پاسخ قسمت (الف): از نظر اسلام برای جلو گیری از اشاعه فحشا و حفظ آبرو و ارزش افراد حق ندارید روابط و گناهانی را که مرتکب شده اید، برای کسی بیان کنید و تنها باید در پیشگاه خداوند به گناه خود اعتراف و از کارهای گذشته خود واقعاً توبه کنید که انشاء الله امید عفو و بخشش وجود دارد . [1] بنابراین، شما نباید ارتباط گذشته خود را به خواستگارها اطلاع دهید و آبروی خود را مورد خطر دهید. از دیدگاه اسلام، آگاهی دادن به دیگران درباره گناهی که انجام شده، خود گناه کبیره است. پاسخ قسمت (ب) و (ج): در این مورد نباید دروغ بگوید؛ و اگر خواستگار بفهمد حق فسخ و بهم زدن عقد را دارد. آیت الله بهجت: اگر بودن بکارت در ضمن عقد شرط نشده و یا عقد مبنی بر ثبوت آن نبوده، باعث خیار (فسخ و بهم زدن عقد) نمی شود. [2] آیت الله صافی گلپایگانی: جرّاحی برای ترمیم بکارت اگر موجب نظر و لمس غیر شوهر باشد حرام است، و در صورت ترمیم چنان چه شوهر در موقع ازدواج شرط بکارت کند یا عقد را مبنی بر بکارت دختر جاری کنند، و بکارت بر اثر نزدیکی بر طرف شده باشد، حق فسخ برای شوهر وجود دارد و جرّاحی، در آن تأثیری ندارد. [3] پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است: 1.اظهار گناهی که شخص مرتکب شده است در نزد دیگران، مگر در موارد خاص، حرام و گناه است و شخص باید از شخصیت خود حفاظت کند. بنابراین، شما حق ندارید ارتباط نامشروع خود را برای دیگران بازگو نمایید. 2.دروغ گفتن یا نیرنگ نمودن در قراردادها از جمله نکاح و ازدواج جایز نیست، ولی گفتن حقیقت واجب نمی باشد و در اینجا حرام است. 3.اگر باکره بودن دختر شرط ضمن عقد ازدواج باشد اگر چه این شرط از شرایط موجود اجتماعی و فرهنگی فهمیده شود و در عقد ذکر نشود، در صورت علم شوهر به خلاف آن، حق فسخ برای وی وجود دارد؛ ولی عقد بدون فسخ شوهر باطل نیست، هر چند به دلیل جهل او به عدم (وجود) شرط (بکارت [4] ) و (یا) عدم اعمال فسخ باشد. در این مورد به فتوای مرجع تقلید خود عمل نماید. برای آگاهی از لحاظ روان شناسی و مشاوره پاسخ های 7895 (کاربر) و 1044 (سایت: 1110) و 6669 (سایت: 6745) را مطالعه نمائید. [1] اقتباس از پاسخ 1975 (سایت: 2008). [2] سایت معظم له، استفتائات: http://bahjat.org/fa/content/view/982/45 . در پاسخ به این سؤال: آیا نبودن بکارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد می شود؟ [3] سایت معظم له، استفتائات: http://www.saafi.net/node/2894 . در پاسخ به این سؤال: آیا جراحی برای ترمیم بکارت جایز است؟ [4] گفتنی است که بکارت (باکره بودن) غیر از داشتن پرده بکارت است پس حتی پس از جراحی اگر شوهر از ارتباط جنسی دختر با دیگری مطلع شود، و عرفا ازدواج مشروط به عدم آن (بکارت) بوده است، حق فسخ وجود دارد.
دختر خانمی در دوران مجردی، با پسری دوست می شود و بعد از مدتی اغفال شده و با او هم بستر می شود و از حالت باکره گی خارج می شود. پسر هم او را رها کرده و حاضر به ازدواج با او نمی شود. دختر هم پشیمان شده و توبه می کند. بعد از چند ماه برای دختر خواستگار می آید؛ تکلیف این دختر چیست؟
ب) به خواستگارها بگوید که باکره نیست، ولی علتش را دروغ بگوید؛مثلاً بگوید به خاطر ورزش این گونه شده و یا در دوران نوجوانی صدمه دیده که در این صورت دروغ گفته است؟
با توجه به این شرایط، تکلیف دختر چیست؟
در صورت امکان علاوه بر حکم فقهی، از لحاظ روان شناسی و مشاوره هم راهنمایی نمایید.
پاسخ قسمت (الف): از نظر اسلام برای جلو گیری از اشاعه فحشا و حفظ آبرو و ارزش افراد حق ندارید روابط و گناهانی را که مرتکب شده اید، برای کسی بیان کنید و تنها باید در پیشگاه خداوند به گناه خود اعتراف و از کارهای گذشته خود واقعاً توبه کنید که انشاء الله امید عفو و بخشش وجود دارد . [1] بنابراین، شما نباید ارتباط گذشته خود را به خواستگارها اطلاع دهید و آبروی خود را مورد خطر دهید. از دیدگاه اسلام، آگاهی دادن به دیگران درباره گناهی که انجام شده، خود گناه کبیره است. پاسخ قسمت (ب) و (ج): در این مورد نباید دروغ بگوید؛ و اگر خواستگار بفهمد حق فسخ و بهم زدن عقد را دارد. آیت الله بهجت: اگر بودن بکارت در ضمن عقد شرط نشده و یا عقد مبنی بر ثبوت آن نبوده، باعث خیار (فسخ و بهم زدن عقد) نمی شود. [2] آیت الله صافی گلپایگانی: جرّاحی برای ترمیم بکارت اگر موجب نظر و لمس غیر شوهر باشد حرام است، و در صورت ترمیم چنان چه شوهر در موقع ازدواج شرط بکارت کند یا عقد را مبنی بر بکارت دختر جاری کنند، و بکارت بر اثر نزدیکی بر طرف شده باشد، حق فسخ برای شوهر وجود دارد و جرّاحی، در آن تأثیری ندارد. [3] پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است: 1.اظهار گناهی که شخص مرتکب شده است در نزد دیگران، مگر در موارد خاص، حرام و گناه است و شخص باید از شخصیت خود حفاظت کند. بنابراین، شما حق ندارید ارتباط نامشروع خود را برای دیگران بازگو نمایید. 2.دروغ گفتن یا نیرنگ نمودن در قراردادها از جمله نکاح و ازدواج جایز نیست، ولی گفتن حقیقت واجب نمی باشد و در اینجا حرام است. 3.اگر باکره بودن دختر شرط ضمن عقد ازدواج باشد اگر چه این شرط از شرایط موجود اجتماعی و فرهنگی فهمیده شود و در عقد ذکر نشود، در صورت علم شوهر به خلاف آن، حق فسخ برای وی وجود دارد؛ ولی عقد بدون فسخ شوهر باطل نیست، هر چند به دلیل جهل او به عدم (وجود) شرط (بکارت [4] ) و (یا) عدم اعمال فسخ باشد. در این مورد به فتوای مرجع تقلید خود عمل نماید. برای آگاهی از لحاظ روان شناسی و مشاوره پاسخ های 7895 (کاربر) و 1044 (سایت: 1110) و 6669 (سایت: 6745) را مطالعه نمائید. [1] اقتباس از پاسخ 1975 (سایت: 2008). [2] سایت معظم له، استفتائات: http://bahjat.org/fa/content/view/982/45 . در پاسخ به این سؤال: آیا نبودن بکارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد می شود؟ [3] سایت معظم له، استفتائات: http://www.saafi.net/node/2894 . در پاسخ به این سؤال: آیا جراحی برای ترمیم بکارت جایز است؟ [4] گفتنی است که بکارت (باکره بودن) غیر از داشتن پرده بکارت است پس حتی پس از جراحی اگر شوهر از ارتباط جنسی دختر با دیگری مطلع شود، و عرفا ازدواج مشروط به عدم آن (بکارت) بوده است، حق فسخ وجود دارد.
- [سایر] با سلام و عرض خدا قوت پدر و مادر من مدت 27 سال است که ازدواج کرد اند صاحب 5 فرزند دختر هستند و زندگی خیلی خوب و بدون مشکلات روانی داشتند.پدرم اخلاق خاصی دارد مثلا اینکه اصلا خیلی رفتار خشک پدرانه ای دارد و با ما که دختر هایش هستیم رابطه عاطفی و صمیمی و متقابلا ما نیز با پدرم صمیمی نیستیم و بیشتر با مادرم دم خورهستیم. البته پدرم را خیلی دوست داریم. پدرم در ظاهرا هیچ مشکلی با دختر بودن فرزندانش نداشت البته بسیاردوست داشت که پسری داشته باشد. ولی در کل زندگی شیرینی داشتیم تا ینکه حدود 9 سال پیش مادرم متوجه شد که پدرم خانمی را به عقد موقت خود دراورد البته این مساله هیچوقت اثبات نشد ولی باعث بدبینی و سو ء ظن مادرم شد و پس از ان به رفتارها و رفت و امد پدرم را خیلی کنترل می کرد و دائما به پدرم گوشزد میکرد که کی برود و کی بیاید و با کی نشست و برخاست کند که این مساله پدرم را خیلی ناراحت می کرد. تا اینکه از سه سال پیش رفتار پدرم خیلی عوض شده و دائما از خونه فراری هست و اهل رفیق بازی شده وحتی دو س شب منزل نمی امد، که باعث مشاجره و دعوابین انها و تشنج خاطر ما میشه. اوایل ما حق را به پدرم داده و رفتار نا مناسب مادرم را نکوهش می کردیم. تا اینکه 1سال پیش متوجه شدیم ک پدرم خانمی را عقد کرده ب بهانه پسر دار شدن و مدتیست گاهی که منزل نمی اید و منزل او می رود که با تهدید های مادرم برای طلاق و...پدرم او را با صرفه هزینه سنگینی طلاق داد. بعد از این اتفاق ما خیلی سعی می کنیم پدرم را به فضای منزل علاقمند کنیم و مادرم خیلی رفتارش را بهتر کرده و سعی در برقراری روابط عاطفی بهتر با پدرم دارد ولی متاسفانه پدرم با اینکه در تمام این قضایا مقصر هستند اولا سرکارنمی رن و دائما خودش رو با رفقا و زمین زراعی مشغول می کنه با اینکه درامدی نداره و بهان میکنه که من با 50 سال سن پیر شدم و توان کار کردن ندارم.دوما ب هیچ طریقی به خونه اومدن و با خانواده بودن ترغیب نمیشه و سوما جدیدا احساس میکنیم به مواد مخدر روی اورد و از لحاظ دینی اعتقاداتش ضعیف شده ( البته این رو احساس می کنیم مثلا ماه مبارک رمضون یکی دو بار گرمای هوا رو بهونه کرده و روزه خودش رو شکست) خیلی سپاسگذار میشم اگه راهنمایی کنید که با پدرم چکار کنیم و چه رفتاری درست و مناسب هست تا این رفتار های پدرم اصلاح بشه ودوباره فضای خوب خانواده خودمون رو پیدا کنیم.
- [سایر] با سلام لطفا راهنماییم کنید که چطور میتوانم به همسرم بگوییم که هنگام صحبت کردن با خانم ها باوقارتر وسنگین تر صحبت کند چون همسرم هنگام صحبت با بعضی از خانم ها متاسفانه کمی نازک تر صحبت میکند ومن فکر میکنم دوست دارد که به نحوی برای خانم ها جلب توجه کند وتمایل دارد که بیشتر با آنها صحبت کندحتی در بعضی مواقع هنگام صحبت تلفنی با افرادی که او را نمیشناسند از صدای او فکر میکنند که او یک خانم است ومن وقتی عکس های دوران مجردی ایشان را میبینم در بعضی از عکس ها موهای بلند یا زنجیر به گردن دارد و عکسی در اتاق خود دارد که حالت موها وصورت شبیه یک خانم است البته او حدود 23 سال تنها پسر خانواده بوده و فرزند اول و احساس میکنم که در خانواده ایشان از نظر تربیت دینی در مورد خواهر های ایشان دقت بیشتری داشته اند من وهمسرم رابطه فامیلی داریم و ایشان قبل از ازدواج به من گفتند که فقط گاهی نماز را فراموش میکنند و دوست دارند که من در مسایل دینی به ایشان کمک کنم تا از لحاظ دینی ارتقا پیدا کند اما من گاهی بعضی از مسایل را نمیدانم چگونه بیان کنم تا آن اقتدار وشخصیتش نشکند برای من اهمیت دادن به مسایل دینی بسیار مهم است و این مساله باعث شده که چندین بار به جدایی فکر کنم اما بسیار وابسته ایشان شده ام و چون از نظر اخلاقی مهربان وبه فکر زندگی است جدایی برایم سخت است البته در بیشتر موارد تمایل به دانستن مسایل دینی ورعایت آنها را دارد اما همه این موارد در یک مدت خاص است وبعد از آن انگار فراموش می شود همچنین در محیط کار ایشان متاسفانه اکثر همکارن به دین و مسایل دینی بسیار کم مقید یا اصلا مقید نیستند ومن در این مورد قبل از ازدواج اطلاعی نداشتم به نظر شما چکار کنم آیا باید روی برخورد ایشان با خانم ها و مسایل دینی حساسیت نشان دهم یا خیر؟ چون به تازگی بر روی گوشی خود رمز گذاشته وآنرا به من نمیگوید چون یکی دوبار از اس ام اس های نادرستی که همکاران خانم به او داده اند من ناراحت شده ام و به او تذکر داده ام و از این پنهان کاری ها بسیار ناراحتم من برای چندین مشاور این موضوع را گفته ام وهمگی میگویند او باید خودش بخواهد که تغییر کند اما حالا که او تمایلش کم است ومحیط اطرافش مناسب نیست من چکاری باید انجام دهم در ضمن من هنوز راجع به این موضوع با خانواده هایمان صحبتی نکرده ام ما حدود یک سال است که عقد کرده ایم و 6 ماه است که عروسی کرده ایم ودر دوران عقد اکثرا روزهای آخر هفته یکدیگر را می دیدیم (به خاطر شرایط کاری) خواهش میکنم بگویید که آیا باید با او با این شرایط زندگی کنم یااو اصلا تغییر نمیکند با تشکر
- [سایر] سلام آقای مرادی عزیز . صحبت های شما بسیار آموزنده و دلنشین هست . آگاهی بخشی به اقشار جامعه کار بزرگیه و شما در این امر مهم موفق بودین و از خدا می خوام همیشه به شما سلامتی و شادی عنایت کنه . آقای مرادی من دختر 24 ساله ای هستم در رشته ی علوم تربیتی تحصیل کردم و مطالعات روان شناسی دارم و سعی بر بالا بردن سطح اطلاع و دانش خود دارم . پدر من فرد بدبین و خود رای هست . هیچگاه اجازه ی تصمیم گیری در مسائل مختلف زندگی رو به من ندادند . همیشه من رو از ارتباط با دوستانم و اقوام منع کرده . اجازه ی بیرون رفتن حتی کتابخونه رو به سختی به من می دند . تو خونه چندان رابطه ی صمیمی بین اعضای خانواده نیست . من 5 برادر دارم . مادرم همیشه از طرف پدرم تحقیر شده و در گذشته تمام خاطرات من با کتک های پدرم و دعواهایی به علت مشکلاتی که خانواده ی پدر و مادرم داشتند سرشار هست . پدرم در کودکی من به من تجاوز جنسی داشتند . به هیچ عنوان خواسته های ما براشون اهمیت نداره . خوب من در این شرایط بزرگ شدم و شاید تنها کسی که من رو تربیت کرده خودم بودم و تجربیاتم .در هر صورت زمانیکه من در سن 20 سالگی بودم روحیه ی شکننده ای داشتم . به هیچ عنوان شناختی بر مسئله ی ازدواج و زندگی زناشویی نداشتم . تعدادی خواستگار داشتم . اما پدرم به هیچکدوم رو قبول نکردند و نظر من رو هم نخواستند .حدود 2 سال من خواستگاری نداشتم تا اینکه چندی پیش پسر دایی ام که در ضمن پسر عمه ام هست به خواستگاری من اومدند . این پسر 28 سالشون هست . از نظر ژنتیکی قطعا مشکل وجود داره . ایشون از سربازی به دلیل سابقه ی بیماری روانی ( دو شخصیتی بودن ) معاف شدند. میون خانواده ی من و خانواده ی ایشون سال ها مجادله بوده و هست . من به این آقا جواب رد دادم .چون در این شرایط و ضمن اینکه در مورد مسائل فکری و اعتقادات مذهبی با هم اختلاف داریم و علاوه بر این من هیچ احساس علاقه ای نسبت به ایشون در خودم احساس نکردم به نظرم ازدواج موفقی نخواهد بود . اما پدرم بعد از این که من خواسته شون رو مبنی بر ازدواج با پسر دایی ام رد کردم هر روز به من سرکوفت می زنند که دیگه کسی نمیاد و ... علت اصلی اینکه برای من خواستگار نمیاد عدم معاشرت ما با آشنایان و اقوام هست . اما ایشون این دلیل رو نمی پذیرند و می گند خودت عیب و ایراد داری که کسی نمیاد . متاسفانه وقتی هم صحبت های شما و کارشناسان دیگه رو گوش می دند تنها اون چیزی که دوست دارند رو از صحبت های شما برداشت می کنند و پدر من شخصی نیست که اشتباهاتشون رو بپذیرند و به دیگران حق بدند و اهل گفتگوی منطقی نیستند . از طرفیd من می خوام در جامعه فعال باشم تا حتی اگر ازدواج نکردم روی پای خودم بایستم اما رفتار پدرم و محدودیت هایی که می گذارند باعث شده اعتماد به نفسم در برخورد با افراد جامعه پایین بیاد . با این حال پنهانی و دور از چشم پدرم ( البته مادر و بردارانم اطلاع دارند ) به کارهای مختلفی از جمله کارهای پژوهشی و مدیریت گروهی از دانشجویان برای فعالیت های مختلفی از جمله تشکیل گردهمایی و بازدید از مکان های تاریخی و علمی می پردازم . اما باز هم به خاطر محدودیت هام در بیرون رفتن از خونه تو این فعالیت هام اونطور که در توانم هست نمی تونم فعال باشم . گذشته از این مسائل که برای شما گفتم من در گروه دانشجویی که مدیریت و مسئولیتش رو بر عهده دارم با فردی آشنا شدم که البته بر حسب همکاری در گروه باهم در ارتباط بودیم و هستیم . ایشون فردی پاک دامن ، واقع بین ، متدین و متعهد ، مسئولیت پذیر ، باگذشت هستند . من و ایشون رابطه مون بیشتر از همکاری در گروه شده و به عنوان دو دوست مستقلا با هم در ارتباطیم . ما نسبت به هم شناخت پیدا کردیم تا حدودی در این مدت یک سال هم فکری ، رفتار و روحیه ی سازگار با هم رو در خودمون مشاهده کردیم . من و ایشون به هیچ عنوان علاقه ی شدید به هم نداریم اما همدیگه رو دوست داریم و این علاقه بعد از شناخت بیشتر شکل گرفته . ایشون 1 سال و نیم از من کوچکتر هستند اما فردی باهوش و آگاه و پخته هستند . خانواده ای مذهبی دارند . من و ایشون بعد از 1 سال آشنایی و شناخت 2 ماه پیش در مورد ازدواج با هم صحبت کردیم . من با مادرم صحبت کردم و مادرم نگران این بودند که ایشون چون دانشجو هستند سرمایه ای ندارند برای تشکیل زندگی . اما با توجه به شناختی که من از ایشون دارم ( ایشون مدیر هسته های علمی دانشگاهشون هستند و فعالیت های عمرانی هم داشتند با وجود اینکه سنشون 22 سال بیشتر نیست )و البته 1 سال دیگه فارغ التحصیل می شند مطمئن هستم با کمی قناعت و صبوری و همکاری من( شاغل بودنم)می تونیم زندگی مادی رو پیش ببریم . ایشون هم با مادرشون صحبت کردند . مادر ایشون لیسانس روان شناسی دارند اما با این حال به شدت مذهبی و سنتی فکر می کنند . مادر ایشون از نحوه ی آشنایی ما رضایت ندارند و بسیار با این مسئله که من از ایشون 1 سال و نیم بزرگتر هستم مخالفت می کنند . من و ایشون تصمیم داریم از راه منطقی و گفتگو خانواده ها رو راضی کنیم و عجولانه پیش نریم . با این حال مسئله ی سن من و ایشون بیشترین مشکل رو ایجاد کرده در حالیکه ما چون بر تصمیممون فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که می تونیم زندگی خوب و موفقی در کنار هم داشته باشیم و در طول این یک سال مسئله ی سن تاثیری بر رابطمون نداشته نمی تونیم استدلال مادر و پدرشون رو قبول کنیم با این حال رضایت خانواده ی ایشون شرط هست . حالا من سوالی داشتم خدمتتون ما با به کار بردن چه روش و راهکاری می تونیم ذهنیت خانواده ی ایشون رو نسبت به سن و همچنین نحوه ی آشناییمون که خانواده ی ایشون گمان می کنند دختری که با پسری رابطه ی دوستی داشت دختر پاک و متعهدی نیست ، تغییر بدیم . به هر حال اگر شما من رو راهنمایی کنید بسیار ممنونتون می شم . فقط از شما درخواست می کنم روش درستی رو به ما بگید تا در پیش بگیریم برای کسب حمایت خانواده ها. موفق باشید و در پناه خدا .
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. از شما خواهش میکنم مرا در حل مشکلم یاری کنید. پیشاپیش بخاطر این رک گویی مرا ببخشید. البته بعضی از این سوالات را از مراکز دیگر پرسیده ام ولی فکر میکنم سوالات زیر کاملتر است البته برای اطمینان آیا باید از جای دیگری هم میپرسم؟ اگر پرسیدم راضی باشید. من از سن تکلیف تا کنون که حدود 24 سالم است گناه زیاد انجام داده ام و نماز نخوانده ام و روزه نگرفته ام و گناه استمنا وغیره را خیلی انجام داده ام و فکر میکنم شاید بخاطر همین سختیها و مصیبتهای زیادی کشیده ام از این قبیل که در دوران دبیرستان حدود سال سوم در مورد مسائل خداشناسی شبهاتی دامنگیر من شد که واقعا مرا عذاب میداد و آن شبهات حل نشده در ذهن من باقی مانده و بر اثر گناهان و لذت آنها کم کم ذهنم از آن شبهات تا حدودی فاصله گرفت. چندی پیش بخاطر روابط نامشروعی که داشتم به این فکر افتادم که نکند به بیماریهای لا علاجی دچار شده باشم. این فکر نیز مدتی مرا اذار داد که البته هنوز ازمایش خون نداده ام. اخیرا نیز مشکل زیر برایم پیش امده: متاسفانه من سالهاست از سایت های غیر اخلاقی دیدن میکنم چند سا ل است که از یک نرم افزار فیلتر شکن استفاده میکنم البته آن نرم افزار را خودم نساخته ام و در اینترنت موجود است و اولین بار نیز فکر کنم دوستم با بلوتوث به من داد. سایتهایی که آن نرم افزار را میشود از آنها دانلود کرد فکر میکنم اکثراً فیلتر شده باشند البته بعضی فیلتر نشده اند چون چند وقت پیش من ان را دانلود کردم. کسی که آن نرم افزار را دارد میتواند از فیلتر عبور کند. آن نرم افزار را در کافینت ها نیز استفاده کردم. چون آدرس سایتهایی که می روی در حافظه کامپیوتر میماند من به این فکر افتادم که نکند کسی بر اثر استفاده از آن سایتها و وبلاگها و سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن به گناه آلوده شود و نیز ممکن است من آن نرم افزار فیلتر شکن و آدرس آن سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن و پروکسی ها را در روی کا مپیوترها جا گذاشته باشم که سبب آشنایی افراد دیگر از این راه عبور از فیلتر شود و براحتی از فیلتر عبور کند و بعضی ها هم نا خواسته از اینترنت بدون فیلتر استفاده کنند یا هر کار دیگری که باعث دسترسی افراد دیگر به این سایتها شو د. البته شاید هم همین نیت را داشته ام که دیگران را گمراه کنم . حال شما فرض کنید همین نیت را داشته ام اکنون از این کارم به ترس افتاده ام. به یک کافینت که ایمیلش را داشتم موضوع را گفتم تا در حد امکان آدرسها و نر م افزار را پاک کند نمیدانم متوجه شد و ایمیلم را دریافت کرد یا نه و لی بخاطر گناه کردن دوباره به ان کافینت و کافینت های دیگر و به سایتهای مذکور رفتم. به علاوه در شهر دیگری که دانشجو بوده ام هم به کافینت هم در کامپیوترهای دانشگاه این کارها را کرده ام. تکلیف آنها چه میشود آیا باید به ان شهری که دانشجو بودهام برگردم .چه طور مسئول آن را مطلع کنم. در یک سایت یا وبلاگ یا گروه با ایمیل عضو شده بودم که آدرس سایتهای فیلتر شکن را به ایمیلم میفرستاد ممکن است آن ایمیلم باز مانده باشد و کسی به گناه آلوده شود و دیگران را نیز آلوده کند یا این کارهای من باعث تداوم کار آن سایتها و وبلاگها شود و ودیگران نیز استفاده کنند. یا هر چیزی که شاید من از آن اطلاعی نداشته باشم. چند بار رمز ایمیلم را عوض کردم ولی میترسم باز هم در دسترس افراد قرار گیرد. آیا واجب است آن را به جایی که وظیفه فیلتر را دارد اطلاع دهم شما جایی را میشناسید؟ آیا واجب است به دوستم که چند ماه پیش آن نرم افزار را به من داد تماس بگیرم و به او بگویم که آن نرم افزار را به کسی ندهد؟ آیا حتما باید جلوی کار او را بگیرم یا فقط تذکر دهم؟ آیا باید فورا او را مطلع کنم حتی قبل از فرستادن این سوالات برای شما تا نشانه توبه من باشد و توبه ام قبول شود و گناهی باز هم برایم ثبت نشود.. ایمیلی داشتم که افرادی به ان فیلم و عکس غیر اخلاقی میفرستادند از ترس اینکه نکند آن را در کافینت باز گذاشته باشم چند بار رمز آن را عوض کردم ولی نام ایمیل را عوض نکردم تا ببینم آیا دوباره برایم فیلم و عکس میفرستند یا نه و آیا کسی رمز آن را پیدا میکند یا نه. چون آخرین زمان استفاده از آن ایمیل در تنظیمات آن باقی میماند و میتوان متوجه شد کسی رمز آن را دارد یا نه. این عوض نکردن نام ایمیل شاید باعث شود آن افراد فکر کنند من باز هم مشتاق دریافت آن عکسها و فیلمها و... باشم و این باعث تداوم کار آنها شود و افراد زیادتری را گمراه کنند. شاید نیتم هم از این عوض نکردن نام ایمیل این بوده که باز هم ان عکسها و فیلمها و... را دریافت کنم و یا افراد را گمراه کنم. نمیدانم دیشب میخواستم آن ایمیلم را چک کنم ولی رمز ان را چند بار دادم اشتباه بود فکر کنم از یاد برده ام ایا باید باز هم امتحان کنم تا رمز را بیابم تا ببینم کسی از ان ایمیل استفاده کرده تا باز هم رمزش را یا نام خود ایمیل را عوض کنم؟ چند بار باید امتحان کنم تا وجدانم راضی شود که قصد بدی ندارم؟ از این هم میترسم که شاید کار دیگری نیز کرده باشم مثلا تغییر در تنظیمات کامپیوتر ها یا کاری که نمیدانسته ام باعث دسترسی افراد میشود که سبب گناه افراد دیگر شود. ولی چندبن بار با وجود این احتمالات باز هم به کافینت رفته از ان سایتها و نرم افزار و ویلاگها و ایمیلها و... استفاده کردهام. و این شاید نشانه این است که عمدی در کار من است . میترسم در موقع نوشتن این سوالات قصد مظلوم نمایی کنم.یا واقعیت را ننویسم.یا علتش وسواس باشد. شک دارم که توبه میکنم یا نه.شک دارم که پشیمانم یا نه. شک دارم که همه چیز را گفته ام یانه .شاید به خاطر اینکه دیر در فرستادن این سوال به شما اقدام کرده ام ونیز دوباره به آ ن کافینت برای پاک کردن ادرسها نرفته ام و یا چیزهای دیگر. ایا همین که این نامه را برایتان نوشته ام نشانه توبه من است؟ حال اگر توبه کنم تکلیف موضوعی که به ان اشاره کرده ام چه میشود ایا روز به روز به گناه من افزوده میشود؟ همین فکر باعث شده که در عذاب باشم . ایا باید صاحبان کافینت را مطلع کنم ؟اگر این کار را نکنم و فقط از کارهایم پشیمان باشم کافیست تا خدا مرا ببخشد و گناهان دیگران برای من نیز ثبت نشودیا حتما باید برای قبولی توبه کارهای دیگری از قبیل رفتن به ان کافینتها و پاک کردن ادرسها بکنم؟ کلا چه کار باید بکنم تا از این عذاب رها شوم متاسفم که این را میگویم من با فردی که بالغ نبود زنا کرده ام البته بدون دخول.. شاید هم او راضی نبود چون به پدر و مادرش گفت و نزدیک بود ابرو ریزی بزرگی شکل بگیرد ولی هر جور بود شاید خدا رحم کرد و موضوع تقریبا تمام شد.با چند نفر دیگر هم لواط کرده ام که بعضی نابالغ بوده اند.البته اینطور نبوده که به زور باشد . شاید هم بوده و فرد مقابل به من نگفته که دوست ندارد. نمیدانم اگر میگفت این کار را ادامه میدادم یانه. در هر دوصورت ( به اجبار یا به خواست طرف مقابل)تکلیف چیست؟ از کجا بفهمم به زور بوده یا نه. از این میترسم که این کار من باعث گمراهی ان افراد در اینده (چه کم چه زیاد) شود و حق الناس یا حق ا... به گردن من باشد وان افراد نیزا فراد دیگری را گمراه کنند و همینطور ادامه یابد و روز به روز به گناه من افزوده شود. چاره چیست؟ ایا اینها حق الناس است یا حق الله. موضوع دیگری نیزوجود دارد همانطور که گفتم من از سن بلوغ تا کنون نه نماز خوانده ام ونه روزه گرفته ام وممکن است خمس هم به من واجب شده باشد و من نداده باشم و یا کفاره یا چبزهای دیگر حال که میخواهم نماز بخوانم 2 چیز اذیتم میکند اینکه ممکن است پول حرام در دست من باشد و من مقدار ان را ندانم با ان لباس خریده باشم و نماز با ان لباس باطل است. در اداره ای که کار میکنم با کوچکترین کم کاری مثلا در حد یک چرت زدن کوتاه در اداره باعث میشود حقوقی در یافت میکنم به حرام الوده شود ونمز دیگر قبول نشود وهمچنین ان شبهاتی که در مورد مسائل اعتقادی گفتم باعث میشود در نمازبه افکار عذاب اوری دچار شوم و در انتخاب درست معبود شک کنم. زندگیم خیلی پیچیده شده و در عذابم .نمیدانم مسلمانم یا نه در نوشتن این سوالات فکر میکنم که نکند مظلوم نمایی میکنم و حقیقت را نمیگویم از کجا بفهمم نیتم برگشت و توبه است؟. چند روزی است که نگاهم رابه نامحرم کنترل میکنم و از اینجا شروع کرده ام.. تا کم کم شاید نماز هم بخوانم ایا این کار من درست است یا باید حتما تمام واجبات را انجام دهم تا توبه ام قبول شود؟ شاید این کارم به علت خسته شدن یا دلزدگی باشد ونه بخاطر توبه. کمکم کنید از کجا شروع کنم. تا از این عذاب رهاشوم . مخصوصا در مورد مساله کافینت. سوال دیگری هم داشتم ایا برای توبه واجب است ادرس وبلاگ هایی که فیلتر نشده اند را یه مرکزی که کارش فیلتر کردن است بگویم.