ما شیعیان نسبت به روش \"قیاس\" که اهل تسنّن و خصوصاً حنفیان دارند اعتراض داریم، و در روایات هم آمده، اوّلین کسی که قیاس کرد ابلیس بود که گفت: \" خلقتنی من نار و خلقته من طین\". امّا آیا آنچه در استنباط های فقهی و اجتهادهای مجتهدین خود ما انجام می شود هم نوعی قیاس (در پاره ای موارد) نیست؟ و اگر قیاس چند معنا دارد، کدام قسم از قیاس مجاز و ممدوح است و کدام قسم آن مذموم و باطل؟
قیاس از نظر لغت به معنای اندازه گیری، سنجش و برابری است و در اصطلاح علم اصول عبارت است از: هر گاه شخصی حکم یک چیزی را بداند و حکم چیز دیگری را نداند تشبیه کند که این به آن شباهت دارد پس حکمشان ‌باید چنین باشد.   نپذیرفتن این حکم مختص شیعه نیست، بلکه حنابله نیز معتقدند باید علت مشخصی بین فرع و اصل باشد تا حمل درست شود.   برخی از اهل سنت در این باره می گویند: واجب و حرام با نص متواتر ثابت می شوند نه با قیاس.   از مسلّمات نزد شیعه این است که قیاس راه درستی برای به دست آوردن احکام شرعی نیست.   در منابع اهل تسنن؛ مانند تفسیر" طبری" از" ابن عباس" و" ابن سیرین" و" حسن بصری" نیز این مطلب نقل شده است.   قیاس از آن جهت باطل است که از راه ظنّ خود استنباط می‌نمایند، و شاید در آن صفاتی دیگر باشد که ما ندانیم.   اصولیان اقسامی برای قیاس برشمرده‌اند.   قیاس تمثیل و تشبیه، قیاس منصوص العلّة، قیاس مستنبط العلّة و قیاس اولویت، امّا قیاس تمثیل و تشبیه، همین قیاس مورد بحث است که تعریف آن گذشت، و اما سایر اقسام قیاس، تحت عنوان (موارد استثنا شده از قیاس) است.   اما آنچه مجتهدین شیعه انجام می دهند قیاس منطقی است نه قیاس اصولی و فقهی   توضیح اینکه قیاس بر دو گونه است:   1- قیاس فقهی و یا اصولی 2- قیاس منطقی این دو قیاس با هم اشتراک لفظی دارند، نه معنوی؛ زیرا قیاس در فقه عبارت است از سرایت دادن حکمی از موضوعی به موضوع دیگر به علت مشابهت بین این دو، ولی قیاس در منطق عبارت از استدلال است در قالب یکی از اشکال منطقی برای پی بردن از معلوم به مجهول.   استدلال بر سه گونه است:   1- قیاس 2- استقراء 3- تمثیل‌   استدلال قیاسی عبارت از قضایا و قوانین کلی صغروی و کبروی است، برای به دست آوردن قضایای جزئی به نام نتایج مثلاً گفته می‌شود: العالم متغیّر، و کل متغیّر حادث. نتیجه این دو قضیه کلی قضیه جزئی است که می‌گوییم العالم حادث. دو مقدمه قیاس را صغری و کبری و قضیه‌ای را که حاصل آنهاست نتیجه می‌گویند.
عنوان سوال:

ما شیعیان نسبت به روش \"قیاس\" که اهل تسنّن و خصوصاً حنفیان دارند اعتراض داریم، و در روایات هم آمده، اوّلین کسی که قیاس کرد ابلیس بود که گفت: \" خلقتنی من نار و خلقته من طین\". امّا آیا آنچه در استنباط های فقهی و اجتهادهای مجتهدین خود ما انجام می شود هم نوعی قیاس (در پاره ای موارد) نیست؟ و اگر قیاس چند معنا دارد، کدام قسم از قیاس مجاز و ممدوح است و کدام قسم آن مذموم و باطل؟


پاسخ:

قیاس از نظر لغت به معنای اندازه گیری، سنجش و برابری است و در اصطلاح علم اصول عبارت است از: هر گاه شخصی حکم یک چیزی را بداند و حکم چیز دیگری را نداند تشبیه کند که این به آن شباهت دارد پس حکمشان ‌باید چنین باشد.   نپذیرفتن این حکم مختص شیعه نیست، بلکه حنابله نیز معتقدند باید علت مشخصی بین فرع و اصل باشد تا حمل درست شود.   برخی از اهل سنت در این باره می گویند: واجب و حرام با نص متواتر ثابت می شوند نه با قیاس.   از مسلّمات نزد شیعه این است که قیاس راه درستی برای به دست آوردن احکام شرعی نیست.   در منابع اهل تسنن؛ مانند تفسیر" طبری" از" ابن عباس" و" ابن سیرین" و" حسن بصری" نیز این مطلب نقل شده است.   قیاس از آن جهت باطل است که از راه ظنّ خود استنباط می‌نمایند، و شاید در آن صفاتی دیگر باشد که ما ندانیم.   اصولیان اقسامی برای قیاس برشمرده‌اند.   قیاس تمثیل و تشبیه، قیاس منصوص العلّة، قیاس مستنبط العلّة و قیاس اولویت، امّا قیاس تمثیل و تشبیه، همین قیاس مورد بحث است که تعریف آن گذشت، و اما سایر اقسام قیاس، تحت عنوان (موارد استثنا شده از قیاس) است.   اما آنچه مجتهدین شیعه انجام می دهند قیاس منطقی است نه قیاس اصولی و فقهی   توضیح اینکه قیاس بر دو گونه است:   1- قیاس فقهی و یا اصولی 2- قیاس منطقی این دو قیاس با هم اشتراک لفظی دارند، نه معنوی؛ زیرا قیاس در فقه عبارت است از سرایت دادن حکمی از موضوعی به موضوع دیگر به علت مشابهت بین این دو، ولی قیاس در منطق عبارت از استدلال است در قالب یکی از اشکال منطقی برای پی بردن از معلوم به مجهول.   استدلال بر سه گونه است:   1- قیاس 2- استقراء 3- تمثیل‌   استدلال قیاسی عبارت از قضایا و قوانین کلی صغروی و کبروی است، برای به دست آوردن قضایای جزئی به نام نتایج مثلاً گفته می‌شود: العالم متغیّر، و کل متغیّر حادث. نتیجه این دو قضیه کلی قضیه جزئی است که می‌گوییم العالم حادث. دو مقدمه قیاس را صغری و کبری و قضیه‌ای را که حاصل آنهاست نتیجه می‌گویند.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین