برادرم زودتر از پدرم فوت کرده(با فاصله 35 روز). حالا فرزندان مرحوم برادرم انتظار ارث از مرحوم پدر بزرگ را دارند. هرچند می‌دانند که ارث به آنها تعلق نمی‌گیرد. اما مادرشان(زنداداش) دائما مسئله عاطفه را مطرح می‌کند. توضیح این‌که:1. پدرم از مرحوم برادر، همسر و نوه‌ها ناراضی بودند.2. سایر وراث پدرم، یعنی من، برادر و خواهرم از پرداخت هرگونه مبلغی از ارث به فرزندان برادرم رضایت نداریم. حال در مقابل بحث عاطفه که دائما مطرح می‌کنند، ما چگونه عدم رضایت خود را از طریق شرعی و اخلاقی مطرح کنیم؟
1. براساس قوانین شرع، فرزندی که قبل از پدر از دنیا رفته، نه تنها به وی ارث تعلق نمی‌گیرد، تا این ارث به فرزندانش منتقل شود، بلکه بر عکس پدر از مال وی(فرزندی که قبل از پدر از دنیا رفته) ارث می‌برد. 2. تقسیم ارث تنها بر مبنای دلسوزی و عاطفه نیست، اگر این‌گونه بود، فردی که با دو فرزند فقیر و ثروتمند فوت کند، باید به فرزند فقیر سهم بیشتری برسد، در حالی‌که چنین نیست. 3. براین اساس، آنها از لحاظ شرعی حق مطالبه ارث از شما ندارند. شما می‌توانید این موضوع را با مراجعه به نهادهای حقوقی و مدنی برای آنها اثبات کنید. 4. اما جدای از مسائل قانونی و حقوقی، قرآن کریم درباره چنین مسئله‌ای می‌فرماید: «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ»؛[1] و اگر به هنگام تقسیم(ارث)، خویشاوندان (و طبقه‏ای که ارث نمی‏برند) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزی از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگویید! این آیه در صدد بیان یک حکم اخلاقی است. این آیه بعد از قانون تقسیم ارث نازل شده است؛ زیرا می‌گوید: هر گاه در مجلس تقسیم ارث، خویشاوندان، یتیمان و مستمندان حاضر شدند چیزی از آن به آنها بدهید. بنابر این محتوای آیه یک حکم اخلاقی و استحبابی درباره طبقاتی است که با وجود طبقات نزدیک‌تر، از ارث بردن محروم‌اند. قرآن کریم می‌فرماید: اگر در مجلس تقسیم ارث، جمعی از خویشاوندان درجه دو یا سه، همچنین بعضی از یتیمان و مستمندان حضور داشته باشند، چیزی از مال به آنها بدهید، و به این ترتیب جلوی تحریک حس حسادت و کینه‏توزی آنها را که ممکن است بر اثر محروم بودن از ارث شعله‏ور گردد، بگیرید و پیوند خویشاوندی انسانی خود را به این وسیله محکم کنید. اگرچه کلمه «یتامی» و «مساکین» در این آیه به طور مطلق ذکر شده، ولی به نظر می رسد منظور از آن ایتام و نیازمندان فامیل است؛ زیرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزدیک‌تر طبقات دورتر، از ارث بردن محروم‌اند، بنابر این، اگر آنها در چنان جلسه‏ای حاضر باشند سزاوار است هدیه مناسبی -که تعیین مقدار آن فقط بستگی به اراده وارثان دارد و از مال وارثان کبیر خواهد بود- به آنها داده شود.[2] بنابر این، لحن آیه تحریک عواطف و دعوت به گذشت و مهربانی است، و متوجه اولیای میت و کسانی است که از او ارث می‏برند. 5. لذا توصیه ما جدای از مسائل قانونی این است که مقداری از اموال پدرتان را نه به عنوان ارث، بلکه به عنوان دستور اخلاقی از طرف قرآن، از باب صله رحم، از این جهت که اینها یتیمان برادر شما هستند، و از باب ایثار و گذشت -که در آموزه‌ها و تعالیم دینی فراوان به آن سفارش شده است، به ویژه در صورت نیاز و تنگ‌دستی آنها با رضایت دیگر ورثه- به آنان پرداخت کنید که خداوند در مقابل این گذشت شما، در جایی دیگر جبران خواهد نمود و به زندگی شما برکت و وسعت خواهد بخشید.   [1] . نساء، 8. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 276، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش، طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 200، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.  
عنوان سوال:

برادرم زودتر از پدرم فوت کرده(با فاصله 35 روز). حالا فرزندان مرحوم برادرم انتظار ارث از مرحوم پدر بزرگ را دارند. هرچند می‌دانند که ارث به آنها تعلق نمی‌گیرد. اما مادرشان(زنداداش) دائما مسئله عاطفه را مطرح می‌کند. توضیح این‌که:1. پدرم از مرحوم برادر، همسر و نوه‌ها ناراضی بودند.2. سایر وراث پدرم، یعنی من، برادر و خواهرم از پرداخت هرگونه مبلغی از ارث به فرزندان برادرم رضایت نداریم. حال در مقابل بحث عاطفه که دائما مطرح می‌کنند، ما چگونه عدم رضایت خود را از طریق شرعی و اخلاقی مطرح کنیم؟


پاسخ:

1. براساس قوانین شرع، فرزندی که قبل از پدر از دنیا رفته، نه تنها به وی ارث تعلق نمی‌گیرد، تا این ارث به فرزندانش منتقل شود، بلکه بر عکس پدر از مال وی(فرزندی که قبل از پدر از دنیا رفته) ارث می‌برد. 2. تقسیم ارث تنها بر مبنای دلسوزی و عاطفه نیست، اگر این‌گونه بود، فردی که با دو فرزند فقیر و ثروتمند فوت کند، باید به فرزند فقیر سهم بیشتری برسد، در حالی‌که چنین نیست. 3. براین اساس، آنها از لحاظ شرعی حق مطالبه ارث از شما ندارند. شما می‌توانید این موضوع را با مراجعه به نهادهای حقوقی و مدنی برای آنها اثبات کنید. 4. اما جدای از مسائل قانونی و حقوقی، قرآن کریم درباره چنین مسئله‌ای می‌فرماید: «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ»؛[1] و اگر به هنگام تقسیم(ارث)، خویشاوندان (و طبقه‏ای که ارث نمی‏برند) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزی از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگویید! این آیه در صدد بیان یک حکم اخلاقی است. این آیه بعد از قانون تقسیم ارث نازل شده است؛ زیرا می‌گوید: هر گاه در مجلس تقسیم ارث، خویشاوندان، یتیمان و مستمندان حاضر شدند چیزی از آن به آنها بدهید. بنابر این محتوای آیه یک حکم اخلاقی و استحبابی درباره طبقاتی است که با وجود طبقات نزدیک‌تر، از ارث بردن محروم‌اند. قرآن کریم می‌فرماید: اگر در مجلس تقسیم ارث، جمعی از خویشاوندان درجه دو یا سه، همچنین بعضی از یتیمان و مستمندان حضور داشته باشند، چیزی از مال به آنها بدهید، و به این ترتیب جلوی تحریک حس حسادت و کینه‏توزی آنها را که ممکن است بر اثر محروم بودن از ارث شعله‏ور گردد، بگیرید و پیوند خویشاوندی انسانی خود را به این وسیله محکم کنید. اگرچه کلمه «یتامی» و «مساکین» در این آیه به طور مطلق ذکر شده، ولی به نظر می رسد منظور از آن ایتام و نیازمندان فامیل است؛ زیرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزدیک‌تر طبقات دورتر، از ارث بردن محروم‌اند، بنابر این، اگر آنها در چنان جلسه‏ای حاضر باشند سزاوار است هدیه مناسبی -که تعیین مقدار آن فقط بستگی به اراده وارثان دارد و از مال وارثان کبیر خواهد بود- به آنها داده شود.[2] بنابر این، لحن آیه تحریک عواطف و دعوت به گذشت و مهربانی است، و متوجه اولیای میت و کسانی است که از او ارث می‏برند. 5. لذا توصیه ما جدای از مسائل قانونی این است که مقداری از اموال پدرتان را نه به عنوان ارث، بلکه به عنوان دستور اخلاقی از طرف قرآن، از باب صله رحم، از این جهت که اینها یتیمان برادر شما هستند، و از باب ایثار و گذشت -که در آموزه‌ها و تعالیم دینی فراوان به آن سفارش شده است، به ویژه در صورت نیاز و تنگ‌دستی آنها با رضایت دیگر ورثه- به آنان پرداخت کنید که خداوند در مقابل این گذشت شما، در جایی دیگر جبران خواهد نمود و به زندگی شما برکت و وسعت خواهد بخشید.   [1] . نساء، 8. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 276، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش، طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 200، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.  





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین