1. ولایت امیر المؤمنین (ع) بارها در جمع های محدود و به صورت غیر رسمی بیان شده بود، اما اعلام رسمی و گسترده آن در روز غدیر بوده که به همین دلیل روز اکمال دین نام گرفته است. 2. در زمان حیات پیامبر (ص)، به دلیل آن که ولایت فعلی با ایشان بود، تأخیر اعلام ولایت امیرالمؤمنین (ع) در آن مقطع، نقص دین به شمار نمی آمد، تا اشکال شود که چرا موضوعی با این اهمیت در سال آخر عمر پیامبر (ص)، اعلام رسمی شده است. 3. با توجه به این که واژه "الیوم" در آیه سوم سوره مائده، یک بار برای ناامید شدن کافران و بار دیگر جهت اکمال دین، مورد استفاده قرار گرفته و به دلیل آن که دور از ذهن است که نا امید شدن کافران، جهت موضوعی؛ چون اعلام حرمت برخی گوشت ها و غذاها باشد، باید این واژه در هر دو مورد استفاده شده در آیه، ناظر به امر مهم تری باشد که ناامیدی کفار و اکمال دین را به دنبال داشته است و آن چیزی نیست جز ولایت که ضامن استمرار دین، حتی بعد از رحلت پیامبر (ص) است. 4. فرائض موجود در آیه، حتی اگر تازه و جدید هم باشند، به اعتقاد شیعیان در مورد نزول بخشی از آیه در ارتباط با ولایت آسیبی وارد نخواهد کرد.
بنا به نظر مفسّرین و علماء شیعه، آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) که بخشی از آیه 3 سوره مائده هست، جدا از صدر و ذیل همان آیه نازل شده، و در مورد خلافت حضرت علی (ع) و ماجرای غدیر نازل شده. امّا این سخن به 4 دلیل صحیح نیست: دلیل اوّل: در جواب این سؤال که (چرا صدر و ذیل آیه در مورد گوشتها و مأکولات حرام است؟) اینطور جواب میدهند که حکم مأکولات حرام در 3 آیه دیگر قرآن قبلاً نازل شده بوده، دو بار در مکّه و یک بار در مدینه (نحل 115، بقره 173، انعام 145). و در نتیجه دیگر اکمال دین معنا نخواهد داشت؛ چون آن مطلب قبلاً ابلاغ شده بود. امّا سؤال اینجا است که همین سخن در مورد خلافت و وصایت حضرت علی هم صادق است؛ یعنی از همان روز (انذر عشیرتک الاقربین) و حدیث یوم الدّار مطلب بیان شده بود، و در جای جای قرآن هم چندین بار آمده، مثل آیه ولایت، آیه اولی الامر و غیره. پس آن استدلال که اکمال دین را به ولایت میداند باطل خواهد بود. دلیل دوم: اگر بگوییم با ابلاغ و اثبات ولایت بود که دین کامل شد مشکل دیگری هم به همراه دارد، و آن این است که اگر مسألهی ولایت امری بسیار مهم و کلیدی بود چرا سایر احکام و امور که اهمّیّت کمتری داشتند بر آن مقدّم شدند و این مسئله حیاتی مؤخّر از همه واقع شد؟ به عبارت دیگر، دین زمانی کامل میشود که تمام احکام و عناصر آن بیان شود، و آخرین حکم و جزئی که بیان میشود لزوم ارزش و اهمّیّت ویژهای ندارد، بلکه آنچه مایه اکمال دین است این است که تمام اجزای آن بیان شده باشد، و در این میان هر جزئی به اندازه هر جزء دیگر در اکمال دین تأثیر دارد، و نبودش باعث نقصان دین است. اینطور نیست که بگوییم اگر آخرین جزء باشد و هیچیک از جزای دیگر نباشند دین همچنان کامل است. در نتیجه تأکید روی اینکه فلان امر باعث اکمال دین شد موردی نخواهد داشت و نشانه اهمّیّت و ارزش آن امر نخواهد بود. بلکه همانطور که گذشت مهم کلّ مجموعه است، و معمولاً احکام و اجزای کلیدی و محوری و پایهای در اوّل رسالت تشریع و ابلاغ میشوند، مثل (قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا)، و آنچه در ادوار بعدی بیاید از نظر اهمّیّت در وهلههای بعدی قرار میگیرد. دلیل سوم: در آیه 5 همان سوره مائده آمده (الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطیِّبَت وَ طعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب حِلُّ لَّکمْ...)، که طبق سیاق آیات اشاره به همان (الیوم) در آیه سوم است. در این آیه صریحاً میفرماید که امروز روزی است که حکم حلّیّت طیّبات و از جمله طعام اهل کتاب بر شما نازل شده. اگر بگوییم آن (الیوم) اوّل در موردی کاملاً جدا نازل شده و ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد این آیه نیز معنای خود را از دست میدهد و به طور کلّی آیات قرآن از هم گسیخته و بدون انسجام میشوند. دلیل 4: اینطور نیست که آنچه در آیه 3 سوره مائده در مورد مأکولات حلال و حرام آمده همهاش قبلاً نازل شده باشد، بلکه به طور خاص نام میبرد از (الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُترَدِّیَةُ وَ النَّطِیحَةُ وَ مَا أَکلَ السبُعُ إِلا مَا ذَکَّیْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلی النُّصبِ وَ أَن تَستَقْسِمُوا بِالاَزْلَمِ) که در آن 3 آیه قبل به این تفصیل ذکر نشده بود؛ یعنی گر چه اینها تحت (میتة) یا (ما اُهِلَّ لغیر الله به) قرار میگیرند، امّا در همین آیه علاوه بر آن اجمال این تفصیل هم آمده، و دور از شأن قرآن است که شامل سخن حشو و تکرار بیمورد باشد. بلکه همین تفصیل متضمّن یک تازگی و ابلاغ جدید است، ولو در امور جزئی. و علاوه بر این در دو آیه بعدی (آیات 4 و 5 سوره مائده) امور دیگری هم در رابطه با مأکولات بیان میشود که قبلاً به هیچ وجه بیان نشده بود (حکم شکارِ سگهای شکاری و نیز طعام اهل کتاب)، و کلّ این احکام به عنوان مأکولات حلال و حرام بیان شدهاند. در نتیجه آن سخن که حکم مأکولات حلال و حرام قبلاً بیان شده بود و اینجا تازگی ندارد باطل است؛ زیرا در این آیات هم چند مورد جدید بیان شده، و هیچ استحالهای ندارد که همینها آخرین احکام نازله و باعث اکمال دین باشند. با توجّه به این 4 استدلال آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) نمیتواند در مورد ولایت حضرت علی باشد. اگر اختلالی در هر کدام از این 4 برهان مییابید لطفاً تذکّر فرمائید. با تشکر فراوان
1. ولایت امیر المؤمنین (ع) بارها در جمع های محدود و به صورت غیر رسمی بیان شده بود، اما اعلام رسمی و گسترده آن در روز غدیر بوده که به همین دلیل روز اکمال دین نام گرفته است. 2. در زمان حیات پیامبر (ص)، به دلیل آن که ولایت فعلی با ایشان بود، تأخیر اعلام ولایت امیرالمؤمنین (ع) در آن مقطع، نقص دین به شمار نمی آمد، تا اشکال شود که چرا موضوعی با این اهمیت در سال آخر عمر پیامبر (ص)، اعلام رسمی شده است. 3. با توجه به این که واژه "الیوم" در آیه سوم سوره مائده، یک بار برای ناامید شدن کافران و بار دیگر جهت اکمال دین، مورد استفاده قرار گرفته و به دلیل آن که دور از ذهن است که نا امید شدن کافران، جهت موضوعی؛ چون اعلام حرمت برخی گوشت ها و غذاها باشد، باید این واژه در هر دو مورد استفاده شده در آیه، ناظر به امر مهم تری باشد که ناامیدی کفار و اکمال دین را به دنبال داشته است و آن چیزی نیست جز ولایت که ضامن استمرار دین، حتی بعد از رحلت پیامبر (ص) است. 4. فرائض موجود در آیه، حتی اگر تازه و جدید هم باشند، به اعتقاد شیعیان در مورد نزول بخشی از آیه در ارتباط با ولایت آسیبی وارد نخواهد کرد.