آیا امکان دارد بیت‌های زیر را در قالب حکمت‌های متعالیه، اشراق و مشاء بررسی یا تفسیر نمایید؟ بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی‌ها شکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
مولوی شاعر و عارف بنام ایرانی است که در اشعار خود معروف به نی‌نامه شرح جدایی انسان از مبدأ خویش را بیان کرده است. تشبیه مشخصی که در این ابیات شده است تشبیه انسان با نی می‌باشد. نی ساقه‌ای است که از محل خود که نیستان است بریده شده و به نقطه‌ی دیگری برده شده است. انسان نیز از مبدأ خود که عالم مجردات باشد بریده شده و به عالم مادیات آورده شده است. او همواره اشتیاق شدیدی به موطن اصلی خویش دارد. سه مکتب مهم فلسفی در خصوص مبدأ انسان نظرات خاصی دارند. این اشعار با ذائقه عرفانی تنظیم شده و نمی‌توان تفسیری منطبق بر هر سه مکتب ارائه داد؛ زیرا اساساً اشعار از منظر عرفان سروده شده، اما مثلاً مکتب مشاء عقلانی محض است، با این وجود از نظر هر سه مکتب حقیقت انسان روح و نفس مجرد او است. اصل روح نیز از عالم مجردات است و در این عالم مادی از فراق آن عالم معنوی در سوز و گداز است.  
عنوان سوال:

آیا امکان دارد بیت‌های زیر را در قالب حکمت‌های متعالیه، اشراق و مشاء بررسی یا تفسیر نمایید؟ بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی‌ها شکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش


پاسخ:

مولوی شاعر و عارف بنام ایرانی است که در اشعار خود معروف به نی‌نامه شرح جدایی انسان از مبدأ خویش را بیان کرده است. تشبیه مشخصی که در این ابیات شده است تشبیه انسان با نی می‌باشد. نی ساقه‌ای است که از محل خود که نیستان است بریده شده و به نقطه‌ی دیگری برده شده است. انسان نیز از مبدأ خود که عالم مجردات باشد بریده شده و به عالم مادیات آورده شده است. او همواره اشتیاق شدیدی به موطن اصلی خویش دارد. سه مکتب مهم فلسفی در خصوص مبدأ انسان نظرات خاصی دارند. این اشعار با ذائقه عرفانی تنظیم شده و نمی‌توان تفسیری منطبق بر هر سه مکتب ارائه داد؛ زیرا اساساً اشعار از منظر عرفان سروده شده، اما مثلاً مکتب مشاء عقلانی محض است، با این وجود از نظر هر سه مکتب حقیقت انسان روح و نفس مجرد او است. اصل روح نیز از عالم مجردات است و در این عالم مادی از فراق آن عالم معنوی در سوز و گداز است.
 





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین