همان گونه که مستحضرید، آیت الله العظمی به معنای نشانه بزرگی از خدا است. این اصطلاح و عنوان، اگر در روایت و یا دعایی به تعدادی از ائمه اطلاق شده است، معنایش این نیست که دیگر ائمه (ع) یا پیامبر اسلام (ص) و دیگر پیام آوران و رسولان الاهی آیت عظمای حق نیستند! و اطلاق این اصطلاح بر آنان جایز نخواهد بود. در مورد اطلاق این عنوان بر فقها و عالمان بزرگ نیز باید گفت؛ اگر چه این بزرگوران و عزیزان با ائمه (ع) قابل مقایسه نیستد، و کسانی که این لفظ را در مورد آنها بکار می برند، نیز در مقام مقایسه اینان با ائمه نمی باشند، اما مراجع و علمای بزرگ از آن نگاه که جانشینان و خلفای ائمه –در مراجعات دینی مردم- هستند و از میان دیگر اندیشمندان دینی برجستگی قابل ملاحظه ای دارند، می توان در مقام مقایسه با آنها و نیز عموم مردم، آنان را نشانه بزرگی از خدا به شمار آورد.
با عرض سلام، 1. آیا این مطلب صحیح است که در زیارتنامه های موجود، فقط به 3 تن از معصومان، یعنی امیرالمومنین (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س( و حضرت جواد (ع)، آیت الله العظمی خطاب شده است؟ 2. در صورت صحت مطلب فوق، آیا جایز است مراجع عظام تقلید و علمای بزرگ را با عنوان آیت الله العظمی خطاب کرد؟ در صورتی که می دانیم، به هیچ وجه این عزیزان با آن بزرگواران قابل مقایسه نیستند، ضمنا به بقیه ائمه (ع) که نامشان را نیاورده ایم نیز چنین عنوانی گفته نشده است، با وجود این که می دانیم همه آنها آیت عظمای الاهی هستند. با تشکر فراوان.
همان گونه که مستحضرید، آیت الله العظمی به معنای نشانه بزرگی از خدا است. این اصطلاح و عنوان، اگر در روایت و یا دعایی به تعدادی از ائمه اطلاق شده است، معنایش این نیست که دیگر ائمه (ع) یا پیامبر اسلام (ص) و دیگر پیام آوران و رسولان الاهی آیت عظمای حق نیستند! و اطلاق این اصطلاح بر آنان جایز نخواهد بود. در مورد اطلاق این عنوان بر فقها و عالمان بزرگ نیز باید گفت؛ اگر چه این بزرگوران و عزیزان با ائمه (ع) قابل مقایسه نیستد، و کسانی که این لفظ را در مورد آنها بکار می برند، نیز در مقام مقایسه اینان با ائمه نمی باشند، اما مراجع و علمای بزرگ از آن نگاه که جانشینان و خلفای ائمه –در مراجعات دینی مردم- هستند و از میان دیگر اندیشمندان دینی برجستگی قابل ملاحظه ای دارند، می توان در مقام مقایسه با آنها و نیز عموم مردم، آنان را نشانه بزرگی از خدا به شمار آورد.
- [سایر] لطفا به شبهات زیر جواب دهید: آیا کتاب های شیعه گفته اند که فاطمه (س) بر علی (ع) خشمگین شده است؟ بله، 1. شیخ صدوق روایت کرده است که فاطمه (س) و پیامبر خدا (ص) وقتی که علی (ع) خواست با دختر ابوجهل ازدواج کند ... بر علی خشمگین شدند تا جایی که پیامبر (ص) علی را نصیحت کرد و به او گفت: (ای علی آیا نمی دانی که فاطمه پاره تن من است و من از او هستم، پس هر کسی او را اذیت کند مرا اذیت کرده است و هر کسی مرا آزار دهد او را آزار داده است، و کسی که در دوران حیاتم او را اذیت کند چون کسی است که بعد از وفاتم او را اذیت کرده است. (علل الشرائع ابن بابویه، ص 185- 186) و پیامبر (ص) فرمود: فاطمه پاره تن من است و روح من است که در بدنم قرار دارد، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه او را شاد کند مرا شاد می نماید.)بحار الانوار مجلسی 27 / 62) 2. و همچنین باری دیگر علی فاطمه را ناراحت و خشمگین کرد و آن وقتی بود که فاطمه دید که علی سرش را در آغوش کنیزش گذاشته است، آنگاه فاطمه چادرش را به خود پیچید و به خانه پدرش رفت و از علی ع نزد پیامبر ص شکایت کرد) . علل الشرائع، ص 163، حق الیقین مجلسی، ص 203-204). 3. لطفا به سؤال زیر هم پاسخ دهید: سید شیعه علی غروی یکی از بزرگترین علمای حوزه می گوید: شرمگاه پیامبر باید وارد دوزخ شود و به ناچار جهنم را می بیند چون او با بعضی از زنان مشرک آمیزش کرده است.) کشف الاسرار موسوی، ص 24).
- [سایر] با عرض سلام و تحیت به محضر حضرتعالی و عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن عید ولایت 1- آیا ایستادن، به هنگام شنیدن نام ( قائم )، که سخنرانان و مداحان از آن به جهت برخاستن مردم از جای خود تغییر مکان استفاده می کنند، واجب است ؟ 2- آیا در این زمان هم بردن نام مخصوص امام زمان (ع) یعنی ( م ح م د ) جایز نیست ؟ 3- آیا این مطلب صحت دارد که خطاب لقب ( امیر المومنین ) جز به حضرت علی بن ابیطالب (ع) جایز نیست و حتی دیگر ائمه را نمی توان با این لقب خطاب کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سالروز ولادت امام هفتم(علیه السلام)، مقارن با ایّام سوگواری حضرت سیّدالشهدا(علیه السلام) و یارانش می باشد، که جمع بین این دو در اذهان عمومی تا حدّی متناقض می نماید. در حالی که نسبت به میلاد حضرت زینب کبری(علیها السلام) که در ایّام فاطمیّه و در شعاع شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) قرار گرفته، این مشکل به ذهن نمی آید. در مقایسه این دو، نکات ذیل حائز اهمیّت است: 1 فاصله زمانی ولادت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) (هفتم صفر، بنابر تنها روایت موجود) از شهادت امام حسین(علیه السلام) حدود 26 روز می باشد. در حالی که میلاد حضرت زینب(علیه السلام) (پنجم جمادی الاولی) با شهادت حضرت فاطمه(علیها السلام) (سیزده جمادی الاولی) هشت روز فاصله دارد. 2 بی شک مقام و مرتبت حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که هفتمین امام شیعیان است، از حضرت زینب(علیها السلام) که از مقام امامت برخوردار نیستند، بالاتر است، و به همین نسبت، میلادشان نیز اهمیّت بیشتری دارد. 3 با توجّه به احادیث معتبر، بر هیچ کس پوشیده نیست که در جمع معصومین(علیهم السلام)، شأن و منزلت بانوی محشر، مرکز اتّصال نبوّت به ولایت، امّ الائمّه، حضرت زهرا(علیها السلام)نیز از فرزندش امام حسین(علیه السلام) والاتر است. ولی با کمال تعجّب محافل مذهبی در سالروز میلاد حضرت زینب(علیها السلام) به جشن و سرور پرداخته، لکن به زاد روز آن امام همام اهتمام نورزیده، و مع الاسف بی توجّه از کنار آن می گذرند، بلکه عموم مذهبی ها در برخورد با مجلسی تحت عنوان بزرگداشت ولادت حضرتش، به طرح اشکال می پردازند. لطفاً در این راستا به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید: الف) نظر حضرتعالی در مورد موضوع فوق چیست؟ ب) با عنایت به مقدّمه مطوّل و موارد سه گانه فوق الذّکر، آیا برپایی محفل میلاد زاد روز حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السلام)، و ذکر میلاد آن بزرگوار، و ابراز سرور و شادی توسّط محبّان آن حضرت، خلاف شرع است؟
- [سایر] با عرض سلام وتحیت به محضر حضرتعالی با توجه به مطلب زیر لطفا به سوالات بنده حقیر پاسخ دهید : بنده مقلد مقام معظم رهبری هستم ، ایشان بنابر احتیاط واجب ، رجوع به مرجع مساوی را جایز نمی دانند ، همچنین اطلاع دارم که حضرت آیت الله سیستانی ، صریحا فتوا داده اند که رجوع به مرجع مساوی جایز است ، با توجه به اینکه مقام معظم رهبری احتیاط واجب دارند و آیت الله سیستانی فتوای صریح داده اند ، پس بنده می توانم که در این مسئله به آیت الله سیستانی مراجعه کنم ، حال سوالات بنده به شرح زیر می باشد : 1- وقتی بنده در این مسئله به نظر آقای سیستانی مراجعه کردم ، آیا باید در مباحث فقهی مورد نظرم از خود ایشان حتما تقلید کنم یا اینکه طبق نظر ایشان که گفته اند رجوع به مرجع مساوی جایز است ، می توانم به مراجع مساوی دیگر ، مثلا آیت الله صافی گلپایگانی یا آیت الله مکارم شیرازی مراجعه کنم ؟ 2- اگر بنده طبق موارد گفته شده فوق ، خواستم در مباحث مربوط به روزه از آیت الله خامنه ای تقلید نکرده بلکه رجوع به مرجع دیگر کنم ، آن مرجع جدید ، در کل مباحث فقهی مرجع من خواهد شد ؟ ( یعنی دیگر مقام معظم رهبری مرجع من نخواهد بود ) ، یا اینکه فقط در مباحث روزه از ایشان تقلید می کنم و در سایر مباحث از مقام معظم رهبری ؟ ( در واقع می خواهم بدانم که مسئله رجوع به مرجع مساوی ، فقط مربوط به یک یا چند مسئله است یا اینکه همان عدول از یک مرجع به طور کامل به مرجع دیگر می باشد ) ؟ 3- اگر در یک مسئله از مقام معظم رهبری به مرجع مساوی دیگر رجوع کردم ، آیا بعد از مدتی می توانم دوباره از رهبری تقلید کنم یا اینکه دیگر برای همیشه باید از مرجع جدید در آن مسئله تقلید نمایم ؟ 4- آیا در کل ، در خصوص مسئله رجوع به مرجع مساوی ، فقط در یک مسئله می توان به مرجع جدید رجوع کرد یا اینکه در یک مبحث کلی ( مثلا کل مبحث روزه ، یا کل مبحث نماز )هم می توان رجوع و تقلید کرد ؟ 5- در سوال پایانی از شما تقاضا دارم که نظر تمامی مراجع اعلام شده توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را در خصوص رجوع به مرجع مساوی بیان کنید. با تشکر فراوان، و من الله التوفیق