آنچه را که از تعالیم و آموزه های پیشوایان دین به ما رسیده، می گوید؛ کارگر و یا هر کس دیگری که مورد اعتماد فردی دیگر واقع شده و امانتی به او سپرده شده، باید نسبت به طرف مقابل امانت دار باشد، حتی اگر خود آن فرد (کار فرما و...) این گونه نباشد، اعم از این که کافر، دزد و... باشد. امام صادق از جدش امام علی (ع) چنین نقل می کند: "امانت را به صاحبش برگردانید، حتی نسبت به قاتل فرزندان پیامبران".ِ [1] حضرتش در جایی دیگر فرمود: "شما را به تقوای الاهی سفارش می کنم و به باز گرداندن امانت و...، و پیامبر اسلام (ص) برای این آمده است. امانت را به کسی که شما را امین خود قرار داد برگردانید، خواه آن فرد مؤمن باشد یا کافر". [2] پاسخ دفاتر مراجع تقلید، به مسئله دزدی از افراد کافر در کشورهای غیر اسلامی چنین است: "تصاحب و غصب اموال غیر مسلمان در ممالک غیر اسلامی اگر در حال جنگ با مسلمین نباشند جایز نیست و اگر در حال جنگ با مسلمین باشند، بهتر است مسلمانان چنین کاری انجام ندهند". [3] "اگر کفار با مسلمانان در حال جنگ باشند مانعی ندارد ولی در غیر حال جنگ جایز نیست و در حال صلح اموال آنها نیز محترم است". [4] "جایز نیست مادامی که مال آن ها به هدنه [5] محترم باشد مگر در زمان جنگ که با اجازه خصوصی از حاکم شرع یا اعلان عمومی او مانعی ندارد". [6] "با توجه به عوارض منفی که این کار دارد و باعث وهن اسلام و مسلمین می شود جایز نیست". [7] ، [8] این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد. [1] . کلینی، کافی، ج 5، ص 133، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1368 ش، " عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ص) أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَی قَاتِلِ وُلْدِ الْأَنْبِیَاءِ". [2] . همان، ج 2، ص 136، "وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَار فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِرا". [3] پاسخ شفاهی از دفتر آیت الله، خامنه ای (ایده الله) . [4] پاسخ کتبی دفتر حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره): [5] صلح. [6] پاسخ کتبی دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): [7] پاسخ کتبی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی): [8] برگرفته از پاسخ، 518 (سایت: 565) ، دزدی از غیر مسلمان.
آیا دزدی از کسی که برای او کار می کنیم و او کافر است و به خدا و رسول ناسزا می گوید جایز است؟ در ضمن آن فرد کافر در کار خود که ارایه می دهد دزدی نیز می کند و به مردم ضرر می زند، آیا اگر از او بدزدیم و مقداری از آن را به فقرا هم بدهیم جایز است؟
آنچه را که از تعالیم و آموزه های پیشوایان دین به ما رسیده، می گوید؛ کارگر و یا هر کس دیگری که مورد اعتماد فردی دیگر واقع شده و امانتی به او سپرده شده، باید نسبت به طرف مقابل امانت دار باشد، حتی اگر خود آن فرد (کار فرما و...) این گونه نباشد، اعم از این که کافر، دزد و... باشد. امام صادق از جدش امام علی (ع) چنین نقل می کند: "امانت را به صاحبش برگردانید، حتی نسبت به قاتل فرزندان پیامبران".ِ [1] حضرتش در جایی دیگر فرمود: "شما را به تقوای الاهی سفارش می کنم و به باز گرداندن امانت و...، و پیامبر اسلام (ص) برای این آمده است. امانت را به کسی که شما را امین خود قرار داد برگردانید، خواه آن فرد مؤمن باشد یا کافر". [2] پاسخ دفاتر مراجع تقلید، به مسئله دزدی از افراد کافر در کشورهای غیر اسلامی چنین است: "تصاحب و غصب اموال غیر مسلمان در ممالک غیر اسلامی اگر در حال جنگ با مسلمین نباشند جایز نیست و اگر در حال جنگ با مسلمین باشند، بهتر است مسلمانان چنین کاری انجام ندهند". [3] "اگر کفار با مسلمانان در حال جنگ باشند مانعی ندارد ولی در غیر حال جنگ جایز نیست و در حال صلح اموال آنها نیز محترم است". [4] "جایز نیست مادامی که مال آن ها به هدنه [5] محترم باشد مگر در زمان جنگ که با اجازه خصوصی از حاکم شرع یا اعلان عمومی او مانعی ندارد". [6] "با توجه به عوارض منفی که این کار دارد و باعث وهن اسلام و مسلمین می شود جایز نیست". [7] ، [8] این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد.
[1] . کلینی، کافی، ج 5، ص 133، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1368 ش، " عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ص) أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَی قَاتِلِ وُلْدِ الْأَنْبِیَاءِ". [2] . همان، ج 2، ص 136، "وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَار فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِرا". [3] پاسخ شفاهی از دفتر آیت الله، خامنه ای (ایده الله) . [4] پاسخ کتبی دفتر حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره): [5] صلح. [6] پاسخ کتبی دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): [7] پاسخ کتبی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی): [8] برگرفته از پاسخ، 518 (سایت: 565) ، دزدی از غیر مسلمان.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخصی پولی را از دیگری گرفته تا با آن کار کند منتهی خودش کار نمی کند، بلکه پول را به فرد ثالثی می دهد که او کار کند و مقداری از سود حاصله را خود برمی دارد و مقداری از سود را هم به صاحب پول می دهد. آیا چنین کاری جایز است؟
- [آیت الله خامنه ای] مبلغی پول از یک صغیر در بانک وجود دارد و قیّم او قصد دارد به منظور تجارت برای او مقداری از آن را از بانک بگیرد تا بدین ترتیب هزینه های فرد صغیر را تأمین کند، آیا این کار برای او جایز است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دو نفر با هم شرکت داشتند و با سرمایه مساوی و نفع و ضرر مساوی با یکدیگر مشغول کار بودند، اگر یکی از آن دو شریک بخواهد از نظر عمل جدا شود ولی در ماه مقداری بعنوان حق الشرکه بگیرد، آیا جایز است یا نه؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا برای یک فرد مسلمان جایز است که غذای حرام (مانند غذایی که محتوی گوشت خوک یا مردار است) و مشروبات الکلی را در سرزمین کفر به غیر مسلمان عرضه کند؟ حکم آن در صورتهای زیر چیست؟ الف اگر غذاها و مشروبات الکلی متعلّق به او نباشند و در برابر فروش آنها هم سودی نبرد بلکه کار او فقط عرضه آنها و غذاهای حلال به مشتری باشد. ب اگر با فرد غیرمسلمان در محل شریک باشد، به این صورت که فرد مسلمان مالک اجناس حلال و شریک غیر مسلمان مالک مشروبات الکلی و غذاهای حرام باشد و هر کدام به طور جداگانه از کالاهای خود سود ببرند. ج اگر فرد مسلمان در محلی که مواد غذایی حرام و مشروبات الکلی فروخته می شود، فقط کار کند و مزد ثابتی بگیرد، چه صاحب آن محل مسلمان باشد و چه غیر مسلمان. د اگر فرد مسلمان در محل فروش مواد غذایی حرام و مشروبات الکلی به عنوان کارگر یا شریک کار کند ولی دخالتی در خرید و فروش آنها نداشته و آن مواد متعلّق به او هم نباشند، بلکه او فقط در تهیه و فروش مواد غذایی نقش داشته باشد، با توجه به اینکه مشتریها مشروبات الکلی را در همان محل نمی خورند، کار او چه حکمی دارد؟
- [سایر] به نام خدا با سلام و تشکر از زحمات بی دریغتان سوالی داشتم ولی می خواهم قبل از آن کمی از خودم بگویم سپس سوالم را مطرح کنم من دختری 18ساله(البته وارد 19 شده ام یعنی 18سال و 5ماهه) که امسال در کنکور در رشته ی مهندسی کشاورزی دانشگاه شاهد (سراسری ) قبول شده ام ودر دانشگاه علوم حدیث هم به صورت مجازی و اینترنتی درس می خوانم . در یک خوانواده ی مذهبی بزرگ شده ام که البته فامیل مذهبی نداریم و فقط دوستان خوانوادگی که داریم مانند مامذهبی و معتقد به دین هستند حالا سوالم : در چند هفته ی قبل خواستگاری داشتم که از لحاظ مذهبی و اخلاقی مالی و شغل مناسب بود ولی مشکل اینجا است که این فرد شرطی دارد مبنی بر اینکه همسر شان نباید کار کند و درس دانشگاهی الان را هم رها کنم چون معتقد هستند که دانشگاه ها وضع مناسبی ندارند و ترجیح می دهند همسرشان از راه های مجازی وغیر حضوری درس بخوانند با کار نکردن مخالفتی ندارم ولی در رابطه با درس همه می گویند حیف است زحمت کشیده ای و پدرم هم از شخصی خواستند که در کنار کعبه استخاره کنند که البته من براساس حرف شما گفتم که استخاره بین دو چیز یکسان است نه اینکه با این شرایط چه جوابی بدهیم و به هر حال استخاره بد آمد و پدرم می خواهد که جواب منفی بدهم ولی من هنوز این مسئله را قابل فکر و تامل می دانم ( به نظرم شاید بتوانم درسم را رها کنم ولی می ترسم بعدا پشیمان شوم )
- [سایر] آیا حضرت محمد (ص) اجازه تجاوز جنسی به زنان غیر مسلمان را داده است. من واقعا شوکه شدم وقتی متوجه شدم که حضرت محمد (ص) چنین اجازه ای را داده است. "زمانی که سپاه محمد (ص) لشکر کفر را نابود کرد، به تاراج غنایم جنگی و نیز به تجاوز به زنان روی آوردند. آنچه در ذیل می آید بیانگر آن است که چگونه یک فرد مسلمانی که در حال تجاوز جنسی به یک زن غیر مسلمان است و در این هنگام از پیامبر سؤال می کند که آیا می بایست قبل از انزال آلت خود را بیرون بکشد؟ اما پیامبر بجای آن که این شخص را از این عمل نهی کند و انزجار خود را مبنی بر عدم انجام این کار بیان نماید، موقعیت را اتفاقی بیان نموده و پیشنهاد به ارتکاب چنین عملی را می کند و چنین می گوید که اگر خداوند خواهان تولد فرزندی باشد آن امر اتفاق خواهد افتاد و نگران از صرفنظر کردن از چنین امری نباش که اگر فرزندی متولد شود خواست خداوند خواهد بود." این مطلب از مجموع حدیثی است که در شرح و بیان و توصیف محمد و داستان وی بیان گردیده است. این دو حدیث از مجموع سه حدیث معتبری است که فقهای مسلمان آن را به عنوان روایت واقعی از محمد (ص) تأیید نموده اند. این جانب این مطلب را از یک سایت دانشگاهی معتبری که در سطح بالایی است دریافت نمودم. شما می توانید این مطلب را از این آدرس دریافت نمایید: " http://www.usc.edu/dept/MSA/fundamen...ml#003.034.432" ج 3، کتاب 3، شماره 432. به نقل از ابو سعید الخدری. هنگامی که وی با فرستاده خداوند نشسته بود، او گفت: ای فرستاده خدا! ما زنان اسیر شده ای در جنگ به غنیمت گرفته ایم. و ما نسبت به ارزش و بهای آنها ذینفع هستیم. می خواهیم نظرتان را در خصو ص جماع منقطع (جماعی که قبل از انزال منی از ریختن آن در رحم به طور عمد (به منظور عدم بارداری) جلوگیری شود را گویند.) با آنها بیان فرمایید؟ پیامبر فرمود: "آیا واقعا این کار را انجام داده اید؟ برای تو بهتر آن خواهد بود که این کار را انجام ندهید. نفسی نیست جز آن که خداوند سرنوشت آن را نسبت به موجود بودن تعیین کرده است، و لکن مطمئنا به وجود خواهد آمد. " http://www.usc.edu/dept/MSA/fundamen...l#029.29.32.95" کتاب 29، شماره 29، 32، 95. یحیی این مطلب را به نقل از مالک از ربیع ابن ابی عبدالرحمن از محمد فرزند یحیی ابن حبان از ابن محیریز به این جانب نقل نموده است که گفت: به مسجد رفتم که ابوسعید الخدری را دیدم. در کنار وی نشستم و از ایشان درخصوص جماع منقطع سؤال کردم؟ ابو سعید الخدری گفت: با رسول خداوند صلی الله علیه و آله سفری به سمت بنی المصطلق رفتیم، ما تعدادی اسیر عرب گرفتیم. و بخاطر بی زنی (که برای ما سخت بود) تمایلی به زنان اسیر کردیم. و با فدیه ای که جهت آزادی و خریداری این زندانیان خواستیم، سعی کردیم که جماع منقطعی داشته باشیم. در حالی که پیامبر (ص) بین ما بود، گفتیم که آیا می شود که ما این نوع جماع (منقطع) را داشته باشیم؟ پیامبر در جواب فرمودند: شما نباید به این روش عمل کنید. چرا که نفسی نیست که تا زمان برخاستن موجودیت و هستی را تصرف کند، و لکن آن نفس هستی و موجودیت را بدست خواهد آورد.
- [سایر] با سلام خدمت شما که وقت و نیروی خود راصرف پاسخ دادن به پرسش های مردم برای کمک به آنها در جهت دست یافتن به راه حل مناسبشان می کنید پیشاپیش از خداوند متعال پیشرفت و موفقیت شما را در این زمینه خواهانم مطلبی را که می خواهم با شما به عنوان یک کارشناس در میان بگذارم مشکلی است که شاید به شکلهای گوناگون در بسیاری از جوانان مخصوصا در جوانان کشور ما وجود دارد منظورم مشکلات جنسی و مسائل مربوط به آن است من نیز از این روند جدا نیستم و درگیر مشکلی هستم که هر لحظه مرا ناتوان تر می سازد چندی پیش این مسئله را با شبکهء پرسمان که یک سایت دانشجویی است در میان گذاشتم آنها نیز لطف کردند و پاسخم را دادند اما این مشکل آن قدر بر روح من چیره گشته که راه حلهای آنها را نتوانستم اجرا کنم چرا که اراده ام بسیار ضعیف شده است مشکلی که در مورد آن می خواستم صحبت کنم کاری است بسیار بسیاربدتر از اعتیاد به مواد مخدر،استمناء!آری درد من این است دردی که هم جسمم را و هم روحم را چند سال مورد حملهء خود قرار داده و تا کنون نتوانسته ام به طور قطعی از پس آن بر بیایم اجازه می خواهم به دلیل اینکه شناخت هر چه بیشتر شخصیت فرد پرسش کننده می تواند به مشاور در جهت ارائهء پاسخی بهتر و جامع تر کمک کند وقتتان را بگیرم و کمی از زندگی ام را برایتان شرح دهم ... باید بگویم به خاطر این که همه فکر می کردند من فرد بسیارپاکی هستم و به خاطر این که قلبا پاک بودم و نظر بدی نسبت به دختران فامیل نداشتم و بسیار از متلک گویی به آنها متنفر بودم همیشه در میان آنها بودم و با آنهابسیار صمیمی تر از هم جنسانم بودم به همین دلیل به من می گفتند مریم خانم در جمع آنها احساس راحتی می کردم و تا اکنون نیز آنها مرا پسری خوب و پاک می دانند به خاطر همین ارتباط پاک احساس بد و شرورانه ای نسبت به آنها نداشتم زمان می گذشت و هر بار که استمناء می کردم بیشتر به درون گمراهی فرو می رفتم هر بار پس از انجام این کار به خودم قول می دادم که دیگر این کار را نکنم و توبه می کردم اما باز این کار تکرار می شد تا همین الان ..... در مقطع پیش دانشگاهی که بودم از یک طرف به نمراتم حساس بودم و از طرفی نگران وضعیت کنکور خود بودم تصمیم گرفتم آن سهل را به دلیل یا بهانهء سنگین بودن درسها و نبود وقت کنکور ندهم و سال آینده با فراغ فکر بیشتری برای کنکور درس بخوانم کارم را خوب شروع کردم و بدون مشورت در چند کلاس کنکور ثبت نام کردم اما هنگامی که دیدم بیشتر به فکر پول هستند تا انتقال مفاهیم انگیزه ام را از دست دادم و دیگر به آن کلاسها نرفتم و تقریبا دیگر درس نخواندم بسیار با خانواده ام درگیر بودم آنها مدام مرا به ادامهء کار تشویق می کردند ولی من مقاومت می کردم زیرا توقعم بالا بود و می خواستم در رشتهء خوبی قبول شوم دلیل این که در این مورد می نویسم این است که می خواهم بگویم یکی از زیانهای استمناء کاهش اراده است من هنگامی که در درسهایم به مشکلی بر می خوردم خیلی سریع ناراحت می شدم و بدتر این که این ناراحتی را به درسهای دیگر نیز می کشاندم و دیگر دوست نداشتم به درس خواندن در آن ساعت ادامه دهم چرا که اراده ام ضعیف شده بود آن سال نیز گذشت وسال تحصیلی جدید را با انگیزه ای قوی شروع کردم در ابتدای شروع کارم چون می دانستم که اگر استمناء را ادامه دهم باز هم سرنوشتم مانند سال گذشته خواهد شد با حال التماس و تضرع پس از نماز به سجده افتادم و قران در بغل از خداوند به زاری خواستم هدایتم کند و مرا از این منجلاب بیرون آورد خداوند نیز با لطف همیشگی که به من داشته است هدایتم کرد هر روز رابطه ام با خداوند بهتر می شد پس از نماز اول وقت مغرب و عشاء هر شب تا شب کنکور به طور مرتب دو صفحه قران را با معنی آن وبا تفکر می خواندم مدت عبادت من یک ساعت به طول می انجامید ولی گذشتن زمان را حس نمی کردم اوایل کار دو سه مرتبه استمناء کردم ولی کم کم این کار را ترک کردم آن قدر خود را به خداوند نزدیک می دیدم که در نماز گریه می کردم و از این که دارم با پروردگار و آفرینندهء خودم صحبت می کنم شور و شعف سراسر وجودم را فرا می گرفت وبا تعجب و شرمندگی به گذشته ام فکرمی کردم جدولی درست کرده بودم که سعود و سقوط اخلاقی را توسط فلشهایی در آن نشان می دادم دائم در حال مراقبهء نفس بودم هر شب بعد از نماز عشاء کل کارهای دیروز و امروزم را مرور می کردم و نکته های مثبت و منفی را یادداشت می کردم تا دیگر بدیها را تکرارنکنم شبهای جمعه را مرتب به حرم می رفتم یک شب حرم خیلی شلوغ بود و من که همیشه دنبال جای خلوتی می گشتم یکی دیگرازبلاهای استمناءگوشه گیری من بود هیچ جای خالی پیدا نکردم و با حالت حزن بسیار به امام رضا ع سلام کردم و با ناراحتی از حرم خارج شدم در مجلسی که به مناسبت چهلم فوت پدربزرگم برگزار شده بود دختر عمه ام به مادرم گفت چند شب پیش احسان را در خواب دیده ام که به حرم رفته و حرم بسیار شلوغ بود و درهای منتهی به ضریح بسته بود و خادمان اجازهء ورود نمی دادند که احسان جلو رفت در را برای او باز کردند وقتی این خواب را شنیدم گریه کردم که چگونه من که آن قدر بد سیرت بودم به کوتاه مدتی آن چنان مورد لطف خداوند قرار گرفته ام که زیر سایهء رحمت امام رضا ع قرار گرفته ام در آن نه ماه که برای کنکور درس می خواندم دعا می کردم که در رشتهء داروسازی در شهر خودم قبول شوم پس از کنکور مانند هر سال تابستان را برای شبکاری به مغازهء تولیدی پدرم رفتم روزی پس از نماز صبح تلفن مغازه به صدا درآمد و صدای پدرم را شنیدم که خبر قبول شدن در رشتهء داروسازی مشهد را به من می داد بسیار خوشحال شدم و نماز شکر خواندم هدف من از درس خواندن رسیدن به پول و ثروت نبود بلکه می خواستم تا پله های پیشرفت را طی کنم و وزیر شوم و به کشور و هم وطنانم خدمت کنم تمام وجودم سرشار از عشق به پیشرفت میهنم بود قبلا مطالعات زیادی در مورد تاریخ باستان ایران و افتخارات آن داشتم و حال پلهء اول را با لطف بسیار خداوند و تلاش خودم با موفقیت طی کرده بودم در تابستان تحقیقی در زمینهء امام زمان ع و وظایف شیعیان ایشان انجام دادم تحقیق بسیار جالبی شده بود باید بگویم در این نه ماه نمازهای ظهرو عصر و مغرب و عشائم را مرتب به مسجد می رفتم به پیشنهاد امام جماعت مسجد محلمان تصمیم گرفتم جمعه شبها آن را برای نمازگزاران آن را ارائه دهم جمعه شبها پس از نماز عشاء بر می خواستم و این تحقیق را می خواندم و حضار با علاقه گوش می کردند خلاصه آدم خوبی شده بودم ولی پس از این که به قول قران کشتی من به ساحل نجات رسیده بود و به هدفم رسیده بودم ارتباطم با خدا ضعیف تر شد و پس از مدتی دوباره با ناسپاسی تمام استمناء کردم و آن را تکرار کردم تا اکنون که در اواخر ترم اول هستم در این چند سال بر اثر این کار همیشه کم بنیه بوده ام مخصوصا این اواخر که به طور جنون آمیزی تقریبا هر دو شب یک باراین کار را می کنم دستهایم می لرزند چشمانم ضعیف شده است در مدت کوتاهی دوبار عینکم را عوض کردم موهایم بسیار نازک و نرم وشکننده شده است و به راحتی و بسیار زیاد می ریزند لبهایم را نا خود آگاه گاز می گیرم مادرم می گوید تازگی ها عصبی شده ای زیاد پلک می زنی انگشتانت را گاز می گیری بر خلاف گذشته اعتماد به نفسم کم شده دیگر نمی توانم در کلاس از استاد سوال بپرسم هنگامی که مطلبی را نمی فهمم و نمی توانم سوال کنم بسیار ناراحت می شوم هنگامی که می خواهم مطلبی را برای هم کلاسی هایم که سی پسر و سی دختر هستند بگویم صورتم به طور محسوسی شروع به لرزش می کند و صدایم بسیار می لرزد چند روز پیش در عین ناباوری دیدم هنگامی که می خواستم چیزی را به دانشجویان یادآوری کنم زیر ناخنهایم کبود شده تمرکزم بر درسهایم بسیار کم شده است سر کلاس که هستم انگار مرده ای بیش نیستم و در دنیایی دیگر سیر می کنم و مرتب ذهنم منحرف می شود و درسها را نمی فهمم در خانه هم هر چه تلاش می کنم بعضی درسها را بفهمم نمی شود و هر روز نگران تر می شوم هر بار تصمیم می گیرم دیگر این کار را نکنم ولی نمی شود دیگر هدفم یادم رفته است دیگر خدا را نمی شناسم و نماز را به زور می خوانم در آیات قران شک می کنم و گاهی اوقات خدا را فاقد نقش در این دنیا می دانم و قران را داستان نمی دانم عاقبتم به کجا می کشد این ها بخشی از زندگی من بود حال امیدم پس از خداوند به شما است خواهش می کنم این برادرتان را اگر بدتان نمی آید کمک کنیدو از تاریکی ها او را دوباره به نور برگردانید خواهش می کنم پاسخی مقطعی به من ندهید و مرا مرحله به مرحله هدایت کنید اگر امثال مرا رها کنید به جای اول خود بر می گردند لطفا مرا راهنمایی کنید در ضمن خوشحال می شوم اگر این نوشته را بدون ذکر نام در معرض دید دیگر کاربران بگذارید چه بسا بخوانند و عبرت بگیرند
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است
- [آیت الله سبحانی] اگر برای رفتن به محلی حرکت کند و بعد از رفتن مقداری از راه بخواهد جای دیگری برود، چنانچه از محل اولی که حرکت کرده تا جائی که می خواهد برود، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند. شرط چهارم: از وطن عبور نکند شرط چهارم این است که نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیشتر در جائی بماند در این صورت سفر او قطع می شود. پس کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلی بماند، باید نماز را تمام بخواند. شرط پنجم: سفر برای کار حرام نباشد شرط پنجم آن که برای کار حرام سفر نکند و اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر کند، باید نماز را تمام بخواند. و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن که برای او ضرر داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهی پدر و مادر که از روی دلسوزی باشد برای منافع شخصی خود سفری بروند که بر آنان واجب نباشد، ولی اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شکسته بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . معاملات حرام و باطل بر شش قسم است: اول خرید و فروش عین نجس، مثل مشروبات مسکر و خوک و مردار و بول و غایط، ولی در غیر مشروبات مسکر و خوک و مردار، اگر قابل استفاده حلال از آنها باشد، خرید و فروش آن جایز است، اگر چه احتیاط در ترک آن است. دوم خرید و فروش مال غصبی، که اگر مالکش امضا نکند باطل است، و تصرف در آن حرام میباشد. سوم خرید و فروش چیزی که مال نیست، مثل حیوانات درنده. چهارم معامله چیزی که منافع معمولی آن فقط کار حرام باشد، مانند آلات قمار مثل نرد و شطرنج یا آلات لهو. پنجم معاملهای که در آن ربا باشد. ششم فروش جنسی که با چیز دیگر مخلوط است، در صورتی که آن چیز معلوم نباشد فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غش میگویند، و مشتری هر وقت فهمید میتواند معامله را فسخ کند، و در بعض صور آن اصل معامله باطل است، مثل اینکه چیزی را بر خلاف جنسش ارائه دهد، مثلاً مس را به طلا روکش کند و به اسم طلا بفروشد. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلب و حیله نماید و هر کس با برادر مسلمان خود غش کند، خداوند برکت روزی او را میبرد و راه معاش او را میبندد و او را به خودش واگذار میکند.
- [آیت الله علوی گرگانی] معاملات حرام شش است: اوّل - خرید و فروش عین نجس مثل بول و غائط بلکه جواز بیع در غائط بعید نیست گرچه احتیاط در ترک بیع است; و اما عبد کافر و سگ شکاری، خرید و فروش آنها با آن که عین نجس هستند جایز است; دوم خرید وفروش مال غصبی، در صورتی که تصرّف در مال غیر نماید امّا خواندن عقد بدون تصرّف نه باطل است ونه حرام بلکه فضولی است و بستگی به اجازه مالک دارد; سوم - خرید وفروش چیزی که مال نیست مثل حیوانات درنده اگر منفعت عقلایی نداشته باشد; چهارم - معامله چیزی که منافع معمولی آن فقط کار حرام باشد، مانند اسباب قمار; پنجم - معاملهای که در آن ربا باشد; ششم - فروش جنسی که با چیزی دیگر مخلوط است، در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است واین عمل را غش میگویند، پیغمبر اکرم فرمود: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلّب و حیله نماید و هر که با برادر مسلمان خود غش کند، خداوند برکت و روزی او را میبرد و راه معاش او را میبندد و او را به خودش واگذار میکند، در بعضی از صورتها مراد از حرمت بطلان معامله است مثل صورت سوم.
- [آیت الله سبحانی] در چند مورد معامله باطل است: اول :خرید و فروش عین نجس مثل: بول و غائط و خون و خوک و سگ ولی خرید و فروش خون برای معالجه بیماران و خرید و فروش سگ شکاری و نگهبان جایز است. دوم :خرید و فروش مال غصبی مگر آنکه صاحبش اذن دهد. سوم: خرید و فروش چیزهائی که ارزش مالی ندارد. چهارم :معامله چیزی که منافع معمولی آن حرام باشد، مثل آلات قمار و موسیقی. پنجم: معامله ای که در آن ربا باشد. ششم: فروختن اجناس تقلبی که خریدار از وضع آن خبر نداشته باشد.و فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غش می گویند، از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) منقول است که فرمود: کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلب و حیله نماید، از ما نیست و هر که با برادر مسلمان خود غش کند، خداوند برکت روزی او را می برد و راه معاش او را می بندد و او را به خودش واگذار می کند. هفتم :خرید و فروش اعضای بدن مانند کلیه و امثال آن و اگر پولی می گیرد آن را در مقابل اجازه برداشتن عضو در بدن، بگیرد نه در مقابل اصل و در هر حال این کار در صورتی جائز است که برای دهنده عضو، ایجاد خطر نکند. هشتم :خرید و فروش اراضی موات پیش از آنکه آن را احیاء کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در موارد زیر معامله باطل است: 1 خرید و فروش عین نجس یعنی چیزهایی که ذاتاً نجس است بنابر احتیاط واجب ( مانند بول و غائط و خون) بنابراین، خرید و فروش کودهای نجس اشکال دارد، ولی استفاده از آنها بی مانع است، اما خرید و فروش خون در عصر و زمان ما که برای نجات مجروحین و بیماران مورد استفاده قرار می گیرد جایز است و همچنین خرید و فروش سگ شکاری و نگهبان. 2 خرید و فروش اموال غصبی، مگر آن که صاحبش معامله را اجازه دهد. 3 خرید و فروش چیزهایی که منافع معمولی آن حرام است، مانند آلات موسیقی و قمار. 4 خرید و فروش چیزهایی که در بین مردم مال محسوب نمی شود هرچند برای شخص خاصی ارزش داشته باشد مانند بسیاری از حشرات. 5 معاملاتی که در آن ربا باشد. 6 فروختن اجناس تقلبی که خریدار از وضع آن خبر ندارد، مانند فروختن شیر مخلوط با آب یا روغنی که آن را با پیه یا چیز دیگری مخلوط کرده اند، این عمل را (غش) می گویند و یکی از گناهان کبیره است; از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: (کسی که در معامله با مسلمانان غش کند، یا به آنها ضرر برساند، یا تقلب و حیله نماید از ما نیست و هر کس با برادر مسلمانش غش کند خداوند برکت را از روزی او می برد و راه معاش او را می بندد و او را به خودش وامی گذارد. 7 خرید و فروش اعضای بدن مانند کلیه و امثال آن; ولی احتیاط آن است که اگر پولی می خواهند بگیرند در مقابل اجازه برداشتن عضو از بدن شخص دهنده بوده باشد، نه در مقابل خود عضو و اصل این کار در صورتی جایز است که برای دهنده تولید خطر نکند. 8 اراضی موات با ثبت دادن ملک کسی نمی شود، و خرید و فروش آن جایز نیست، بلکه باید آن را احیاء کند یعنی آماده برای کشت و زرع نماید.
- [آیت الله خوئی] معاملات حرام شش است: (اول): خرید و فروش عین نجس، مثل مشروبات مسکر، سگ شکاری، مردار، خوک، و در غیر اینها درصورتی که بشود از آن استفادة حلال نمود مثلًا غائط را کود نمایند خرید و فروش جائز است اگرچه احتیاط در ترک است. (دوم): خرید و فروش مال غصبی، (سوم): بنابر احتیاط خرید و فروش چیزی که نزد مردم مال نیست مثل حیوانات درنده. (چهارم): معاملة چیزی که منافع معمولی آن فقط کار حرام باشد، مانند اسباب قمار. (پنجم): معاملهای که در آن ربا باشد. (ششم): فروش جنسی که با چیز دیگر مخلوط است، در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غش میگویند. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلب و حیله نماید، و هر که با برادر مسلمان خود غش کند، خداوند برکت روزی او را میبرد و راه معاش او را میبندد و او را به خودش واگذار میکند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] معاملات حرام شش است: اول خرید و فروش عین نجس مثل مشروبات مسکر و سگ غیر شکاری و مردار و خوک و در غیر اینها در صورتی که بشود از آن استفاده حلال نمود مثلا غائط را کود نمایند و خون انسان که آن را به دیگری تزریق می کنند خرید و فروش جایز است. دوم خرید و فروش مال غصبی. سوم خرید و فروش چیزی که نزد مردم مال نیست مثل بعض حشرات. چهارم معامله چیزی که منافع معمولی آن فقط کار حرام باشد؛ مانند اسباب قمار. پنجم معامله ای که در آن ربا باشد. ششم فروش جنسی که با چیز دیگر مخلوط است؛ در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید؛ مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غش می گویند. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلب و حیله نماید و هرکه با برادر مسلمان خود غش کند؛ خداوند برکت روزی او را می برد و راه معاش او را می بندد و او را به خودش واگذار می کند.
- [آیت الله سیستانی] در بعضی روایات چند چیز در کشتن حیوانات مکروه شمرده شده است : 1 پیش از بیرون آمدن روح ، پوست حیوان را بکنند . 2 در جائی حیوان را بکشند که حیوان دیگر که از جنس اوست آن را ببیند . 3 در شب ذبح کنند یا پیش از ظهر روز جمعه ، ولی در صورت احتیاج کراهت ندارد . 4 خود انسان چهارپائی را که پرورش داده است بکشد . احکام شکار کردن با اسلحه مسأله ???? اگر حیوان حلالگوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند و بمیرد، با پنج شرط، حلال و بدنش پاک است: اوّل: آنکه اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر باشد که بدن حیوان را پاره میکند، و در قسم دوّم اگر سلاح سرنیزه نداشته باشد، شرط حلال شدن این است که بدن حیوان را مجروح و پاره کند، و اگر سرنیزه داشته باشد کافی است که آن را بکشد هرچند مجروح نسازد، و اگر بهوسیله دام یا چوب، و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند و بمیرد پاک نمیشود، و خوردن آن هم حرام است. و همچنین است بنا بر احتیاط واجب اگر با چیز تیزی که سلاح نیست مانند سوزنهای بزرگ یا چنگال، یا سیخ کباب و مانند آن حیوان را شکار کنند، و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند چنانچه گلوله آن در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند، پاک و حلال است، چه گلوله تیز و مخروطی باشد چه نباشد، و لازم نیست گلوله از جنس آهن باشد، ولی اگر گلوله در بدن حیوان فرو نرود بلکه آن را به سبب فشار بکشد، یا به واسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و حیوان بمیرد، پاک و حلال بودنش اشکال دارد. دوّم: کسی که شکار میکند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد، و اگر کافر غیر کتابی، یا کسی که در حکم کافر است مانند نواصب حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست، بلکه کافر کتابی هم اگر حیوانی را شکار کند و نام خدا را هم ببرد، آن حیوان بنا بر احتیاط واجب حلال نمیشود. سوّم: اسلحه را برای شکار کردن حیوان بکار برد، و اگر مثلاً جایی را نشانه بگیرد و اتفاقاً حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست، و خوردن آن هم حرام است، ولی اگر به قصد شکار حیوان بخصوصی تیراندازی کند و بجای آن دیگری را بکشد، حلال است. چهارم: در وقت بکار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه پیش از خوردن به هدف نام خدا را ببرد نیز کافی است، و اگر عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمیشود، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم: وقتی صیاد به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است بهاندازه سربریدن آن وقت نباشد، و چنانچه بهاندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است. مسأله ???? اگر دو نفر حیوانی را شکار کنند، و یکی از آنان شرایط گذشته را رعایت کند، ولی دیگری رعایت نکند، مثلاً یکی از آن دو نام خدا را ببرد، و دیگری عمداً نام خدا را نبرد، آن حیوان حلال نیست. مسأله ???? اگر بعد از آنکه حیوانی را تیر زدند مثلاً در آب بیفتد، و انسان بداند که حیوان به واسطه هر دو تیر و افتادن در آب جان داده است، حلال نیست، بلکه اگر نداند که جان دادن آن فقط به واسطه تیر بوده است، نیز حلال نمیباشد. مسأله ???? اگر با سگ غصبی یا اسلحه غصبی، حیوانی را شکار کند، شکار حلال است و مال خود او میشود، ولی گذشته از اینکه گناه کرده، باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحبش بدهد. مسأله ???? اگر با وسیله شکار چون شمشیر بعضی از اعضای بدن حیوان مانند دست و پا را از او جدا کنند، آن عضو حرام میباشد، ولی چنانچه آن حیوان را با مراعات شرایط گذشته در مسأله (????) سر ببرند، باقیمانده بدن او حلال میشود؛ و اما اگر وسیله شکار با شرایط گذشته بدن حیوان را دو قسمت کند، و سر و گردن در یک قسمت بماند، و انسان وقتی برسد که حیوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است. و همچنین است اگر حیوان زنده باشد ولی بهاندازه سربریدن وقت نباشد، اما اگر بهاندازه سربریدن وقت باشد و ممکن باشد که مقداری زنده بماند، قسمتی که سر و گردن ندارد، حرام، و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر سر آن را به دستوری که قبلاً گذشت ببرند، حلال، وگرنه آن هم حرام میباشد. مسأله ???? اگر با چوب یا سنگ، یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح نیست حیوانی را دو قسمت کنند، قسمتی که سر و گردن ندارد حرام است، و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر زنده باشد و ممکن باشد که مقداری زنده بماند و سر آن را به دستوری که قبلاً گذشت ببرند، حلال، وگرنه آن قسمت هم حرام میباشد. مسأله ???? اگر حیوانی را شکار کنند، یا سر ببرند و بچه زندهای از آن بیرون آید، چنانچه آن بچه را به دستوری که قبلاً گذشت سر ببرند، حلال، وگرنه حرام میباشد. مسأله ???? اگر حیوانی را شکار کنند، یا سر ببرند و بچه مردهای از شکمش بیرون آورند، در صورتی که مردن بچه پیش از کشتن آن حیوان نباشد، و همچنین به سبب دیر بیرون آوردنش از شکم آن حیوان نمرده باشد، چنانچه خلقت آن بچه کامل باشد و مو یا پشم در بدنش روییده باشد، پاک و حلال است. شکار کردن با سگ شکاری مسأله ???? اگر سگ شکاری، حیوان وحشی حلالگوشتی را شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد: اوّل: سگ بهطوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود، و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد، ولی اگر پس از نزدیک شدن به شکار و دیدن آن نتوان از او جلوگیری کرد، ضرر ندارد، و اگر عادتش این باشد که پیش از رسیدن صاحبش از شکار میخورد، ضرر ندارد، و همچنین اگر عادت به خوردن خون شکار داشته باشد، اشکال ندارد، ولی بنا بر احتیاط واجب شرط است که عادتش چنین باشد که اگر صاحبش خواست شکار را از او بگیرد به ممانعت و ستیز برنخیزد. دوّم: صاحبش آن را بفرستد، و اگر از پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش صدا بزند که زودتر آن را به شکار برساند، اگرچه به واسطه صدای صاحبش شتاب کند بنا بر احتیاط واجب باید از خوردن آن شکار خودداری نماید. سوّم: کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد، به تفصیلی که در شرایط شکار با اسلحه گذشت. چهارم: شکارچی وقت فرستادن سگ، یا پیش از رسیدنش به حیوان، نام خدا را ببرد، و اگر عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم: شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده است بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست. ششم: کسی که سگ را فرستاده است، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است بهاندازه سربریدن آن وقت نباشد ولی نه از جهت تأخیر غیر معمول در رسیدن به شکار اما اگر وقتی برسد که بهاندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست. مسأله ???? کسی که سگ را فرستاده اگر وقتی برسد که بتواند سر حیوان را ببرد، چنانچه به واسطه تهیه مقدمات آن مانند بیرون آوردن کارد وقت بگذرد و آن حیوان بمیرد، حلال است، ولی اگر چیزی همراه او نباشد که با آن سر حیوان را ببرد و حیوان بمیرد بنا بر احتیاط واجب حلال نمیشود، البته در این حال اگر آن حیوان را رها کند که سگ او را بکشد، حلال میشود. مسأله ???? اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرطهایی که در مسأله (????) گفته شد بودهاند، شکار حلال است، و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده، شکار حرام است. مسأله ???? اگر سگ را برای شکار حیوانی بفرستد و آن سگ حیوان دیگری را شکار کند، آن شکار حلال و پاک است، و نیز اگر آن حیوان را با حیوان دیگری شکار کند، هر دوی آنها حلال و پاک میباشد. مسأله ???? اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و یکی از آنها عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، و نیز اگر یکی از سگهایی را که فرستادهاند بهطوری که در مسأله (????) گفته شد تربیت شده نباشد، آن شکار حرام میباشد. مسأله ???? اگر باز، یا حیوان دیگری غیر سگ شکاری، حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست، ولی اگر وقتی برسند که حیوان زنده باشد و به دستوری که قبلاً گذشت سر آن را ببرند، حلال است. صید ماهی و ملخ مسأله ???? اگر ماهیای که در اصل خلقتش فلس دار باشد هرچند از جهت عارضی فلس از او جدا شده باشد زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، پاک و خوردن آن حلال است. و چنانچه در آب بمیرد پاک است، ولی خوردن آن حرام میباشد، هرچند با وسیلهای مانند زهر بمیرد، مگر اینکه در تور ماهیگیر در آب بمیرد که در این صورت خوردنش حلال است. و ماهی بیفلس را اگرچه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است. مسأله ???? اگر ماهی از آب بیرون بیفتد، یا موج آن را بیرون بیندازد، یا آب فرو رود و ماهی در خشکی بماند، چنانچه پیش از آنکه بمیرد، با دست یا بهوسیله دیگر کسی آن را بگیرد، بعد از جان دادن حلال است، و اگر قبل از گرفتن بمیرد، حرام است. مسأله ???? کسی که ماهی را صید میکند، لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد، ولی مسلمان باید ببیند، یا از راه دیگری اطمینان داشته باشد که او را زنده از آب گرفته، یا آنکه در تور او در آب مرده است. مسأله ???? ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد و در آن تصرفی میکند که دلیل بر حلال بودن آن است مانند فروختن یا خوردن، حلال است، و اگر در دست کافر باشد، اگرچه بگوید آن را زنده گرفتهام، حرام میباشد، مگر آنکه انسان اطمینان کند که او را زنده از آب گرفته یا آنکه در تور او در آب مرده است. مسأله ???? خوردن ماهی زنده جایز است. مسأله ???? اگر ماهی زنده را بریان کنند، یا در بیرون آب پیش از جان دادن بکشند، خوردنش جایز است. مسأله ???? اگر ماهی را بیرون آب دو قسمت کنند، و یک قسمت آن در حالی که زنده است در آب بیفتد، خوردن قسمتی را که بیرون آب مانده جایز است. مسأله ???? اگر ملخ را با دست یا بهوسیله دیگری زنده بگیرد، بعد از جان دادن آن حلال است، و لازم نیست کسی که آن را میگیرد مسلمان باشد، و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد، ولی اگر ملخ مردهای در دست کافر باشد و معلوم نباشد که آن را زنده گرفته است یا نه، اگرچه بگوید زنده گرفتهام حرام است. مسأله ???? خوردن ملخی که بال درنیاورده است و نمیتواند پرواز کند، حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] سربریدن حیوان شرایطی دارد اول کسی که سر حیوان را می برد باید مسلمان باشد چه مرد باشد و چه زن و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنی خوب و بدرا بفهمد می تواند سر حیوان را ببرد و اگر کفار و نواصب و خوارج و غلاتی که محکوم به کفرند مانند قایلین به الوهیت امیرالمومنین علیه السلام سر حیوان را ببرند ان حیوان حلال نمی شود دوم سر حیوان را با چیزی ببرند که از اهن باشد ولی چنانچه اهن پیدا نشود با چیز تیزی که چهار رگ ان را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز می شود سر ان را برید ولی بنابر احتیاط واجب باید طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد یا ضرورتی مقتضی سر بریدنش باشد سوم در هنگام سر بریدن جلو بدن حیوان رو به قبله باشد و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد اگر عمدا حیوان را رو به قبله نکند حیوان حرام می شود ولی اگر فراموش کند یا مساله را نداند یا قبله را اشتباه کند یا نداند قبله کدام طرف است یا نتواند حیوان را رو به قبله کند و ناچار از تذکیه ان باشد اشکال ندارد چهارم وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سربریدن نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم الله یا الله اکبر و مانند ان از اذکار کفایت می کند بلکه گفتن الله تنها هم کافیست و اگر بدون قصد سربریدن نام خدا را ببرد ان حیوان پاک نمی شود و گوشت ان هم حرام است ولی اگر از روی فراموشی نام خدارا نبرد اشکال ندارد و احتیاط مستحب ان است که هر وقت یادش بیاید نام خدارا ببرد و بگوید بسم الله علی اوله و علی اخره پنجم حیوان بعد از سربریدن حرکتی بکند اگرچه مثلا چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خودرا به زمین زند و این حکم در صورتی است که زنده بودن ان حیوان در حال ذبح مشکوک باشد وگرنه لزومی ندارد و نیز واجب است که به اندازه معمول و متعارف نسبت به ان حیوان خون از بدنش بیرون اید ششم ان که بنابر احتیاط واجب سر حیوان را در غیر پرندگان پیش از بیرون امدن روح از بدنش جدا نکند بلکه خود این کار حتی در پرندگان محل اشکال است ولی اگر از روی غفلت یا به جهت تیزی چاقو سر جدا شود اشکال ندارد و همچنین بنا بر احتیاط واجب رگ سفیدی را که از مهره های گردن تا دم حیوان امتداد دارد و ان را نخاع می گویند عمدا قطع نکند هفتم ان که بنابر احتیاط واجب کشتن از مذبح باشد و از قفا نباشد و همچنین بنابر احتیاط واجب جایز نیست کارد را زیر رگها فرو نموده و به طرف جلو انها را قطع کند