سلام شما از بخشش گفتید و مضرات کینه ، اینکه کسی که کینه به دل بگیره بیماره . نمی دونم به خدا ، درمانده ام ، از زمانی که صحبت های شما رو در پارک ملت شنیدم ساعت خوش ندارم ، نمی دونم شاید قلب من سنگ شده و شاید ... قبلا دو پیام دیگه بهتون داده بودم و شرحی از حوادثی که برای من و همسرم پیش اومده رو گفته بودم ، نمی تونم ببخشمشون ، اونهمه تهمتی که به ما بی دلیل زدند و آبرویی که از ما بردند رو چه کنم ؟ اونهمه آزاری که به ما رسوندن رو چه کنم ؟ به خاطر فشارهایی که اونها توی این مدت به ما وارد کردند و حرفهایی که پشت سرمون می زدند چند روز مریض شدم و در نهایت فرزندی که چشم انتظار تولدش بودم رو از دست دادم ، با این غم چه کنم ؟ گناه شوهرم چیه که فرزند همسر دوم پدر اونهاست ؟ گناه من چیه که عروس اونهام ؟ گناه بچه من چی بود ؟ به خدا توکل کردم و از خودش خواستم آبروی آبرومنداش رو حفظ کنه ، راضیم به رضای خدا ، با همه اینها هر کاری می کنم نمی تونم ببخشم ، از اون شب همش دارم با خودم کلنجار می رم که چه کنم ؟ همسرم به راحتی می بخشه با همه بلاهایی که سرمون آوردن باز هم می گه \"من گذشتم مابقیش با خدا و مطمئنا اون جای حق نشسته\" حاج آقا شما کمکم کنین ، نمی خوام کینه ای باشم ، با اینکه اونها همیشه آزارمون می دن و جز بدخواهی برای ما چیزی ندارند و همیشه از معاشرت با اونها لطمه دیدیم ، آیا عدم معاشرت با اونها بده ؟ ببخشید اگه باز هم زیاده گویی کردم ، شرمنده ام به خدا ، شما برام خیلی مهم هستید یا حق
سلام/ قبلا این مسئله را شرح دادم جستجو کنید ان شاءالله پیدا می کنید اما اگر روابط را خردمندانه مدیریت کنید و از واکنش های عاطفی و احساساتی کم کنید و آستانه تحریک تان را بالاتر ببرید (یعنی خیلی زود با حرف دیگران به هم نریزید) اوضاع خیلی بهتر می شود. اصلاح و تغییر دیگران را از اهداف و برنامه های خود، خارج کنید. ببخشید و رها کنید و از لذت بزرگواری لذت ببرید. خدا فرزندان صالح و سالم و بابرکتی به شما عطاکند به حق محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد.
عنوان سوال:

سلام شما از بخشش گفتید و مضرات کینه ، اینکه کسی که کینه به دل بگیره بیماره . نمی دونم به خدا ، درمانده ام ، از زمانی که صحبت های شما رو در پارک ملت شنیدم ساعت خوش ندارم ، نمی دونم شاید قلب من سنگ شده و شاید ... قبلا دو پیام دیگه بهتون داده بودم و شرحی از حوادثی که برای من و همسرم پیش اومده رو گفته بودم ، نمی تونم ببخشمشون ، اونهمه تهمتی که به ما بی دلیل زدند و آبرویی که از ما بردند رو چه کنم ؟ اونهمه آزاری که به ما رسوندن رو چه کنم ؟ به خاطر فشارهایی که اونها توی این مدت به ما وارد کردند و حرفهایی که پشت سرمون می زدند چند روز مریض شدم و در نهایت فرزندی که چشم انتظار تولدش بودم رو از دست دادم ، با این غم چه کنم ؟ گناه شوهرم چیه که فرزند همسر دوم پدر اونهاست ؟ گناه من چیه که عروس اونهام ؟ گناه بچه من چی بود ؟ به خدا توکل کردم و از خودش خواستم آبروی آبرومنداش رو حفظ کنه ، راضیم به رضای خدا ، با همه اینها هر کاری می کنم نمی تونم ببخشم ، از اون شب همش دارم با خودم کلنجار می رم که چه کنم ؟ همسرم به راحتی می بخشه با همه بلاهایی که سرمون آوردن باز هم می گه \"من گذشتم مابقیش با خدا و مطمئنا اون جای حق نشسته\" حاج آقا شما کمکم کنین ، نمی خوام کینه ای باشم ، با اینکه اونها همیشه آزارمون می دن و جز بدخواهی برای ما چیزی ندارند و همیشه از معاشرت با اونها لطمه دیدیم ، آیا عدم معاشرت با اونها بده ؟ ببخشید اگه باز هم زیاده گویی کردم ، شرمنده ام به خدا ، شما برام خیلی مهم هستید یا حق


پاسخ:

سلام/ قبلا این مسئله را شرح دادم جستجو کنید ان شاءالله پیدا می کنید
اما اگر روابط را خردمندانه مدیریت کنید و از واکنش های عاطفی و احساساتی کم کنید و آستانه تحریک تان را بالاتر ببرید (یعنی خیلی زود با حرف دیگران به هم نریزید) اوضاع خیلی بهتر می شود.
اصلاح و تغییر دیگران را از اهداف و برنامه های خود، خارج کنید.
ببخشید و رها کنید و از لذت بزرگواری لذت ببرید.
خدا فرزندان صالح و سالم و بابرکتی به شما عطاکند به حق محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین