم کم دارم شک می کنم که اگه ما داریک خیر رو انجام می دیم که پس چرا به نتیجه نمی رسیم! در واقع دارم شک می کنم که شاید باید این ازدواج را لغو کنم. ضمن اینکه این نکات رو هم خوبه بگم: 1- ما بعد از اینکه با کسانی که می شناختیم مشورت کردیم، دیدیم که درست فکر می کردیم و به اقدام بدون خانواده ایشون فکر کردیم( پدر ایشون بهشون گفتن که ما چون به صلاح نمی بینیم کاری برات انجام نمیدیم، تو هم هر کاری می خوای خودت انجام بده. از جانب ما محدودیتی از این نظر نداری، که احتمالا راضی به این امر نیستن ولی چاره دیگه ای هم ندیدن) 2- یه موردی که خیلی خانواده شون بهش اشاره می کنن اینه که : عشق چشم و عقلتونو کور کرده! من کتمان نمی کنم که بعد از 2 سال حتی احساس وابستگی ممکنه بوجود اومده باشه، ولی مطمئنم که کاملا حواسم بوده به احساساتم هیچ بهایی ندم، مگر در مواردی که می خواستم ببینم آیا فلان مدل احساسی آقا اذیتم می نه یا مواردی از این قبیل... که همه موارد سعی شده با قاعده های موجود در زندگی هر دومون ( دستورات اسلام +عقل) چک بشه. اینه که اولا مطمئنم شروع رابطه با احساسات نبوده و ادامه پیدا کردنش هم به این دلیل نبوده. 3- یه چیزی که خیلی نگرانم می کنه و باعث شده در مواردی که صبرم رو داشتم از دست می دادم، باز خودم رو ملزم به ادامه این رابطه بدونم این نکته بوده که من و ایشون نعمتهایی بودیم که خداوند به همدیگه نشونمون داده و اینکه بدون دلیل موجه پس بزنیمشون احتمالا عواقب سوئی هم در این دنیا و هم ان دنیا گریبانمون را خواهد گرفت. 4- خانواده ایشون و مخصوصا مادرشون کاملا درگیر تفاخر نژادی و تجمل زندگی و ... هستن و من احساس می کنم دلیل مخالفتشون هم دقیقن اینه که ما با این مدل مچ نیستیم، کما اینکه پسرشون هم از این مدل همواره ناراضی بودن. و اصولا هم چون بنده فکر می کنم که نارضایتیشون از این جهته، با تنها اومدن آقا پسر برای انجام مرسم موافقت کردم و چون همه دلایل بر پایه ی اصول و عقاید ایمانی و اسلامی مون بوده خانواده من هم به این امر راضی شدن و ازمون حمایت می کنن. نکته ای که هست اینه که خانواده ایشون علاوه بر اینکه برای پسرشون به خواستگری هم نمیان، اصولا این رابطه رو جدی نمی گیرن و اگر حرفی هم به میون بیاد مراسم رو به داد زدن یا مسخره کردن برگزار می کنن. وضعیتی که الان موجوده اینه که ایشون خارج از کشور مشغول به تحصیل هستن. بنا بر توافق 1 ماهه دیگه می خواست بیان که عقد کنیم، که مادرشون این طور گفتن که : من تا 1.5 ماهه دیگه مسافرتم و تو هم حوالی شهریور بیا که ما خودمون هر کاری لازمه بکنیم. با توجه به سابقه ای که در مورد این رابطه در طول این 2 سال و کلا در زندگی خانوادگیشون در طول 26 سال این آقا، حدس بر اینه که برنامه شون این خواهد بود که 1 ماهی هم که ایشون به ایران میان رو وقت کشی کنن که به تصور خودشون\" بالاخره یا من منصرف می شم از روی اذیت شدن ها، یا پسرشون سر عقل میاد!\" و من نمی دونم که موافقت کنم با اینکه تا شهریور هم صبر کنیم یا نه! ضمن اینکه اولا دلیل اینکه می خوایم سریعتر عقد کنیم اینه که \" بر ما که معلوم شده می خوایم با هم ازدواج کنیم، پس دیگه دلیل موجهی برای نا محرم بودن و با هم رابطه داشتن نداریم.\" از طرفی هم پدرم اینقدر آمادگی ذهنی برای هضم کردن اینکه بندا در چنین شرایطی با ایشون موقتا محرم باشیم ندارن. و من شدیدا در این باره هم نگرانم. و ثانیا احتمال اینکه ایشون بیانو تا روزهای آخر خانواده شون سر بدوننمون زیاده! کما اینکه قبل از سفر ایشون تا روز آخر پدر ایشون بهشون نگفتن که نظرشون چیه!(ایشون عید فطر سال گذشته رفتن)و اون روز هم دیگه هیچ کاری نمیشد کرد. فکر می کنم که زیاد صحبت کردم اگه راهنماییم کنین که هم ذهنم کمی شفاف تر شه نسبت به طرز فکرم و اون احادیث با توجه به اینکه در این زمینه علم لازم رو دارین ممنون میشم. چون واقعا احساس می کنم فلسفه زندگیم داره می پیچه به هم! و دیگه قدرت تصمیم گیری ازم گرفته میشه :cry مچکرم در پناه حق