برای رسیدن به پاسخ این پرسش نخست ترجمه آیه شریفه، سپس بیان دیدگاه‌های مفسران به صورت خلاصه ضروری به نظر می‌رسد. اما ترجمه کامل آیه شریفه: «خداوند به کسانی از شما (مسلمانان) که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏‌اند وعده داده است که قطعاً آنها را در روی زمین جانشین (خود) کند و (حکومت بخشد) همان‌گونه که کسانی را که پیش از آنها بودند، جانشین ساخت، و حتماً آن دینی را که برای آنها پسندیده است (دین اسلام) برای آنها مستقر و استوار سازد، و بی‌‏تردید حال آنها را پس از بیم و ترس به امن و ایمنی تبدیل نماید به طوری که تنها مرا بپرستند و چیزی را شریک من قرار ندهند. و هر کس پس از این (نعمت بزرگ) کفران ورزد، چنین کسانی به حقیقت نافرمانند».[1] از مجموع آیه چنین بر می‏‌آید که خداوند به گروهی از مسلمانان که دارای دو صفت «ایمان» و «عمل صالح» هستند، سه نوید داده است: 1. جانشینی و حکومت روی زمین. 2. نشر آیین حق به طور اساسی و ریشه‏‌دار در همه جا. 3. از میان رفتن تمام اسباب خوف، ترس، وحشت و ناامنی. نتیجه این امور آن خواهد شد که با نهایت آزادی خدا را بپرستند و فرمان‌های او را گردن نهند و هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نشوند و توحید خالص را در همه جا بگسترانند.[2] در این‌که منظور از این عده که خداوند حکومت بر روی زمین را به آنان وعده داده است، چه کسانی هستند؟ بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد و نظریات متعددی بیان شده است: 1. بعضی آن‌را مخصوص صحابه پیامبر اسلام(ص) دانسته‌‏اند که با پیروزی اسلام در عصر پیامبر(ص) صاحب حکومت در زمین شدند.[3] 2. بعضی دیگر اشاره به حکومت خلفای سه‌گانه نخستین می‌دانند.[4] 3. بعضی دیگر حکومت خلفای چهارگانه نخستین را مصداق آن بیان می‌کنند.[5] 4. بعضی مفهوم آن‌را چنان وسیع دانسته‌‏اند که این وعده را شامل تمام مسلمانانی که دارای این صفت‌اند می‌‏دانند.[6] برخی در تأیید و توضیح این نظریه می‌گویند: «بدون شک این آیه شامل مسلمانان نخستین می‌‏شود و بدون شک حکومت مهدی(ع) که طبق عقیده عموم مسلمانان اعم از شیعه و اهل تسنن سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‌‏کند، بعد از آن‌که ظلم و جور همه جا را گرفته باشد مصداق کامل این آیه است، ولی با این حال مانع از عمومیت و گستردگی مفهوم آیه نخواهد بود».[7] 5. گروهی آن‌را اشاره به حکومت حضرت مهدی(ع) می‏‌دانند که شرق و غرب جهان در زیر لوای حکومتش قرار می‌‏گیرد، و آئین حق در همه جا نفوذ می‌‏کند و ناامنی و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده می‌‏شود، و عبادت خالی از شرک برای جهانیان تحقق می‌‏یابد.[8] در میان این نظریات به نظر می‌رسد نظریه پنجم (اشاره به حکومت حضرت مهدی) از قوت بیشتری بر خوردار است.[9] اولاً: قرائنی در آیه وجود دارد که با حکومت آن حضرت سازگارتر است مانند: الف. جانشینی و حکومت بر زمین: «لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ». ب. استقرار و استواری دین مورد پسند خدا: «لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‏ لَهُمْ». ج. تبدیل بیم و ترس به امن و ایمنی: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً». ه. پرستش فقط خدای یگانه و شریک قرار ندادن چیزی برای او: «یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً». روشن است این مفاهیم به صورت مطلق و کامل فقط در حکومت امام مهدی(عج) محقق می‌شود؛ اما در مواردی که بیان شده است به صورت جزئی و ناقص تحقق یافته است؛ از این‌رو تطبیق آیه شریفه بر حکومت امام مهدی(عج) با قرائن موجود در آیه هماهنگ‌تر است.[10] ثانیاً: در روایات متعدد از اهل بیت(ع)، آیه شریفه بر حکومت امام مهدی(عج) تطبیق و تفسیر شده است؛ اینک به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: طبرسی در تفسیر این آیه می‌گوید: آنچه که از اهل بیت در تفسیر این آیه روایت شده این است که این آیه در شأن مهدی از آل محمد(عج) نازل شده است. وی همچنین از تفسیر عیاشی نقل می‌کند که امام سجاد(ع) پس از قرائت این آیه فرمود: این عده(که خداوند به آنان وعده داده) شیعیان ما هستند که خداوند به وسیله مردی از ما که مهدی این امت است آن‌را به انجام می‌رساند و همو کسی است که رسول خدا(ص) در باره او فرمود: اگر از عمر دنیا فقط یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولانی می‌کند تا مردی از عترتم که اسم او اسم من است بیاید و زمین را پر از عدل و داد کند، همان‌گونه که از ظلم و ستم پر شده است.[11] بنابر این، با توجه به این دلایل می‌توان از این آیه وعده به ظهور موعود جهانی حضرت مهدی(عج) را دریافت و استنباط کرد. [1] . نور، 55. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 531، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [3] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 240، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 154، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 531. [4] . فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 24، ص 413، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [5] . جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، تحقیق: قمحاوی، محمد صادق، ج 5، ص 191، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405ق. [6] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 240؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 154؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 531. [7] . تفسیر نمونه، ج 14، ص 531. [8] . همان. [9] . این نظریه از سوی مفسران بزرگی؛ مانند علامه طباطبایی و سید عبد الحسین طیب و ... تأیید و تقویت شده است. ر. ک. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 155و 156؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 556، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش. [10] ر.ک. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 155و 156. [11] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 240؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 1، ص 14، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.
آیه (وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون) نور -55، چگونه بر ظهور موعود جهانی دلالت دارد؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش نخست ترجمه آیه شریفه، سپس بیان دیدگاههای مفسران به صورت خلاصه ضروری به نظر میرسد.
اما ترجمه کامل آیه شریفه: «خداوند به کسانی از شما (مسلمانان) که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که قطعاً آنها را در روی زمین جانشین (خود) کند و (حکومت بخشد) همانگونه که کسانی را که پیش از آنها بودند، جانشین ساخت، و حتماً آن دینی را که برای آنها پسندیده است (دین اسلام) برای آنها مستقر و استوار سازد، و بیتردید حال آنها را پس از بیم و ترس به امن و ایمنی تبدیل نماید به طوری که تنها مرا بپرستند و چیزی را شریک من قرار ندهند. و هر کس پس از این (نعمت بزرگ) کفران ورزد، چنین کسانی به حقیقت نافرمانند».[1]
از مجموع آیه چنین بر میآید که خداوند به گروهی از مسلمانان که دارای دو صفت «ایمان» و «عمل صالح» هستند، سه نوید داده است:
1. جانشینی و حکومت روی زمین.
2. نشر آیین حق به طور اساسی و ریشهدار در همه جا.
3. از میان رفتن تمام اسباب خوف، ترس، وحشت و ناامنی.
نتیجه این امور آن خواهد شد که با نهایت آزادی خدا را بپرستند و فرمانهای او را گردن نهند و هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نشوند و توحید خالص را در همه جا بگسترانند.[2]
در اینکه منظور از این عده که خداوند حکومت بر روی زمین را به آنان وعده داده است، چه کسانی هستند؟ بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد و نظریات متعددی بیان شده است:
1. بعضی آنرا مخصوص صحابه پیامبر اسلام(ص) دانستهاند که با پیروزی اسلام در عصر پیامبر(ص) صاحب حکومت در زمین شدند.[3]
2. بعضی دیگر اشاره به حکومت خلفای سهگانه نخستین میدانند.[4]
3. بعضی دیگر حکومت خلفای چهارگانه نخستین را مصداق آن بیان میکنند.[5]
4. بعضی مفهوم آنرا چنان وسیع دانستهاند که این وعده را شامل تمام مسلمانانی که دارای این صفتاند میدانند.[6] برخی در تأیید و توضیح این نظریه میگویند: «بدون شک این آیه شامل مسلمانان نخستین میشود و بدون شک حکومت مهدی(ع) که طبق عقیده عموم مسلمانان اعم از شیعه و اهل تسنن سراسر روی زمین را پر از عدل و داد میکند، بعد از آنکه ظلم و جور همه جا را گرفته باشد مصداق کامل این آیه است، ولی با این حال مانع از عمومیت و گستردگی مفهوم آیه نخواهد بود».[7]
5. گروهی آنرا اشاره به حکومت حضرت مهدی(ع) میدانند که شرق و غرب جهان در زیر لوای حکومتش قرار میگیرد، و آئین حق در همه جا نفوذ میکند و ناامنی و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده میشود، و عبادت خالی از شرک برای جهانیان تحقق مییابد.[8]
در میان این نظریات به نظر میرسد نظریه پنجم (اشاره به حکومت حضرت مهدی) از قوت بیشتری بر خوردار است.[9] اولاً: قرائنی در آیه وجود دارد که با حکومت آن حضرت سازگارتر است مانند:
الف. جانشینی و حکومت بر زمین: «لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ».
ب. استقرار و استواری دین مورد پسند خدا: «لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ».
ج. تبدیل بیم و ترس به امن و ایمنی: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً».
ه. پرستش فقط خدای یگانه و شریک قرار ندادن چیزی برای او: «یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً».
روشن است این مفاهیم به صورت مطلق و کامل فقط در حکومت امام مهدی(عج) محقق میشود؛ اما در مواردی که بیان شده است به صورت جزئی و ناقص تحقق یافته است؛ از اینرو تطبیق آیه شریفه بر حکومت امام مهدی(عج) با قرائن موجود در آیه هماهنگتر است.[10]
ثانیاً: در روایات متعدد از اهل بیت(ع)، آیه شریفه بر حکومت امام مهدی(عج) تطبیق و تفسیر شده است؛ اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
طبرسی در تفسیر این آیه میگوید: آنچه که از اهل بیت در تفسیر این آیه روایت شده این است که این آیه در شأن مهدی از آل محمد(عج) نازل شده است.
وی همچنین از تفسیر عیاشی نقل میکند که امام سجاد(ع) پس از قرائت این آیه فرمود: این عده(که خداوند به آنان وعده داده) شیعیان ما هستند که خداوند به وسیله مردی از ما که مهدی این امت است آنرا به انجام میرساند و همو کسی است که رسول خدا(ص) در باره او فرمود: اگر از عمر دنیا فقط یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولانی میکند تا مردی از عترتم که اسم او اسم من است بیاید و زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است.[11]
بنابر این، با توجه به این دلایل میتوان از این آیه وعده به ظهور موعود جهانی حضرت مهدی(عج) را دریافت و استنباط کرد. [1] . نور، 55. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 531، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [3] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 240، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 154، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 531. [4] . فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 24، ص 413، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [5] . جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، تحقیق: قمحاوی، محمد صادق، ج 5، ص 191، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405ق. [6] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 240؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 154؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 531. [7] . تفسیر نمونه، ج 14، ص 531. [8] . همان. [9] . این نظریه از سوی مفسران بزرگی؛ مانند علامه طباطبایی و سید عبد الحسین طیب و ... تأیید و تقویت شده است. ر. ک. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 155و 156؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 556، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش. [10] ر.ک. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 155و 156. [11] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 240؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 14، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.
- [سایر] نزول آیة، وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما . . . »[1]در مورد خلافت خلفای راشدین است؟
- [سایر] معنا و منظور امام صادق(ع) در روایت زیر در مورد عایشه و حفصه چیست؟ آیا این روایت از نظر سند اعتبار دارد؟ (مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْکَشِّیُّ فِی کِتَابِ الرِّجَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ الله عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ دَخَلَ زُرَارَةُ عَلَی أَبِی عَبْدِ الله فَقَالَ یَا زُرَارَةُ مُتَأَهِّلٌ أَنْتَ قَالَ لَا قَالَ وَ مَا یَمْنَعُکَ مِنْ ذَلِکَ قَالَ لِأَنِّی لَا أَعْلَمُ تَطِیبُ مُنَاکَحَةُ هَؤُلَاءِ أَمْ لَا فَقَالَ فَکَیْفَ تَصْبِرُ وَ أَنْتَ شَابٌّ قَالَ أَشْتَرِی الْإِمَاءَ قَالَ وَ مِنْ أَیْنَ طَابَ لَکَ نِکَاحُ الْإِمَاءِ قَالَ لِأَنَّ الْأَمَةَ إِنْ رَابَنِی مِنْ أَمْرِهَا شَیْءٌ بِعْتُهَا قَالَ لَمْ أَسْأَلْکَ عَنْ هَذَا وَ لَکِنْ سَأَلْتُکَ مِنْ أَیْنَ طَابَ لَکَ فَرْجُهَا قَالَ لَهُ فَتَأْمُرُنِی أَنْ أَتَزَوَّجَ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ إِلَیْکَ قَالَ فَقَالَ لَهُ زُرَارَةُ هَذَا الْکَلَامُ یَنْصَرِفُ عَلَی ضَرْبَیْنِ إِمَّا أَنْ لَا تُبَالِیَ أَنْ أَعْصِیَ الله إِذْ لَمْ تَأْمُرْنِی بِذَلِکَ وَ الْوَجْهُ الْآخَرُ أَنْ یَکُونَ مُطْلَقاً لِی قَالَ فَقَالَ لِی عَلَیْکَ بِالْبَلْهَاءِ قَالَ فَقُلْتُ مِثْلُ الَّذِی یَکُونُ عَلَی رَأْیِ الْحَکَمِ بْنِ عُتَیْبَةَ وَ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَةَ قَالَ لَا الَّتِی لَا تَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ لَا تَنْصِبُ قَدْ زَوَّجَ رَسُولُ الله أَبَا الْعَاصِ بْنَ الرَّبِیعِ وَ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ وَ تَزَوَّجَ عَائِشَةَ وَ حَفْصَةَ وَ غَیْرَهُمَا قُلْتُ لَسْتُ أَنَا بِمَنْزِلَةِ النَّبِیِّ ص الَّذِی کَانَ یَجْرِی عَلَیْهِمْ حُکْمُهُ وَ مَا هُوَ إِلَّا مُؤْمِنٌ أَوْ کَافِرٌ قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ الله فَأَیْنَ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ وَ أَیْنَ الْمُؤَلَّفَةُ قُلُوبُهُمْ وَ أَیْنَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ أَیْنَ الَّذِینَ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَ هُمْ یَطْمَعُونَ...).
- [سایر] خداوند در چندین جا در قرآن کریم اصحاب را ستوده است، او تعالی می فرماید: ﴿وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنَا یُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْأِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾. (الأعراف: 156 157). (و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان میآورند، مقرر خواهم داشت! همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر (امی) پیروی می کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند؛ آنها را به معروف دستور می دهد، و از منکر باز می دارد؛ اشیا پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند). و می فرماید: ﴿الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ * الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ﴾. (آل عمران: 172 173). و می فرماید: ﴿وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾. (الأنفال: 62 63). و می فرماید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ﴾. (الأنفال: 64). و خداوند می فرماید: ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾. (آل عمران: 110). و می فرماید: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْأِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً﴾. (الفتح: 29). (محمد –صلی الله علیه وآله وسلم- فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند (تا آنان را به بهشت وارد نماید)؛ نشانه (اطاعت) آنها (از خداوند) در صورتشان از اثر سجده (و عبادت) نمایان است مراد این است که اثر عبادت و صلاح و اخلاص برای خداوند متعال، بر چهره مؤمن آشکار می شود؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانه های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وا می دارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد، (یعنی: حق تعالی مسلمانان را بسیار نیرومند می گرداند تا مایه خشم و غیظ کافران گردند، ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی (که بهشت است) داده است. (البته این مثل، شامل صحابه رسول الله -صلی الله علیه وآله وسلم- و همه کسانی از افواج ایمان و لشکریان اسلام در گذار عصرها و نسلها می شود که نقش قدمشان را دنبال، و بر راه و روش ایشان رهرو باشند.)) و آیات زیاد دیگری هست که خداوند در آن اصحاب را میستاید. و شیعیان می گویند اصحاب در دوران حیات پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- مؤمن بوده اند، اما بعد از وفات او مرتد شده اند، عجیب است! چگونه همه اصحاب بعد از وفات پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- به اتفاق همه مرتد شدند؟! و چرا آنها باید از دین بر گردند و مرتدّ شوند؟! مگر آن که شما شیعیان بگویید که آنها با خلیفه کردن ابوبکر مرتد شدند، پس ما به شما می گوییم: چرا اصحاب به اتفاق همه با ابوبکر بیعت کردند؟ آیا از ابوبکر می ترسیدند؟ و آیا ابوبکر دارای قدرت بود و از آنها به زور بیعت گرفت؟ ابوبکر از قبیلة بنی تیم قریش بود که افراد این قبیله از افراد دیگر قبیله های قریش کمتر بودند و از میان قبایل قریش بنی هاشم و بنی عبدالدار و بنی مخزوم افرادشان بیشتر و مهم تر بودند. پس وقتی ابوبکر توانایی نداشت که به زور از اصحاب بیعت بگیرد، چرا اصحاب به خاطر او جهاد می کردند آیا این به خاطر ایمان و یاری کردن و پیشگام بودنش در اسلام نبود؟!