در مواجهه با متون حدیثی در بسیاری مواقع در ابواب و موضوعات مختلف حدیثی، به احادیثی برمی‌خوریم که هیچ فهمی از حدیث نداریم؛ یعنی هر چقدر در مورد حدیث فکر می‌کنیم و به قول معروف حدیث را بالا و پایین می‌کنیم؛ هیچ فهمی از حدیث برایمان حاصل نمی‌شود که منظور امام معصوم(ع) از این مطالب چیست؟ در بسیاری موارد وقتی به این‌گونه از احادیث برمی‌خورم با خودم می‌گویم اگر من زمان امام معصوم(ع) بودم یا امام معصوم(ع) الآن بود و این مطالب را می‌فرمود؛ قطعاً می‌رفتم پیش امام(ع) تا خود ایشان برایم توضیح دهند که منظورشان از فلان مطلب چیست؟ چون من هیچ فهم و درکی از این مطالب پیدا نکردم. حال سؤالم این است که آیا راویان حدیث که این احادیث را از ائمه(ع) نقل کرده‌اند؛ خودشان فهمیده‌اند که مثلاً فلان حدیث یعنی چه یا نفهمیده‌اند؟! اگر نفهمیده‌اند جا داشت از خود امام معصوم(ع) منظور امام(ع) را بپرسند. اما اگر فهمیده‌اند چرا آنها آن زمان فهمیده‌اند اما الآن ما نمی‌فهمیم؟! حتی برخی مواقع می‌شود که علمای بزرگ ما در شرح برخی احادیث می‌نویسند عقول در فهم این حدیث حیران می‌شود؛ یا مثلاً می‌نویسند این حدیث از اسرار اهل البیت(ع) است که باید علمش را به خودشان واگذار کنیم. فلان حدیث را نه تنها من نوعی بی‌سواد یا یک طلبه مبتدی نفهمیده‌ام، بلکه علمای بزرگ ما نیز نفهمیده‌اند. حال یعنی راویان حدیث حتی از علمای بزرگ ما نیز سوادشان بیشتر بوده؟! یعنی حدیثی را فرضاً ابان بن تغلب فهمیده یا أبوبصیر فهمیده یا زراره فهمیده اما علامه مجلسی(ره) نفهمیده یا مثلاً ملاصالح مازندرانی(ره) نفهمیده و قس علی هذا. سؤال بعد آن‌که اصلاً چرا ائمه(ع) این‌طور مطالب را فرموده‌اند؟! مطالبی که الان پس از 1400 سال حتی علما و بزرگان ما نیز از فهم آن عاجز هستند؛ به چه مناسبت باید بیان شود؟! آیا نعوذبالله بیان این مطالب که حتی بزرگان و علما پس از 1400 سال از فهم آن عاجز هستند؛ لغو و بیهوده نبوده؟!
در بین احادیث فروانی که از معصومان(ع) نقل شده، روایاتی وجود دارد که فهم آن برای همه امکان پذیر نیست و فقط افراد خاصی توانایی تحمل و فهم آن‌را دارند. خود اهل‌بیت نیز به این مسئله اشاره کرده‌اند؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: «احادیث ما بسیار سخت و طاقت فرسا است و فقط فرشته‌ای مقرّب یا پیامبری مرسل یا بنده‌ای که خدا قلبش را بر ایمان آزمایش کرده یا شهری که قلعه محکم و نفوذ ناپذیری داشته باشد، توانایی تحمل آن‌را خواهد داشت». راوی ‌گوید از امام درباره شهر دارای قلعه سؤال کردم که چیست؟ آن‌حضرت فرمود: «دلی که پریشان و آشفته نباشد».[1] از این روایت مشخص می‌شود که فهم این دست روایات، مستلزم داشتن ایمان کامل و طهارت باطن است. بنابر این، می‌توان گفت که راه فهم این روایات که تعدادشان زیاد هم نیست، بسته نیست. چرا که انسان مؤمن می‌تواند با عمل به دستورات الهی خود را به درجه‌ای برساند که فهم این روایات برایش میسّر شود. همان‌طور که در روایتی از امام صادق(ع) آمده که فرمود: «هر کس به آنچه که می‌داند عمل کند، چیزهایی را که نمی‌داند، خدا به او یاد خواهد داد».[2] بدین ترتیب، هر چه ایمان و ارتباط قلبی انسان افزایش یابد، فهم و درک بیشتری خواهد یافت. با این وجود، برخی روایات مورد نظرتان شاید در جریان نقل دچار تغییراتی در متن شده باشند که فهم آنها را کمی دشوار می­‌کند که با استفاده از آیات قرآن و روایات همسو باید آنها را تفسیر کرد: 1. «أَرْبَعَةٌ لَا یَخْلُو مِنْهُنَّ الْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ- مُؤْمِنٌ یَحْسُدُهُ وَ هِیَ أَیْسَرُهُن»‏.[3] 2. «أَرْبَعٌ لَا یَخْلُو مِنْهُنَّ الْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مُؤْمِنٌ یَحْسُدُهُ وَ هُوَ أَشَدُّهُنَ‏ عَلَیْه»‏.[4] همان‌گونه که مشاهده می‌­فرمایید در قسمت پایانی این دو روایت به دلیل نوع نگارش خط کوفی تغییری در متن به وجود آمده که معنایی کاملاً متضاد را می‌­رساند و طبیعتاً تنها یکی از آنها صحیح است.   [1] . شیخ صدوق، الأمالی، ص 4، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 208، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش. [2] . حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 102، مدرسة الإمام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم، چاپ اول، 1408ق. [3] . طبرسی، علی بن الحسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 149، المکتبة الحیدریة، نجف، 1385 ق. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 250، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق.
عنوان سوال:

در مواجهه با متون حدیثی در بسیاری مواقع در ابواب و موضوعات مختلف حدیثی، به احادیثی برمی‌خوریم که هیچ فهمی از حدیث نداریم؛ یعنی هر چقدر در مورد حدیث فکر می‌کنیم و به قول معروف حدیث را بالا و پایین می‌کنیم؛ هیچ فهمی از حدیث برایمان حاصل نمی‌شود که منظور امام معصوم(ع) از این مطالب چیست؟ در بسیاری موارد وقتی به این‌گونه از احادیث برمی‌خورم با خودم می‌گویم اگر من زمان امام معصوم(ع) بودم یا امام معصوم(ع) الآن بود و این مطالب را می‌فرمود؛ قطعاً می‌رفتم پیش امام(ع) تا خود ایشان برایم توضیح دهند که منظورشان از فلان مطلب چیست؟ چون من هیچ فهم و درکی از این مطالب پیدا نکردم. حال سؤالم این است که آیا راویان حدیث که این احادیث را از ائمه(ع) نقل کرده‌اند؛ خودشان فهمیده‌اند که مثلاً فلان حدیث یعنی چه یا نفهمیده‌اند؟! اگر نفهمیده‌اند جا داشت از خود امام معصوم(ع) منظور امام(ع) را بپرسند. اما اگر فهمیده‌اند چرا آنها آن زمان فهمیده‌اند اما الآن ما نمی‌فهمیم؟! حتی برخی مواقع می‌شود که علمای بزرگ ما در شرح برخی احادیث می‌نویسند عقول در فهم این حدیث حیران می‌شود؛ یا مثلاً می‌نویسند این حدیث از اسرار اهل البیت(ع) است که باید علمش را به خودشان واگذار کنیم. فلان حدیث را نه تنها من نوعی بی‌سواد یا یک طلبه مبتدی نفهمیده‌ام، بلکه علمای بزرگ ما نیز نفهمیده‌اند. حال یعنی راویان حدیث حتی از علمای بزرگ ما نیز سوادشان بیشتر بوده؟! یعنی حدیثی را فرضاً ابان بن تغلب فهمیده یا أبوبصیر فهمیده یا زراره فهمیده اما علامه مجلسی(ره) نفهمیده یا مثلاً ملاصالح مازندرانی(ره) نفهمیده و قس علی هذا. سؤال بعد آن‌که اصلاً چرا ائمه(ع) این‌طور مطالب را فرموده‌اند؟! مطالبی که الان پس از 1400 سال حتی علما و بزرگان ما نیز از فهم آن عاجز هستند؛ به چه مناسبت باید بیان شود؟! آیا نعوذبالله بیان این مطالب که حتی بزرگان و علما پس از 1400 سال از فهم آن عاجز هستند؛ لغو و بیهوده نبوده؟!


پاسخ:

در بین احادیث فروانی که از معصومان(ع) نقل شده، روایاتی وجود دارد که فهم آن برای همه امکان پذیر نیست و فقط افراد خاصی توانایی تحمل و فهم آن‌را دارند. خود اهل‌بیت نیز به این مسئله اشاره کرده‌اند؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: «احادیث ما بسیار سخت و طاقت فرسا است و فقط فرشته‌ای مقرّب یا پیامبری مرسل یا بنده‌ای که خدا قلبش را بر ایمان آزمایش کرده یا شهری که قلعه محکم و نفوذ ناپذیری داشته باشد، توانایی تحمل آن‌را خواهد داشت». راوی ‌گوید از امام درباره شهر دارای قلعه سؤال کردم که چیست؟ آن‌حضرت فرمود: «دلی که پریشان و آشفته نباشد».[1] از این روایت مشخص می‌شود که فهم این دست روایات، مستلزم داشتن ایمان کامل و طهارت باطن است. بنابر این، می‌توان گفت که راه فهم این روایات که تعدادشان زیاد هم نیست، بسته نیست. چرا که انسان مؤمن می‌تواند با عمل به دستورات الهی خود را به درجه‌ای برساند که فهم این روایات برایش میسّر شود. همان‌طور که در روایتی از امام صادق(ع) آمده که فرمود: «هر کس به آنچه که می‌داند عمل کند، چیزهایی را که نمی‌داند، خدا به او یاد خواهد داد».[2]
بدین ترتیب، هر چه ایمان و ارتباط قلبی انسان افزایش یابد، فهم و درک بیشتری خواهد یافت.
با این وجود، برخی روایات مورد نظرتان شاید در جریان نقل دچار تغییراتی در متن شده باشند که فهم آنها را کمی دشوار می­‌کند که با استفاده از آیات قرآن و روایات همسو باید آنها را تفسیر کرد:
1. «أَرْبَعَةٌ لَا یَخْلُو مِنْهُنَّ الْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ- مُؤْمِنٌ یَحْسُدُهُ وَ هِیَ أَیْسَرُهُن»‏.[3]
2. «أَرْبَعٌ لَا یَخْلُو مِنْهُنَّ الْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مُؤْمِنٌ یَحْسُدُهُ وَ هُوَ أَشَدُّهُنَ‏ عَلَیْه»‏.[4]
همان‌گونه که مشاهده می‌­فرمایید در قسمت پایانی این دو روایت به دلیل نوع نگارش خط کوفی تغییری در متن به وجود آمده که معنایی کاملاً متضاد را می‌­رساند و طبیعتاً تنها یکی از آنها صحیح است.   [1] . شیخ صدوق، الأمالی، ص 4، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 208، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش. [2] . حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 102، مدرسة الإمام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم، چاپ اول، 1408ق. [3] . طبرسی، علی بن الحسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 149، المکتبة الحیدریة، نجف، 1385 ق. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 250، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین