امام حسن عسکری از امام صادق(ع) نقل می کند: بین عوام ما و علمای ما و عوام یهود و علمای یهود، از جهتی شباهت و از جهتی فرق است. اما شباهت آنها: همانا خداوند عوام ما را به خاطر تقلید از علمایشان مذمت فرموده است، همان طور که عوام آنها را مذمّت فرموده است ... پس اگر کسی از فقها، بازدارندۀ نفسش و حافظ بر دینش و مخالف هوا و هوسش و مطیع امر مولایش بود، پس اگر عوام بخواهند، می توانند تقلیدش کنند. منظور از این حدیث چیست؟ و چگونه ممکن است که امام حسن عسکری(ع) از امام صادق(ع) حدیثی نقل نماید؟ و آیا می توان طبق این حدیث گفت که تقلید فقط بر عوام واجب است؟
نکاتی دربارۀ حدیث مزبور بیان می شود: 1. نقل حدیث یک امام معصوم از امام معصوم دیگر –هر چند فاصله زمانی میانشان باشد- اشکالی ندارد؛ زیرا سلسله سند این گونه از روایات تماماً امامان معصوم هستند. توضیح این که ائمۀ اطهار(ع) احادیث خود را با ذکر سلسلۀ سند از پدران خود نقل می نمودند و در برخی از مواقع سخنان خویش را به پیامبر اکرم(ص) منتهی می کردند تا به عنوان یک اصل کلّی ‌تصریح کنند که همۀ احادیث ما، از طریق پدرانمان از پیامبر(ص) نقل شده است، با آن که پیروانشان معتقد به عصمت آنان بودند و مراتب ورع و تقوا و علم آنها، به عنوان سلسلۀ راویان این احادیث نیز برکسی پوشیده نبود. هدف آنان از این کار آن بود که پیروان مذاهب فقهی دیگر نیز بتوانند به این احادیث به عنوان احادیث نقل شده از پیامبر اسلام(ص) استناد کنند.[1] بنابراین، ایرادی ندارد که امام حسن عسکری(ع) حدیث مورد پرسش را از امام صادق(ع) نقل نماید. و این، مطلبی است که در حدیث شناسی اثبات شده و یک امر روشن در میان حدیث شناسان شیعه است.   2. این حدیث از امام حسن عسکری(ع) در تفسیر آیات کریمه 78 و 79 سورۀ بقره نقل شده است،[2] و در مقام نکوهش و توبیخ گروهی از مردم عادی یهود است که از علما و پیشوایان دین خود کورکورانه پیروی و تقلید می ‌کردند و اندیشه ای کودکانه داشتند. آنان از کتاب آسمانی خود چیزی جز یک دسته خیالات و آرزوها نمی ‌دانستند و از حقایق، چیزی نیاموخته بودند.[3] 3. در قسمتی از این حدیث، امام عسکری(ع) به نقل از امام صادق(ع) جملاتی که در پرسش آمده را بیان می فرماید که به طور کلی -با توجه به موضوع آیۀ شریفه- دربارۀ تقلید و پیروی از علمایی است که شرایط و صلاحیّت آن را ندارند؛ همان طور که امام صادق(ع) در ادامه، خصلت های این دانشمندان حیله گر را بر می شمرد، اما از آن طرف، ویژگی های علمایی را که شرایط و صلاحیت تقلید و پیروی را هم دارند بیان فرموده است. 4. براساس این روایت؛ اگر مردم در فقهای خود رفتار بر خلاف آموزه های دینی، اختلاف بر سر دنیا، طرفداری از طرفداران خود هرچند ناصالح باشند، کوبیدن مخالفان خود هرچند مستحق احسان و نیکی باشند، صریحاً ببینند و حس نمایند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها تقلید و پیروی کنند، عیناً مانند همان مردم عادی یهود بوده و مورد نکوهش هستند، و این نوع از تقلید ممنوع است. اما اگر فقیهی، مراقب نفسش، حافظ دین خود باشد و با هواهای نفسانی خود مخالفت کند و از دستورات الاهی پیروی نماید، بر مردم عادی و کسانی که آگاهی به احکام شرعی ندارند، واجب است از چنین فقیهی تقلید کنند.   [1] . جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، ج 32، ص 14 و 15، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، بی تا. [2] . ر.ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 27، ص 131، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409ق.  [3] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 316 – 318، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
عنوان سوال:

امام حسن عسکری از امام صادق(ع) نقل می کند: بین عوام ما و علمای ما و عوام یهود و علمای یهود، از جهتی شباهت و از جهتی فرق است. اما شباهت آنها: همانا خداوند عوام ما را به خاطر تقلید از علمایشان مذمت فرموده است، همان طور که عوام آنها را مذمّت فرموده است ... پس اگر کسی از فقها، بازدارندۀ نفسش و حافظ بر دینش و مخالف هوا و هوسش و مطیع امر مولایش بود، پس اگر عوام بخواهند، می توانند تقلیدش کنند. منظور از این حدیث چیست؟ و چگونه ممکن است که امام حسن عسکری(ع) از امام صادق(ع) حدیثی نقل نماید؟ و آیا می توان طبق این حدیث گفت که تقلید فقط بر عوام واجب است؟


پاسخ:

نکاتی دربارۀ حدیث مزبور بیان می شود: 1. نقل حدیث یک امام معصوم از امام معصوم دیگر –هر چند فاصله زمانی میانشان باشد- اشکالی ندارد؛ زیرا سلسله سند این گونه از روایات تماماً امامان معصوم هستند. توضیح این که ائمۀ اطهار(ع) احادیث خود را با ذکر سلسلۀ سند از پدران خود نقل می نمودند و در برخی از مواقع سخنان خویش را به پیامبر اکرم(ص) منتهی می کردند تا به عنوان یک اصل کلّی ‌تصریح کنند که همۀ احادیث ما، از طریق پدرانمان از پیامبر(ص) نقل شده است، با آن که پیروانشان معتقد به عصمت آنان بودند و مراتب ورع و تقوا و علم آنها، به عنوان سلسلۀ راویان این احادیث نیز برکسی پوشیده نبود. هدف آنان از این کار آن بود که پیروان مذاهب فقهی دیگر نیز بتوانند به این احادیث به عنوان احادیث نقل شده از پیامبر اسلام(ص) استناد کنند.[1] بنابراین، ایرادی ندارد که امام حسن عسکری(ع) حدیث مورد پرسش را از امام صادق(ع) نقل نماید. و این، مطلبی است که در حدیث شناسی اثبات شده و یک امر روشن در میان حدیث شناسان شیعه است.   2. این حدیث از امام حسن عسکری(ع) در تفسیر آیات کریمه 78 و 79 سورۀ بقره نقل شده است،[2] و در مقام نکوهش و توبیخ گروهی از مردم عادی یهود است که از علما و پیشوایان دین خود کورکورانه پیروی و تقلید می ‌کردند و اندیشه ای کودکانه داشتند. آنان از کتاب آسمانی خود چیزی جز یک دسته خیالات و آرزوها نمی ‌دانستند و از حقایق، چیزی نیاموخته بودند.[3] 3. در قسمتی از این حدیث، امام عسکری(ع) به نقل از امام صادق(ع) جملاتی که در پرسش آمده را بیان می فرماید که به طور کلی -با توجه به موضوع آیۀ شریفه- دربارۀ تقلید و پیروی از علمایی است که شرایط و صلاحیّت آن را ندارند؛ همان طور که امام صادق(ع) در ادامه، خصلت های این دانشمندان حیله گر را بر می شمرد، اما از آن طرف، ویژگی های علمایی را که شرایط و صلاحیت تقلید و پیروی را هم دارند بیان فرموده است. 4. براساس این روایت؛ اگر مردم در فقهای خود رفتار بر خلاف آموزه های دینی، اختلاف بر سر دنیا، طرفداری از طرفداران خود هرچند ناصالح باشند، کوبیدن مخالفان خود هرچند مستحق احسان و نیکی باشند، صریحاً ببینند و حس نمایند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها تقلید و پیروی کنند، عیناً مانند همان مردم عادی یهود بوده و مورد نکوهش هستند، و این نوع از تقلید ممنوع است. اما اگر فقیهی، مراقب نفسش، حافظ دین خود باشد و با هواهای نفسانی خود مخالفت کند و از دستورات الاهی پیروی نماید، بر مردم عادی و کسانی که آگاهی به احکام شرعی ندارند، واجب است از چنین فقیهی تقلید کنند.   [1] . جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، ج 32، ص 14 و 15، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، بی تا. [2] . ر.ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 27، ص 131، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409ق.  [3] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 316 – 318، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین