در کتاب مقدس دو نوع نگارش وجود دارد؛ در بعضی از کتاب های موجود در کتاب مقدس، تاریخ مورد اهمیت بوده؛ لذا همچون یک کتاب تاریخی، نظم پله ای را شکل داده و از واقعه ای شروع و با بیان تاریخ سیر خود را ادامه می دهد. در همین کتاب مقدس، کتاب های دیگری نیز وجود دارد که سیر تاریخی ندارند و نظمی زمان مند مانند آنچه در کتاب های دیگر است را نمی توان در آنها یافت. بنابر این، نظم داشتن به معنای پی در پی آمدن موضوعات، در مورد تمام کتاب های کتاب مقدس یافت نمی شود و عمومیتی در این کتاب ها براساس نوع نگارش وجود ندارد. در قرآن نیز دو گونه نظم وجود دارد؛ در بعضی بخش ها مشاهده می شود که نظمی چون کتاب تاریخی در آیات وجود دارد و داستانی ذکر می شود و در لابه لای ذکر داستان به بیان عبرت ها و نکات می پردازد. سیر دیگری نیز در قرآن وجود دارد، در خلال بعضی از مطالب، به گفتار دیگری نیز می پردازد. در نگاه اول احساس می شود که این روش با نظم منافات دارد، اما با کمی دقت می توان دید که این از بهترین روش های نگارش است و طبع انسانی نیز آن را می پسندد، به گونه ای که حتی امروزه نیز این روش توسط کتاب ها و فیلم ها مورد استفاده قرار گرفته است و موجبات خسته شدن مخاطب را از بین می برد و مطالب گوناگونی را ذکر می کند، بدون این که اصل بحث را از دست بدهد.
بنده با کتاب تورات و کتاب انجیل آشنایی دارم و به پوچی آنها پی برده ام، ولی تنها مزیت آنها نسبت به قرآن این است که در این کتاب ها مسائل، بسیار منظم مطرح شده اند ولی در قرآن چنین نیست، در یک قسمت مسئله ایی را مطرح می کند که اصلا ربطی به مسائل دیگر ندارد و یک بی نظمی عجیبی در این کتاب می بینم. برای مثال آیات سوره نصر چه ربطی به هم دارند؟ سوره الماعون(آیه 1تا 3 یا 4 تا 7) و ... . همچنین در سوره بقره داستان های بنی اسرائیل به صورت تکه تکه آمده است.
در کتاب مقدس دو نوع نگارش وجود دارد؛ در بعضی از کتاب های موجود در کتاب مقدس، تاریخ مورد اهمیت بوده؛ لذا همچون یک کتاب تاریخی، نظم پله ای را شکل داده و از واقعه ای شروع و با بیان تاریخ سیر خود را ادامه می دهد. در همین کتاب مقدس، کتاب های دیگری نیز وجود دارد که سیر تاریخی ندارند و نظمی زمان مند مانند آنچه در کتاب های دیگر است را نمی توان در آنها یافت. بنابر این، نظم داشتن به معنای پی در پی آمدن موضوعات، در مورد تمام کتاب های کتاب مقدس یافت نمی شود و عمومیتی در این کتاب ها براساس نوع نگارش وجود ندارد. در قرآن نیز دو گونه نظم وجود دارد؛ در بعضی بخش ها مشاهده می شود که نظمی چون کتاب تاریخی در آیات وجود دارد و داستانی ذکر می شود و در لابه لای ذکر داستان به بیان عبرت ها و نکات می پردازد. سیر دیگری نیز در قرآن وجود دارد، در خلال بعضی از مطالب، به گفتار دیگری نیز می پردازد. در نگاه اول احساس می شود که این روش با نظم منافات دارد، اما با کمی دقت می توان دید که این از بهترین روش های نگارش است و طبع انسانی نیز آن را می پسندد، به گونه ای که حتی امروزه نیز این روش توسط کتاب ها و فیلم ها مورد استفاده قرار گرفته است و موجبات خسته شدن مخاطب را از بین می برد و مطالب گوناگونی را ذکر می کند، بدون این که اصل بحث را از دست بدهد.