در پاسخ به پرسشتان، ابتدا نگاهی به عبارات تفسیر تسنیم انداخته و سپس به نتیجه گیری خواهیم رسید. متن کامل پاورقی (جلد چهارم تفسیر تسنیم) به شرح ذیل است: "قانون اطّراد اگرچه در نظر عدّه‏ای از محقّقان از اصولیین دلیل بر حقیقت در مقابل مجاز نیست و حق نیز همین است؛ زیرا شیوع استعمال های مجازی با حفظ مجازیت آن، دست کمی از استعمال های حقیقی ندارد، لیکن شکی نیست که قانون اطراد در محدوده استعمالات یک متکلم و مؤلف خاصی که از مجموعه ای از تألیفات و خطابات برخوردار است می تواند کاشف خوبی برای به دست آوردن مراد آن متکلم یا مؤلف باشد و همین کفایت می کند". و آنچه در (جلد پنجم تفسیر) آمده، از این قرار است: "بیشتر مفسّران بر آنند که مراد از طور همان کوه معروف طور، محل مناجات حضرت موسی است که در سوره تین از آن به طور سینین و در سوره مؤمنون به طور سینا و در سوره طه به وادی مقدّس طوی و در سوره اعراف به الجبل (با الف و لام عهد) تعبیر شده است. و از آن جا که در آیات متعددی از قرآن، از واژه طور همان کوه معروف طور اراده شده است، براساس قانون اطّراد در آیه مورد بحث نیز باید همان معنا مراد باشد. از این رو مراد از آن جنس کوه نیست؛ چنان که مراد از جبل در آیه "و إذ نتقنا الجبل..." چنین است (یعنی الف و لام الجبل الف و لام عهد است). " و در پاورقی آن نیز آمده است: "این قانون اطّراد غیر از قانون اطرادی است که در علامت حقیقت و مجاز مطرح است". اکنون برداشت خود از مطالب فوق را در قالب نکات ذیل به استحضارتان می رسانیم: 1. "اطراد" به معنای شیوع استعمال و استفاده از یک لغت در معنایی خاص است. برخی، این شیوع استعمال را معیاری در تشخیص حقیقت از مجاز دانسته و بیان داشته اند که استفاده شایع، نشانگر استعمال حقیقی است، اما بسیاری از اندیشمندان از جمله صاحب تفسیر تسنیم، این معیار را نپذیرفته و بیان می دارند که چه بسا لغاتی که معنای مجازی آن شایع تر از معنای حقیقی باشد. 2. با این وجود، نوع دیگری از "اطراد" می تواند معیاری برای تشخیص معنا باشد، بدین ترتیب که اگر واژه ای را در کتاب یا سخن شخصی ملاحظه کرده و دریابیم که صاحب سخن یا کتاب، به صورت معمول، معنای خاصی را از آن واژه مد نظر دارد، اگر به موردی در همان سخن برخوردیم که مراد او را از واژه مورد نظر درک نکردیم، باید آن را به همان معنایی تفسیر کنیم که در بیشتر موارد یقیناً آن را مد نظر داشته است. چنین تفسیری لزوماً نشانگر حقیقی یا مجازی بودن استعمال نیست؛ زیرا ممکن است شخصی به صورت شایع در کلمات خویش، معنایی حقیقی را از یک واژه اراده کرده، اما دیگری به صورت معمول، معنای مجازی از همان واژه را مد نظر داشته باشد. براین اساس، قانون اطراد در این گونه موارد که در محدوده ای کوچک و به اشخاص یا کتب خاص بر می گردد، تفاوتی بارز با آن نوع از قانون اطراد دارد که به استعمال عمومی واژه نظر داشته و برخی آن را معیار سنجش حقیقت از مجاز می دانند. 3. صاحب تفسیر با استفاده از نوع دوم اطراد که مورد پذیرش ایشان است، واژه "الطور" را همان کوه طور معروف می داند، چون صرف نظر از حقیقی یا مجازی بودن چنین استعمالی، اجمالا می دانیم که این واژه در بیشتر موارد آیات قرآن در همین معنا استفاده شده است.
در تفسیر تسنیم آمده است: (قانون اطّراد اگر چه در نظر عدّهای از محقّقان از اصولیین دلیل بر حقیقت در مقابل مجاز نیست و حق نیز همین است) (ج 4، ص 472، پاورقی). منظور از (قانون اطّراد) چیست و اختلاف رأی مذکور ناظر به چه رأیهایی است؟
در همان تفسیر آمده است: (از آن جا که در آیات متعددی از قرآن، از واژه طور همان کوه معروف طور اراده شده است، براساس قانون اطّراد در آیه مورد بحث نیز باید همان معنا مراد باشد) و در پاورقی آمده: (این قانون اطّراد غیر از قانون اطرادی است که در علامت حقیقت و مجاز مطرح است) (ج 5، ص 99). ظاهراً دو قسم قانون اطّراد وجود دارد. این دو قانون کداماند و هر یک کجا به کار میرود؟
در پاسخ به پرسشتان، ابتدا نگاهی به عبارات تفسیر تسنیم انداخته و سپس به نتیجه گیری خواهیم رسید. متن کامل پاورقی (جلد چهارم تفسیر تسنیم) به شرح ذیل است: "قانون اطّراد اگرچه در نظر عدّهای از محقّقان از اصولیین دلیل بر حقیقت در مقابل مجاز نیست و حق نیز همین است؛ زیرا شیوع استعمال های مجازی با حفظ مجازیت آن، دست کمی از استعمال های حقیقی ندارد، لیکن شکی نیست که قانون اطراد در محدوده استعمالات یک متکلم و مؤلف خاصی که از مجموعه ای از تألیفات و خطابات برخوردار است می تواند کاشف خوبی برای به دست آوردن مراد آن متکلم یا مؤلف باشد و همین کفایت می کند". و آنچه در (جلد پنجم تفسیر) آمده، از این قرار است: "بیشتر مفسّران بر آنند که مراد از طور همان کوه معروف طور، محل مناجات حضرت موسی است که در سوره تین از آن به طور سینین و در سوره مؤمنون به طور سینا و در سوره طه به وادی مقدّس طوی و در سوره اعراف به الجبل (با الف و لام عهد) تعبیر شده است. و از آن جا که در آیات متعددی از قرآن، از واژه طور همان کوه معروف طور اراده شده است، براساس قانون اطّراد در آیه مورد بحث نیز باید همان معنا مراد باشد. از این رو مراد از آن جنس کوه نیست؛ چنان که مراد از جبل در آیه "و إذ نتقنا الجبل..." چنین است (یعنی الف و لام الجبل الف و لام عهد است). " و در پاورقی آن نیز آمده است: "این قانون اطّراد غیر از قانون اطرادی است که در علامت حقیقت و مجاز مطرح است". اکنون برداشت خود از مطالب فوق را در قالب نکات ذیل به استحضارتان می رسانیم: 1. "اطراد" به معنای شیوع استعمال و استفاده از یک لغت در معنایی خاص است. برخی، این شیوع استعمال را معیاری در تشخیص حقیقت از مجاز دانسته و بیان داشته اند که استفاده شایع، نشانگر استعمال حقیقی است، اما بسیاری از اندیشمندان از جمله صاحب تفسیر تسنیم، این معیار را نپذیرفته و بیان می دارند که چه بسا لغاتی که معنای مجازی آن شایع تر از معنای حقیقی باشد. 2. با این وجود، نوع دیگری از "اطراد" می تواند معیاری برای تشخیص معنا باشد، بدین ترتیب که اگر واژه ای را در کتاب یا سخن شخصی ملاحظه کرده و دریابیم که صاحب سخن یا کتاب، به صورت معمول، معنای خاصی را از آن واژه مد نظر دارد، اگر به موردی در همان سخن برخوردیم که مراد او را از واژه مورد نظر درک نکردیم، باید آن را به همان معنایی تفسیر کنیم که در بیشتر موارد یقیناً آن را مد نظر داشته است. چنین تفسیری لزوماً نشانگر حقیقی یا مجازی بودن استعمال نیست؛ زیرا ممکن است شخصی به صورت شایع در کلمات خویش، معنایی حقیقی را از یک واژه اراده کرده، اما دیگری به صورت معمول، معنای مجازی از همان واژه را مد نظر داشته باشد. براین اساس، قانون اطراد در این گونه موارد که در محدوده ای کوچک و به اشخاص یا کتب خاص بر می گردد، تفاوتی بارز با آن نوع از قانون اطراد دارد که به استعمال عمومی واژه نظر داشته و برخی آن را معیار سنجش حقیقت از مجاز می دانند. 3. صاحب تفسیر با استفاده از نوع دوم اطراد که مورد پذیرش ایشان است، واژه "الطور" را همان کوه طور معروف می داند، چون صرف نظر از حقیقی یا مجازی بودن چنین استعمالی، اجمالا می دانیم که این واژه در بیشتر موارد آیات قرآن در همین معنا استفاده شده است.