متأسفانه درباره فتح ایران توسط مسلمانان، بویژه در این اواخر، تهمت‌ها و مطالب خلاف واقع زیادی مطرح شده است. این مطالب، گاهی با هدف اسلام‌ستیزی به طور غیر مستقیم و گاهی بر اثر خصلت‌های نژادپرستانه و با انگیزه عرب‌ستیزی صورت می‌گیرد؛ از این‌رو لازم است برای کشف حقیقت درباره مسائل مطرح شده، به کتاب‌های معتبر تاریخی مراجعه شود و به مجرّد شنیدن داستان یا جریانی، آن‌را نپذیرفت. با این‌حال، نمی‌توان برخی از کارهای مغایر با دستورات اسلامی را که برخی اوقات در این فتوحات انجام شده، نادیده گرفت و از آنها چشم‌پوشی کرد. اما باید توجه داشت که نباید خطاهای برخی افراد را که در سپاه اسلام بودند و با انگیزه‌های غیر الهی در جنگ شرکت داشته‌اند، به اسلام نسبت داد. بلکه به جای این‌که اسلام مورد سرزنش قرار بگیرد، باید آن افراد به دلیل رعایت نکردن دستورات اسلامی مذمت شوند. یکی از این موارد، اقدام سعید بن عاص در نیرنگ زدن به کسانی بود که در محاصره‌اش قرار داشتند. افرادی که تحت محاصره او قرار گرفته بودند، از او امان خواستند تا خود را تسلیم کنند. سعید به آنان امان داد و گفت: یک نفر از شما را نخواهم کشت. وقتی محاصره شده‌گان خود را تسلیم کردند، او با استفاده از آن حرف دو پهلویی که زده بود، همه را کشت و فقط یک نفر را زنده نگه داشت.[1] از این نوع تخلف‌ها در زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) هم اتفاق افتاده که می‌توان به جریان حمله «خالد بن ولید» به قبیله «بنی جزیمه» اشاره کرد. پیامبر اکرم(ص) خالد را به سوی قبیله بنی‌جزیمه فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. بنی‌جزیمه اعلام کردند که ما مسلمان هستیم. ولی خالد به آنان شبیخون زد و عده‌ای از مردم این قبیله را کشت و تعدادی را اسیر کرد و بعد دستور داد تا اسیران کشته شوند. وقتی خبر این کار خالد به پیامبر رسید، دستانش را به سمت آسمان بلند کرد و از کار زشت خالد تبرّی و بیزاری جُست. سپس حضرت امام علی(ع) را برای جبران خطای خالد، به سمت بنی‌جزامه فرستاد.[2] اما درباره برده گرفتن، باید گفت که طبق احکام اسلامی، مسلمانان می‌توانند در جنگ با کافران، کسانی را که به اسارت آنها در آمده‌اند، از کشتنشان صرف نظر کرده و به عنوان برده از آنان استفاده کنند. البته بردگان در اسلام حقوق خاص خود را دارند که با بردگی در دیگر جوامع بسیار متفاوت است. نتیجه این‌که اولاً: باید مراقب دشمنی اسلام ستیزان و نژادپرستان بود. ثانیاً: این‌که اگر مسلمانی کار خطایی انجام داد، نباید آن‌را به نام اسلام ثبت کرد، بلکه باید آن شخص را به دلیل تخلف از دستورات دین، مؤاخذه و سرزنش کرد. [1] . طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 4، ص 270، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق. [2] . ر.ک: عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج 23، ص 247 - 248، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1385ش.
همانطور که میدانید در این زمانه فعالیت گروههای باستانی و زرتشتی به شدّت بسیار شده و از هیچ فرصتی برای زدن دل جونان از اسلام دریغ نمیکنند. سؤال بنده در مورد حرفهایی است که این گروه در مورد قتل و کشتار و غارت و به بردگی گرفتن زنان ایرانی و تجاوز به آنها توسط سپاهیان اسلام مطرح میکنند، این حرفها تا چه حد در کتب اسلامی که در شرح ورود اسلام به ایران نوشته شده، سندیت دارد و تا چه حد معتبر است؟ فقط خواهشمند است به این سؤال بدون تعصب به مذهب پاک شیعه پاسخ دهید؛ چون هدف این افراد شخص خاصی مانند خلیفه وقت؛ یعنی عمر بن خطاب نیست، بلکه اسلام و قرآن است.
متأسفانه درباره فتح ایران توسط مسلمانان، بویژه در این اواخر، تهمتها و مطالب خلاف واقع زیادی مطرح شده است. این مطالب، گاهی با هدف اسلامستیزی به طور غیر مستقیم و گاهی بر اثر خصلتهای نژادپرستانه و با انگیزه عربستیزی صورت میگیرد؛ از اینرو لازم است برای کشف حقیقت درباره مسائل مطرح شده، به کتابهای معتبر تاریخی مراجعه شود و به مجرّد شنیدن داستان یا جریانی، آنرا نپذیرفت.
با اینحال، نمیتوان برخی از کارهای مغایر با دستورات اسلامی را که برخی اوقات در این فتوحات انجام شده، نادیده گرفت و از آنها چشمپوشی کرد. اما باید توجه داشت که نباید خطاهای برخی افراد را که در سپاه اسلام بودند و با انگیزههای غیر الهی در جنگ شرکت داشتهاند، به اسلام نسبت داد. بلکه به جای اینکه اسلام مورد سرزنش قرار بگیرد، باید آن افراد به دلیل رعایت نکردن دستورات اسلامی مذمت شوند. یکی از این موارد، اقدام سعید بن عاص در نیرنگ زدن به کسانی بود که در محاصرهاش قرار داشتند. افرادی که تحت محاصره او قرار گرفته بودند، از او امان خواستند تا خود را تسلیم کنند. سعید به آنان امان داد و گفت: یک نفر از شما را نخواهم کشت. وقتی محاصره شدهگان خود را تسلیم کردند، او با استفاده از آن حرف دو پهلویی که زده بود، همه را کشت و فقط یک نفر را زنده نگه داشت.[1]
از این نوع تخلفها در زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) هم اتفاق افتاده که میتوان به جریان حمله «خالد بن ولید» به قبیله «بنی جزیمه» اشاره کرد. پیامبر اکرم(ص) خالد را به سوی قبیله بنیجزیمه فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. بنیجزیمه اعلام کردند که ما مسلمان هستیم. ولی خالد به آنان شبیخون زد و عدهای از مردم این قبیله را کشت و تعدادی را اسیر کرد و بعد دستور داد تا اسیران کشته شوند. وقتی خبر این کار خالد به پیامبر رسید، دستانش را به سمت آسمان بلند کرد و از کار زشت خالد تبرّی و بیزاری جُست. سپس حضرت امام علی(ع) را برای جبران خطای خالد، به سمت بنیجزامه فرستاد.[2]
اما درباره برده گرفتن، باید گفت که طبق احکام اسلامی، مسلمانان میتوانند در جنگ با کافران، کسانی را که به اسارت آنها در آمدهاند، از کشتنشان صرف نظر کرده و به عنوان برده از آنان استفاده کنند. البته بردگان در اسلام حقوق خاص خود را دارند که با بردگی در دیگر جوامع بسیار متفاوت است.
نتیجه اینکه اولاً: باید مراقب دشمنی اسلام ستیزان و نژادپرستان بود. ثانیاً: اینکه اگر مسلمانی کار خطایی انجام داد، نباید آنرا به نام اسلام ثبت کرد، بلکه باید آن شخص را به دلیل تخلف از دستورات دین، مؤاخذه و سرزنش کرد. [1] . طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 4، ص 270، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق. [2] . ر.ک: عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج 23، ص 247 - 248، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1385ش.