اگر چه کلمه «اُفّ» در اصل‏ به معنای هر چرکی و پلیدی، ناخن چیده شده، و هر چیزی که به خاطر آلودگی و پلیدیش ازاله و چیده شود، آمده است و گفته‏اند به هر عملی و چیزی که سبک و آلوده باشد أفّ گویند؛[1] مانند آیه: «أُفٍ‏ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ »[2] که به خاطر ناروا بودن پرستش‏ معبودانی غیر از خدا خوار شمرده شده‏اند؛ یعنی خفّت و خواری بر شما باد و بر آنچه که غیر از خدا پرستش می‏کنید. اما توجه به این نکته ضروری است که، کلمات با توجه به قرائن پیرامونی، معنای مناسب خود را خواهند گرفت. برای نمونه؛ دو کلمه «العزیز» و «الکریم» هر دو از صفات پروردگارند که در قرآن نیز بدان اشاره شده است، اما در آیه ای از قرآن همین دو عبارت برای تمسخر فرد مشرک به کار گرفته شده است «ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْکَریمُ»؛[3] (به او گفته می‌شود:) بچش که (به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودی! معانی مختلف «أف» نیز با همین روش مشخص می‌شود که گاه با دانستن این پیش فرض که حضرت ابراهیم(ع)، نهایت انزجار از بت‌ها را دارد، شدّت انزجار را از کلمه «اُف» خواهیم فهمید، اما اگر «لا تقل لهما أف» در برابر «لا تنهرهما» (و بر آنها فریاد مزن!) قرار گیرد، نشان از مرتبه ضعیف و پایین «أف» دارد که در روایت به «أَدْنَی الْعُقُوق‏»[4] تبیین شده است. [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 79، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق. [2] . انبیاء، 67. [3] . دخان، 49. [4] . ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 633، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ‏1429ق.
راجع به واژۀ (اُفّ) در قرآن در ذیل آیه 23 سوره اسراء (فَلا تَقُلْ لَهُما أُفِّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریماً) آمده: (أَدْنَی الْعُقُوقِ أُفٍّ وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَیْئاً أَهْوَنَ مِنْهُ لَنَهَی عَنْه). امّا اینجا سؤالی پیش میآید، که چگونه میتوان بین این روایت و دو مورد دیگر استعمال اُفّ در قرآن جمع کرد؛ زیرا در جای دیگر حضرت ابراهیم(ع) پس از محاجّه با مشرکین زمان خود به آنها میفرمایند: (أُفِّ لَکمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ أ فَلا تَعْقِلُونَ) (سوره انبیاء، آیه 67). اگر اُفّ را به معنای کمترین حدّ بیاعتنایی و سرزنش بگیریم با مقام و سیاق آیات تناسبی ندارد. بلکه مناسبتر این است که اُفّ به معنای نهایت برائت و ملامت باشد. همچنین در آیه دیگر در بیان کسی که با والدین خود بدرفتاری میکند میفرماید: (وَ الَّذی قالَ لِوالِدَیْهِ أُفِّ لَکما أَ تَعِدانِنی أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلی) (سوره احقاف، آیه 17). باز هم اینجا شاید مناسبتر این باشد که اُفّ به معنای توهین، سختگیری، تمسخر و سرزنش بزرگ باشد؛ زیرا این شخص در مقام اسائه ادب و بیاحترامی نسبت به والدین خود است. اگر میشود معنای این کلمه را به نحوی که با تمام این سه استعمال قرآنی تناسب داشته باشد توضیح دهید. آیا ممکن است که این کلمه بیش از یک معنا یا بیش از یک مورد استعمال داشته باشد؟
اگر چه کلمه «اُفّ» در اصل به معنای هر چرکی و پلیدی، ناخن چیده شده، و هر چیزی که به خاطر آلودگی و پلیدیش ازاله و چیده شود، آمده است و گفتهاند به هر عملی و چیزی که سبک و آلوده باشد أفّ گویند؛[1] مانند آیه: «أُفٍ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ »[2] که به خاطر ناروا بودن پرستش معبودانی غیر از خدا خوار شمرده شدهاند؛ یعنی خفّت و خواری بر شما باد و بر آنچه که غیر از خدا پرستش میکنید. اما توجه به این نکته ضروری است که، کلمات با توجه به قرائن پیرامونی، معنای مناسب خود را خواهند گرفت. برای نمونه؛ دو کلمه «العزیز» و «الکریم» هر دو از صفات پروردگارند که در قرآن نیز بدان اشاره شده است، اما در آیه ای از قرآن همین دو عبارت برای تمسخر فرد مشرک به کار گرفته شده است «ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْکَریمُ»؛[3] (به او گفته میشود:) بچش که (به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودی!
معانی مختلف «أف» نیز با همین روش مشخص میشود که گاه با دانستن این پیش فرض که حضرت ابراهیم(ع)، نهایت انزجار از بتها را دارد، شدّت انزجار را از کلمه «اُف» خواهیم فهمید، اما اگر «لا تقل لهما أف» در برابر «لا تنهرهما» (و بر آنها فریاد مزن!) قرار گیرد، نشان از مرتبه ضعیف و پایین «أف» دارد که در روایت به «أَدْنَی الْعُقُوق»[4] تبیین شده است. [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 79، دارالقلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق. [2] . انبیاء، 67. [3] . دخان، 49. [4] . ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 633، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق.