این ادعا که نفس همان ژن یا اپی‌ژن است را نمی‌توان پذیرفت؛ زیرا ویژگی‌های نفس با هیچ کدام از ویژگی‌های ژن و اپی‌ژن تطبیق نمی‌کند. توضیح این‌که ژن و اپی‌ژن یا از امور فیزیکی یا از ویژگی‌های امور فیزیکی هستند، در حالی‌که ویژگی‌های نفس با هیچ‌کدام از ویژگی‌های فیزیکی تطبیق نمی‌کند. بیان روشن‌تر در پاسخ تفصیلی بیان می‌شود. اما شاهد و گواه که اگر مغز کسی را تخلیه کنیم و مغز دیگری را به آن پیوند بزنیم «من» او عوض می‌شود؛ در این گواه و شاهد چند نقطه ابهام وجود دارد: 1. آیا چنین حادثه‌ای تا کنون اتفاق افتاده است؛ یعنی آیا پزشکان توانسته‌اند، مغز یک انسان را از جمجمه او بیرون بکشند و مغز انسان دیگر را به جای آن بگذارند؟ یا این‌که مسئله‌ای فرضی و تخیلی است؟ 2. اگر چنین حادثه‌ای اتفاق افتاد، آیا به این شکل بوده است که مغز دو نفر جا بجا شده است؟! یا این‌که در این حادثه یکی از آن دو نفر از بین رفته است؟ 3. اگر چنین واقعه‌ای اتفاق افتاده، آیا تمام خصوصیات شخص صاحب مغز به فرد دوم که اکنون صاحب مغز شده منتقل شده است؟ یا برخی از خصوصیات منتقل می‌شود؟ اینها همه سؤالاتی است که مدعی باید پاسخ دهد. حال می‌گوییم در بهترین فرض به حسب نظر مدعی که چنین حادثه‌ای اتفاق افتاده، و پزشکان مغز شخصی را تخلیه کردند و مغز دیگری را با آن پیوند دادند و تمام خصوصیات فرد و اصلا «من» او عوض شده است؛ با این حال نمی‌توان مطمئن بود نفس و روح، همان مغز و سلول‌های مغزی یا ژن و اپی‌ژن است؛ زیرا اولاً: همان گونه که اشاره کردیم، ویژگی‌های نفس با هیچ‌کدام از ویژگی‌های امور مادی تطبیق نمی‌کند. ثانیاً: نهایت چیزی که می‌توان از این آزمایش نتیجه گرفت؛ این است که مغز یا ژن و اپی‌ژن ابزار یا مرکب اصلی روح است؛ نفس به واسطه مغز یا ژن و اپی‌ژن سلطه و کنترل خود را بر بقیه اعضا اعمال می‌کند و دستورات روح و نفس ابتدا به مغز می‌رسد سپس توسط مغز به سایر اعضا منتقل می‌شود. مغز توانایی این را دارد که در هر بدنی قرار گیرد، دستورات روح را به بقیه اجزا برساند و سایر اعضا را وادار به اطاعت از خود کند.
مطابق یافتههای جدید علم پزشکی مبنی بر وجود ژن و اپیژن، اگر بگوییم نفس یا روح همان ژنها هستند چه مشکلی پیش میآید؟ به بیان دیگر، آنچه به آن من میگوییم و از بچگی تا مرگ با ما است همان جمع بین ژن و اپیژن است. به بیان سوم، اگر مغز کسی را تخلیه کنیم و مغز دیگری را با آن پیوند بزنیم. من او عوض میشود؛ یعنی روح او هم عوض میشود؟ شخصیت طرف عوض میشود خواستهها و تمایلات همچنین. پس آیا میتوان نتیجه گرفت چیزی به نام نفس یا ماوراء طبیعت در بحث بدن به عنوان روح نداریم؟
این ادعا که نفس همان ژن یا اپیژن است را نمیتوان پذیرفت؛ زیرا ویژگیهای نفس با هیچ کدام از ویژگیهای ژن و اپیژن تطبیق نمیکند. توضیح اینکه ژن و اپیژن یا از امور فیزیکی یا از ویژگیهای امور فیزیکی هستند، در حالیکه ویژگیهای نفس با هیچکدام از ویژگیهای فیزیکی تطبیق نمیکند. بیان روشنتر در پاسخ تفصیلی بیان میشود. اما شاهد و گواه که اگر مغز کسی را تخلیه کنیم و مغز دیگری را به آن پیوند بزنیم «من» او عوض میشود؛ در این گواه و شاهد چند نقطه ابهام وجود دارد:
1. آیا چنین حادثهای تا کنون اتفاق افتاده است؛ یعنی آیا پزشکان توانستهاند، مغز یک انسان را از جمجمه او بیرون بکشند و مغز انسان دیگر را به جای آن بگذارند؟ یا اینکه مسئلهای فرضی و تخیلی است؟
2. اگر چنین حادثهای اتفاق افتاد، آیا به این شکل بوده است که مغز دو نفر جا بجا شده است؟! یا اینکه در این حادثه یکی از آن دو نفر از بین رفته است؟
3. اگر چنین واقعهای اتفاق افتاده، آیا تمام خصوصیات شخص صاحب مغز به فرد دوم که اکنون صاحب مغز شده منتقل شده است؟ یا برخی از خصوصیات منتقل میشود؟ اینها همه سؤالاتی است که مدعی باید پاسخ دهد. حال میگوییم در بهترین فرض به حسب نظر مدعی که چنین حادثهای اتفاق افتاده، و پزشکان مغز شخصی را تخلیه کردند و مغز دیگری را با آن پیوند دادند و تمام خصوصیات فرد و اصلا «من» او عوض شده است؛ با این حال نمیتوان مطمئن بود نفس و روح، همان مغز و سلولهای مغزی یا ژن و اپیژن است؛ زیرا اولاً: همان گونه که اشاره کردیم، ویژگیهای نفس با هیچکدام از ویژگیهای امور مادی تطبیق نمیکند. ثانیاً: نهایت چیزی که میتوان از این آزمایش نتیجه گرفت؛ این است که مغز یا ژن و اپیژن ابزار یا مرکب اصلی روح است؛ نفس به واسطه مغز یا ژن و اپیژن سلطه و کنترل خود را بر بقیه اعضا اعمال میکند و دستورات روح و نفس ابتدا به مغز میرسد سپس توسط مغز به سایر اعضا منتقل میشود. مغز توانایی این را دارد که در هر بدنی قرار گیرد، دستورات روح را به بقیه اجزا برساند و سایر اعضا را وادار به اطاعت از خود کند.