تصور و تصدیق دو اصطلاح منطقی‌اند که اولی به معنای حضور صورت شیء بدون حکم نزد عقل، و دومی به معنای حضور صورت شیء نزد عقل همراه با حکم است. اما در علم نحو و بلاغت اصطلاح جداگانه در خصوص این دو وجود ندارد؛ چرا که این دو اصطلاح، مربوط به اقسام علم هستند. در حالی‌که علم و اقسام آن نه در مقدمات و نه در مسائل علم نحو و بلاغت جایگاهی ندارند. به همین دلیل اگر علمای نحو یا بلاغت آنها را در جایی به کار برند، برگرفته از اصطلاح منطقی آن است و همان معنا را هم می‌رساند. به عنوان مثال ابن هشام در اوضح المسالک می‌گوید: «أن النصب حکم والحکم فرع التصور، والتصور متوقف علی الحد».[1] و یا خطیب قزوینی در الایضاح فی علوم البلاغة در نقل قول سکاکی می‌گوید: «الجامع بین الشیئین عقلی و وهمی و خیالی؛ أما العقلی فهو أن یکون بینهما اتحاد فی التصور».[2] حسن بن عبدالله عسکری در الفروق اللغویة در فرق تصور و توهم می‌گوید: «تصور الشی‏ء یکون مع العلم به و توهمه لا یکون مع العلم».[3] پس اگر بخواهیم از نظر اصطلاحی تفاوت اصطلاح نحوی‌ها با منطقی‌ها را بررسی کنیم باید بگوییم اصلا اصطلاح نحوی و بلاغی برای تصور و تصدیق نداریم. شاهد این مطلب هم کتب لغت دایرة المعارفی‌اند که در آنها تصور و تصدیق فقط به معنای فلسفی و منطقی آمده و هیچ اشاره‌ای به معنای اصطلاحی نحوی یا بلاغی آن دو نشده است.[4] اما این پرسش که (أ زیدٌ فی الدار أم عمروٌ) تصور است یا تصدیق؟ تصور و تصدیق نحوی است یا منطقی یا بلاغی؟ در پاسخ می‌گوییم؛ بحثی در نحو و بلاغت وجود دارد آن بحث این است که «همزه استفهام » با «هل استفهام» تفاوت دارد. در این بحث علمای نحو و بلاغت، «هل» را مختص سؤال از تصدیق دانسته‌اند،[5] و باقی ادوات استفهام را مختص تصور و همزۀ استفهام را مشترک بین هر دو.[6] به عنوان مثال وقتی می‌گوییم «هل زید فی الدار؟» در این‌جا سؤال از بودن زید در خانه و نسبت در خانه بودن به او دادن است؛ ولی وقتی می‌گوییم «أ زید فی الدار؟» از این‌که کسی که در خانه است آیا زید است یا غیر او سؤال می‌کنیم. به عبارت دیگر، در همزه استفهام، وجود شخصی در خانه محرز است، ولی این‌که او چه کسی است و این نسبت برای چه کسی صادق است، محل سؤال است. اما در هل استفهامی اصل این‌که زید در خانه هست یا نه محل سؤال است. با توجه به مطلب ذکر شده، استفهام تصدیقی برای طلب اذعان به وقوع نسبت تام بین دو چیز به کار می‌رود؛ و استفهام تصوری برای طلب ادراک غیر نسبت به کار می‌رود و نیز با توجه به سخن علمای نحو و بلاغت که همزه‌ی استفهام می‌تواند در هر دو مورد به کار رود؛ حال برای شناخت این‌که سؤال با همزه برای پرسش از تصور بوده است یا از تصدیق، باید به قرائن موجود در کلام رجوع کرد؛ مثلا اگر سؤال به این صورت بود که «أ قام زید» (در جمله فعلیه) یا به این نحو بود که «أ زید قائم» (در جمله اسمیه) در این دو مورد سؤال از تصدیق است؛ زیرا نسبت(اعم از فعلیه یا اسمیه) مورد سؤال است. اما سؤال اگر مثل «أ زید فی الدار أم عمرو؟» (طلب تصور مسند الیه) بود یا مثل «أ زید فی الدار أم فی المدرسة؟» (طلب تصور مسند) بود این‌جا سؤال از تصور است.[7] پس نحوی‌ها و بلاغی‌ها در این‌جا نیز از همان اصطلاح منطقی استفاده کرده و همان معنا را افاده کرده‌اند. اما در مورد خصوص این عبارت «أ زید فی الدار أم عمرو» که از تصور است یا تصدیق؟ باید گفت؛ می‌شود سؤال از تصور باشد(در صورتی که اذعانی نفسانی به آن نشده باشد) و یا سؤال از تصدیق باشد(در صورت اذعان نفسانی به جمله) البته به لحاظ قواعد نحوی و بلاغی باید گفت استفهام تصوری است؛ چرا که در آن طلب تصور (زید یا عمرو) شده نه نسبت (وجود یا عدم زید در خانه). [1] . ابن هشام، جمال الدین، اوضح المسالک، ج 2 ص 196، المکتبة العصریة، بیروت، بی‌تا. [2] . خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة، تحقیق، خفاججی، محمد عبد المنعم، ج 1، ص 55، دار الجیل، بیروت، الطبعة الثالثة، بی‌تا. [3] . عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص93، دار الافاق الجدیدة، بیروت‏، چاپ اول‏، بی‌تا. [4] . ر.ک: مدنی، سید علی خان، الطراز فی علوم اللغة، ج 8، ص270، موسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث‏، مشهد مقدس‏، چاپ اول، 1384ش‏. [5] . البته در صورتی که جملۀ بعد هل دارای فعل باشد. [6] . البته برخی علمای نحو و بلاغت «أم» منقطعه را هم برای طلب تصدیق دانسته‌اند، همانند سکاکی و ابوحیان اندلسی و ابن هشام و دمامینی. [7] . التفتازانی، اسعد (سعد الدین)، مختصر المعانی، ج1 ص123، دار الفکر، قم، الطبعة الاولی، 1411ق.
تفاوت تصور و تصدیق در علم نحو با تصور و تصدیق در علم منطق و علم بلاغت چیست؟ و اینکه عبارت(أ زیدٌ فی الدار أم عمروٌ) تصور است، یا تصدیق. (تصور و تصدیق نحوی یا منطقی یا بلاغی).
تصور و تصدیق دو اصطلاح منطقیاند که اولی به معنای حضور صورت شیء بدون حکم نزد عقل، و دومی به معنای حضور صورت شیء نزد عقل همراه با حکم است. اما در علم نحو و بلاغت اصطلاح جداگانه در خصوص این دو وجود ندارد؛ چرا که این دو اصطلاح، مربوط به اقسام علم هستند. در حالیکه علم و اقسام آن نه در مقدمات و نه در مسائل علم نحو و بلاغت جایگاهی ندارند. به همین دلیل اگر علمای نحو یا بلاغت آنها را در جایی به کار برند، برگرفته از اصطلاح منطقی آن است و همان معنا را هم میرساند. به عنوان مثال ابن هشام در اوضح المسالک میگوید: «أن النصب حکم والحکم فرع التصور، والتصور متوقف علی الحد».[1] و یا خطیب قزوینی در الایضاح فی علوم البلاغة در نقل قول سکاکی میگوید: «الجامع بین الشیئین عقلی و وهمی و خیالی؛ أما العقلی فهو أن یکون بینهما اتحاد فی التصور».[2] حسن بن عبدالله عسکری در الفروق اللغویة در فرق تصور و توهم میگوید: «تصور الشیء یکون مع العلم به و توهمه لا یکون مع العلم».[3] پس اگر بخواهیم از نظر اصطلاحی تفاوت اصطلاح نحویها با منطقیها را بررسی کنیم باید بگوییم اصلا اصطلاح نحوی و بلاغی برای تصور و تصدیق نداریم. شاهد این مطلب هم کتب لغت دایرة المعارفیاند که در آنها تصور و تصدیق فقط به معنای فلسفی و منطقی آمده و هیچ اشارهای به معنای اصطلاحی نحوی یا بلاغی آن دو نشده است.[4]
اما این پرسش که (أ زیدٌ فی الدار أم عمروٌ) تصور است یا تصدیق؟ تصور و تصدیق نحوی است یا منطقی یا بلاغی؟
در پاسخ میگوییم؛ بحثی در نحو و بلاغت وجود دارد آن بحث این است که «همزه استفهام » با «هل استفهام» تفاوت دارد. در این بحث علمای نحو و بلاغت، «هل» را مختص سؤال از تصدیق دانستهاند،[5] و باقی ادوات استفهام را مختص تصور و همزۀ استفهام را مشترک بین هر دو.[6] به عنوان مثال وقتی میگوییم «هل زید فی الدار؟» در اینجا سؤال از بودن زید در خانه و نسبت در خانه بودن به او دادن است؛ ولی وقتی میگوییم «أ زید فی الدار؟» از اینکه کسی که در خانه است آیا زید است یا غیر او سؤال میکنیم. به عبارت دیگر، در همزه استفهام، وجود شخصی در خانه محرز است، ولی اینکه او چه کسی است و این نسبت برای چه کسی صادق است، محل سؤال است. اما در هل استفهامی اصل اینکه زید در خانه هست یا نه محل سؤال است.
با توجه به مطلب ذکر شده، استفهام تصدیقی برای طلب اذعان به وقوع نسبت تام بین دو چیز به کار میرود؛ و استفهام تصوری برای طلب ادراک غیر نسبت به کار میرود و نیز با توجه به سخن علمای نحو و بلاغت که همزهی استفهام میتواند در هر دو مورد به کار رود؛ حال برای شناخت اینکه سؤال با همزه برای پرسش از تصور بوده است یا از تصدیق، باید به قرائن موجود در کلام رجوع کرد؛ مثلا اگر سؤال به این صورت بود که «أ قام زید» (در جمله فعلیه) یا به این نحو بود که «أ زید قائم» (در جمله اسمیه) در این دو مورد سؤال از تصدیق است؛ زیرا نسبت(اعم از فعلیه یا اسمیه) مورد سؤال است. اما سؤال اگر مثل «أ زید فی الدار أم عمرو؟» (طلب تصور مسند الیه) بود یا مثل «أ زید فی الدار أم فی المدرسة؟» (طلب تصور مسند) بود اینجا سؤال از تصور است.[7]
پس نحویها و بلاغیها در اینجا نیز از همان اصطلاح منطقی استفاده کرده و همان معنا را افاده کردهاند.
اما در مورد خصوص این عبارت «أ زید فی الدار أم عمرو» که از تصور است یا تصدیق؟ باید گفت؛ میشود سؤال از تصور باشد(در صورتی که اذعانی نفسانی به آن نشده باشد) و یا سؤال از تصدیق باشد(در صورت اذعان نفسانی به جمله) البته به لحاظ قواعد نحوی و بلاغی باید گفت استفهام تصوری است؛ چرا که در آن طلب تصور (زید یا عمرو) شده نه نسبت (وجود یا عدم زید در خانه). [1] . ابن هشام، جمال الدین، اوضح المسالک، ج 2 ص 196، المکتبة العصریة، بیروت، بیتا. [2] . خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة، تحقیق، خفاججی، محمد عبد المنعم، ج 1، ص 55، دار الجیل، بیروت، الطبعة الثالثة، بیتا. [3] . عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص93، دار الافاق الجدیدة، بیروت، چاپ اول، بیتا. [4] . ر.ک: مدنی، سید علی خان، الطراز فی علوم اللغة، ج 8، ص270، موسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، مشهد مقدس، چاپ اول، 1384ش. [5] . البته در صورتی که جملۀ بعد هل دارای فعل باشد. [6] . البته برخی علمای نحو و بلاغت «أم» منقطعه را هم برای طلب تصدیق دانستهاند، همانند سکاکی و ابوحیان اندلسی و ابن هشام و دمامینی. [7] . التفتازانی، اسعد (سعد الدین)، مختصر المعانی، ج1 ص123، دار الفکر، قم، الطبعة الاولی، 1411ق.
- [سایر] تفاوت تصور و تصدیق در علم نحو با تصور و تصدیق در علم منطق و علم بلاغت چیست؟
- [سایر] همانطور که میدانیم علم تصوری از اقسام علوم اکتسابی است؛ لذا قاعدتاً خطا در آن راه دارد. از طرف دیگر تصور تا مادامی که متعلق حکم واقع نشده باشد، قابل صدق و کذب نیست. به عبارت دیگر تا تصوری، تصدیق نشود، نمیتوان در خصوص صدق یا کذب آن ادعایی داشت، حال این تناقض چطور حل میشود؟ و اساساً آیا علم تصوری قابل صدق و کذب میباشد یا خیر؟