در تقسیمات علوم، از نظر جایگاه و رتبه، اولین جایگاه از آن علوم الاهی است، و علوم الاهی همین علومی است که در حوزه های علمیه متداول است، پس از آن نوبت به علوم دیگر می رسد. به اعتقاد ما کارهای روحانیت، اساتید دانشگاه و معلمان و دانشمندان علوم انسانی به مراتب از خدماتی که تنها کاربرد مادی دارند بالاتر است (گرچه کار آنان نیز ارزش خود را دارد)؛ زیرا که نیازهای روحی، روانی و معنوی انسان ها بر نیاز های مادی آنها تقدم دارد. و کار روحانیت ساختن بعد معنوی و روحانی مردم و جامعه است. اگر جامعه ای از نظر مادیات پیشرفت چشم گیری داشته باشد، اما در بعد اخلاق و معنویت در حد پایین باشد، به هیچ نمی ارزد. و بسا دست آوردهای مادی او به جای منفعت برای جامعه خطر آفرین هم باشد. از این رو، نوع کار عالمان و دانشمندان متفاوت است، و قضاوت نیز باید به تناسب نوع کار آنها باشد.
گاهی در بیرون می گویند؛ مثلاً ادیسون با اختراع برق چه خدمت بزرگی کرد؛ میلیاردها انسان از آن بهره میبرند، اما آن روحانی که گوشهای نشسته قرآن میخواند، یا درس فقه یا فلسفه یا تفسیری میگوید، این چه تأثیری برای جامعه دارد؟ یا میگویند یک روحانی مینشیند درسی میگوید و حداکثر رسالهای مینویسد. این چه خدمتی است؟ اما مثلا پاستور چه خدمت بزرگی به انسانها کرد. با کار او چه قدر مریض بهبود پیدا کردند. و از این گونه سخنهای زیاد ... برای چنین حرف هایی چه جوابی می شود داد؟
در تقسیمات علوم، از نظر جایگاه و رتبه، اولین جایگاه از آن علوم الاهی است، و علوم الاهی همین علومی است که در حوزه های علمیه متداول است، پس از آن نوبت به علوم دیگر می رسد. به اعتقاد ما کارهای روحانیت، اساتید دانشگاه و معلمان و دانشمندان علوم انسانی به مراتب از خدماتی که تنها کاربرد مادی دارند بالاتر است (گرچه کار آنان نیز ارزش خود را دارد)؛ زیرا که نیازهای روحی، روانی و معنوی انسان ها بر نیاز های مادی آنها تقدم دارد. و کار روحانیت ساختن بعد معنوی و روحانی مردم و جامعه است. اگر جامعه ای از نظر مادیات پیشرفت چشم گیری داشته باشد، اما در بعد اخلاق و معنویت در حد پایین باشد، به هیچ نمی ارزد. و بسا دست آوردهای مادی او به جای منفعت برای جامعه خطر آفرین هم باشد. از این رو، نوع کار عالمان و دانشمندان متفاوت است، و قضاوت نیز باید به تناسب نوع کار آنها باشد.