قبل از پرداختن به پرسش باید گفت؛ در لغت عرب و فارسی؛ معنای اولیه صیحه از ریشه «صیح»، صدای بلند و فریاد است.[1] البته به معنای عذاب و غارت نیز استعمال شده است که معنای اصلی آن نیست و از لوازم آن است؛ زیرا وقتی صدا بلند و از اندازه معمولی فراتر رفت، سبب ناراحتی و عذاب است. همچنین از حمله و غارت کردن تعبیر به «صیحة الغارة» کرده‌اند؛ یعنی ناگهان و با سرعت به کاروان یورش برد.[2] این واژه و مشتقات آن به معنایی که بیان شد در آیات قرآن[3] و روایات نیز استعمال شده است که برخی از آنها در ادامه ذکر می‌شود. اما صیحه آسمانی که در روایات یکی از علائم ظهور شمرده شده است، به معنای ندای بلندی است که در آن، حقانیت امام زمان(عج) و شیعیانش به گوش جهانیان می‌رسد که این ندا برای ستم‌گران به دلیل عملکرد زشت آنان مایه عذاب خواهد بود. برخی از روایات در این زمینه را بیان می‌کنیم: 1. در روایتی عمر بن حنظلة می‌گوید: شنیدم که امام صادق(ع) می‌فرمود: «پنج نشانه پیش از قیام حضرت قائم صورت خواهد گرفت: صیحه آسمانی، خروج سفیانی، فرو رفتن (لشکر سفیانی در بیداء)، کشته شدن نفس زکیه، خروج یمانی». من عرض کردم: قربانت اگر یکی از خاندان شما پیش از وقوع این نشانه‏ها خروج کند، با او همراه شویم؟ فرمود: «نه». و چون فردا شد این آیه را برای آن حضرت خواندم: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ‏؛[4] اگر بخواهیم بر ایشان آیه و نشانه‌ای از آسمان نازل کنیم که گردن‌هایشان در مقابل آن خاضع گردد». به حضرت عرض کردم: آیا این نشانه همان صیحه آسمانی است؟ فرمود: «آگاه باش! که اگر آن باشد گردن دشمنان خدا در برابرش خاضع گردد».[5] 2. محمد بن مسلم می‌گوید از امام باقر(ع) شنیدم می‌فرمود: «... و منادی از آسمان فریاد می‌زند به این‌که حق با قائم و شیعیان او می‌باشد،...».[6] نمایه‌های مرتبط: علایم ظهور امام زمان (عج)، سؤال 219 هویت سفیانی، یمانی، خراسانی، شعیب ابن صالح و زرقاوی، سؤال 7229 [1] . مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 307، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش؛ فرهنگ فارسی معین، واژه «صیحه». [2] . التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 307. [3] . «الصیحه» و «صیحة»؛ سیزده بار در قرآن استعمال شده است: هود: 67، 94؛ حجر: 73، 83؛ مؤمنون: 41؛ عنکبوت: 40؛ ق: 42؛ یس: 29، 49، 53؛ ص: 15؛ قمر: 31؛ منافقون: 4. [4] . شعراء، 4. [5] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 310، دار الکتب الإسلامیة، تهران،1407ق‏. [6] . طبرسی، فضل بن حسن‏، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 463، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ سوم، 1390ق.
در مورد (صیحه آسمانی) لفظ صیحه به چه معنا است؟ یک فریاد ترسناک است، یا اینکه یک صدای آسمانی زیبا و دلنشین؟ (لطفاً معادل دقیق فارسی صیحه همراه با توضیح را بیان کنید).
قبل از پرداختن به پرسش باید گفت؛ در لغت عرب و فارسی؛ معنای اولیه صیحه از ریشه «صیح»، صدای بلند و فریاد است.[1] البته به معنای عذاب و غارت نیز استعمال شده است که معنای اصلی آن نیست و از لوازم آن است؛ زیرا وقتی صدا بلند و از اندازه معمولی فراتر رفت، سبب ناراحتی و عذاب است. همچنین از حمله و غارت کردن تعبیر به «صیحة الغارة» کردهاند؛ یعنی ناگهان و با سرعت به کاروان یورش برد.[2]
این واژه و مشتقات آن به معنایی که بیان شد در آیات قرآن[3] و روایات نیز استعمال شده است که برخی از آنها در ادامه ذکر میشود.
اما صیحه آسمانی که در روایات یکی از علائم ظهور شمرده شده است، به معنای ندای بلندی است که در آن، حقانیت امام زمان(عج) و شیعیانش به گوش جهانیان میرسد که این ندا برای ستمگران به دلیل عملکرد زشت آنان مایه عذاب خواهد بود.
برخی از روایات در این زمینه را بیان میکنیم:
1. در روایتی عمر بن حنظلة میگوید: شنیدم که امام صادق(ع) میفرمود: «پنج نشانه پیش از قیام حضرت قائم صورت خواهد گرفت: صیحه آسمانی، خروج سفیانی، فرو رفتن (لشکر سفیانی در بیداء)، کشته شدن نفس زکیه، خروج یمانی». من عرض کردم: قربانت اگر یکی از خاندان شما پیش از وقوع این نشانهها خروج کند، با او همراه شویم؟ فرمود: «نه». و چون فردا شد این آیه را برای آن حضرت خواندم: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ؛[4] اگر بخواهیم بر ایشان آیه و نشانهای از آسمان نازل کنیم که گردنهایشان در مقابل آن خاضع گردد». به حضرت عرض کردم: آیا این نشانه همان صیحه آسمانی است؟ فرمود: «آگاه باش! که اگر آن باشد گردن دشمنان خدا در برابرش خاضع گردد».[5]
2. محمد بن مسلم میگوید از امام باقر(ع) شنیدم میفرمود: «... و منادی از آسمان فریاد میزند به اینکه حق با قائم و شیعیان او میباشد،...».[6]
نمایههای مرتبط:
علایم ظهور امام زمان (عج)، سؤال 219
هویت سفیانی، یمانی، خراسانی، شعیب ابن صالح و زرقاوی، سؤال 7229 [1] . مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 307، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش؛ فرهنگ فارسی معین، واژه «صیحه». [2] . التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 307. [3] . «الصیحه» و «صیحة»؛ سیزده بار در قرآن استعمال شده است: هود: 67، 94؛ حجر: 73، 83؛ مؤمنون: 41؛ عنکبوت: 40؛ ق: 42؛ یس: 29، 49، 53؛ ص: 15؛ قمر: 31؛ منافقون: 4. [4] . شعراء، 4. [5] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 310، دار الکتب الإسلامیة، تهران،1407ق. [6] . طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 463، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ سوم، 1390ق.
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفاً در مورد جلسات عزاداری به سؤالات زیر پاسخ دهید: 1 سرودن و خواندن شعرهایی که در آن از الفاظی نامناسب (مثل سگ و الاغ و رقّاص و مانند آن) استفاده شده، و الفاظ مذکور را به ساحت مقدّس ائمّه اطهار(علیهم السلام)و خودشان نسبت می دهند چه حکمی دارد؟ 2 آیا تقلید صدای سگ، یا الاغ، یا کبوتر در موقع سینه زدن، جهت اظهار عجز در مقابل ائمّه(علیهم السلام) جایز است؟ 3 سینه زدن و زنجیر زدن بر سینه و شانه به صورت نشسته، یا در حال ایستاده به طوری که بدن لخت باشد، و سینه انسان بسیار سرخ شود، یا خون بیاید، و همچنین هروله کردن و بالا و پایین پریدن در هنگام سینه زدن چه حکمی دارد؟ 4 آیا به کار بردن لفظ (حُوُسین) به جای (حسین)(علیه السلام) جایز است؟ 5 فریاد کشیدن، و کوبیدن سر به در و دیوار و زمین، در جلسات عزاداری چه حکمی دارد؟
- [سایر] با سلام دختری دارم 15 ماهه که بسیار شیطون می باشد برای گرفتن هر چیزی و رسیدن به منظور خود به جیغ متوصل می شود و علاقه به بازی کردن با اسباب بازی های خود راندارد و علاقه به بازی باوسایلی مثل تلفن همراه و کنترل وسائل و وسایلی که به او مربوط نمی شود را دارد ولی در ضمن گفته شود که در بعضی موارد هم خودش بازی می کند و سر و صدا نمی کند ولی در کل بسیار فعال می باشد زیاد فریاد می کشد و برای گرفتن نیاز خود گریه می کند فقط نمیدانم آیا این همه انرژی و فعالیت مربوط به سن و سالش است یا می توان مربوط به پیش فعالی باشد خواهشمندم راهنمایی کاملی در رابطه با این مسئله و علائم دقیق پیش فعالی برایم بیان نمایید و آیا خوردن قطره آهن باعث پیش فعالی می شود.؟سپاسگذارم
- [سایر] سلام علیکم ، احتراما\" اینجانب مردی میانسال هستم که حدود 20 سال پیش ازدواج و سه فرزند دخترو پسر دارم مشکل من مربوط به رفتار همسرم میباشد من ازهمان اوایل زندگی همراهی و همدلی از او در مورد کمک به مشکلاتم نمی دیدم وحتی اوقاتی که بعلت فشار عصبی حتی حال خوردن نهار نداشتم و اول در اتاق خواب کمی استراحت و سپس غذا می خوردم بجای دلداری و روی خوش از من فاصله می گرفت و بارها در مورد قضاوتهایش به او میگفتم که فقط خودت را می بینی وبه فکر خودت هستی وهر کاری را از منظر خوشامد خودت تفسیر و موافقت یا مخالفت میکنی ولی وی اهمیتی نمیداد از رفتارهای غلط وی در مواقعی بود که همراه من به بازار یا جایی میرفتیم هی میگفت که تو چشم چرانی میکنی و با عکس العمل های غلطش مرا غیر مستقیم به اینکار حریص می کرد و زمانی به خودم آمدم دیدم که واقعا\" به این عادت زشت آلوده شده ام . او همیشه سعی داشته خودش را بین من وبچه ها قرار دهد و هر وقت با آنها صحبت میکنم زودتر از آنها به من جواب دهد و من دلیل این کارها را چندی قبل و پس از گلایه ازهمسرم به یکی از برادرانش ( که در سفرعید اعصابم را خرد کرده بود ) از صحبت بین آنها متوجه شدم که خانواده ایشان زن سالاری بوده و رفتار همسرم در همین راستا و مشابه با آن است ( رفتاری که موجب دق کردن پدرشان واز هم پاشیدن خانواده شان شد ) و عبوس بودنش را که موروثی وکاری منفی است به اوگوشزد کرد وبا اشاره به وضع فعلی مادرش او را نصیحت میکرد تا کاری نکند با این رفتارش به مکافات دچار شود . من کارمند یک شرکت هستم و بعضی مواقع با فشار کار پر مسئولیتم دچارحالت استرس و عصبی میشوم ولی چون هدف من راحتی خانواده است و به لطف خداهم از نظر مالی توانسته ام خانواده ام را تأمین کنم با مشکلات مختلف می سازم و هیچ وقت هم نخواسته ام با انتقال مشکلات بیرون ازخانه آنها را نگران نمایم ولی نتیجه طوری شده بود من که عادت به بیرون رفتن غیر ضروری از خانه و دوست بازی ندارم برای رفتن به خرید چیزی یا موقع برگشتن از شرکت یا بازار به هر علتی تأخیر میکردم باید توضیح میدادم . این دمل وقتی سرباز کرد که من درتماس تلفنی شبانه ام با یکی از همکارانم در درب منزل به او گفتم : جانم ،(البته به این نوع خطاب عادت دارم و خودش هم میداند) که همسرم با شنیدن آن داد و هوار براه انداخت و خطاب به بچه ها فریاد می کشید که دیدید من درست می گفتم و او با زنان هرزه رابطه دارد و بی توجه به این که من گوشی را در اختیارش گذاشتم و گفتم بیا خودت زنگ بزن و از فلانی بپرس که تو بودی ؟ چرا اینوقت شب زنگ زدی ؟ تا ببینی راست میگویم یا نه ، ولی بجای اینکار آنقدر به من و خانواده ام فحاشی کرد که خسته شد وبه یک تماس تلفنی هم اشاره کرد که بله انوقت به من گفت تو با هرزه هاارتباط داری . فردای آن به محل کارم آمد وبا وقاحت کشوهای میزم و فایل های کامپیوتر را بازرسی کرد و به تلفن ارباب رجوع جواب میداد تا شاید بهانه و مدرکی برای توجیه حرفها وفحاشیهایش پیدا کند و من هیچ نگفتم فقط از همکارم خواستم اتاق را ترک کند و به او هم گفتم که اگر تمام شد برویم خانه . او در این مدت پسرم را وادار به خبرچینی از من کرده و میکند و بعضی مواقع حتی حین مکالمه با موبایل کنارم می آمد به صدای طرف مقابل گوش میکرد که زن است یا مخاطبم همان است که می گویم . من اهل فسق وفجور نیستم و دوستان و فامیل های هر دو ما این را بارها اظهار کرده اند وحتی وقتی که من با برادربزرگش در مورد وضعیت پیش آمده صحبت کردم خانواده اش میگفت که ما از تو مطمئن هستیم و زندگی شما را چشم زده اند و آن برادر دیگرش را ( که قبلا\" او را نصیحت کرده بود ) برای حل مشکل فرستادند و او که همراه یکی دیگر از اقوامشان به خانه ما آمده بود از حرفها و طرز فکرهمسرم جدا\" ناراحت شده بودند و من همچنین به ایشان گفتم که اگر روزی احساس نیاز کنم دنبال گناه نمیرم و همسر جدیدی اختیار میکنم که خلاف شرع هم نیست ومطمئن باشید دنبال خلاف وگناه نمیروم وبشماهم اطلاع می دهم . او دراین مدت که بطور متناوب و چند روز یکبار بگو مگو داشته ایم بارها گفته کاری میکنم تا دق کنی . در این مدت چند ماهه او اصرار دارد که تو ارتباط نامشروع با دیگران داری یا مثلا\" با هم اتاقیت در شرکت با هم اینکاره هستید یا با فلان دوستت که آن روز به جایی رفتی برای کار خلاف بوده و چون میداند من در زندگی ام اهل قسم نیستم بارها از من خواسته که اگر اینطور نیست به قرآن قسم بخور یا وقتی خانواده را به مشهد بردم تا حال و هوایشان عوض شود آنجا اصرار شدید داشت باید برویم حرم و تو قسم بخوری ومن فقط حرفم این بوده که تو این ادعا ها کردی و به من و خیلی ها تهمت و بهتان زده ای اگرمطمئن هستی خودت قسم بخور . از او خواسته ام پیش یک روا نشناس خانواده برود ولی میگوید من از خودم مطمئنم تو برو تا سال شوی ، در نهایت هم که به هیچکاری جز اعتراف من به فسق و زنا و گناه راضی نمی شود به خودش و برادرانش گفته ام : مگر من آدم خلافکار و اهل گناه و هوسران نیستم ؟ در اینصورت اصلا\" شایسته زندگی با انسان صالحی مثل تو نیستم پس طلاق بگیر ، آنوقت هم می گوید این زندگی و خانواده که وجود دارد مال من است اگر تو ناراحتی برو خوش آمدی . من در این موقعیت مانده ام چون علاوه بر ما سه فرزند ما ناراحتند نمی دانم که چکارکنم اقدام به دادخواست طلاق کنم ؟گاهی هم بخودم میگویم برای اینکه ادعاهای همسرم دروغ نشود و ( یا شاید انتقام ) بروم دنبال زندگی جدید و بی خیال اینها بشوم و می بینم آنهم دردسرهای خودش را دارد . او به برنامه ها و سخنرانی شما در تلویزیون نگاه میکند حالا از شما می خواهم راهنمایی بفرمایید . با نهایت احترام و التماس دعا - عبدی