اگر تعلیم و تعلّم معارف الهی را تنها وسیله‌ای برای کسب ریاست و موقعیت اجتماعی و درآمد و دنیاطلبی در نظر بگیریم؛ این کار پسندیده‌ای در نظر پروردگار نیست، اما این بدان معنا نیست که هرگاه سخن از آموختن و آموزش مباحث دینی به میان آمد، دیگر نباید سخن از مزد و اجرت گفت؛ زیرا در غیر این صورت عباداتی؛ مانند نماز و روزه استیجاری، حج نیابتی و... معنا نخواهد داشت. به‌علاوه؛ در جامعه شغل‌هایی وجود دارد که نظم، قوام و استحکام جامعه به انجام آنها وابسته است. این مشاغل باید به صورت فردی یا جمعی انجام گیرد؛ مانند آموزش و تبلیغ معارف دینی، پزشکی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و... . سیره رایج انسان‌ها در همه جوامع نیز حاکی از این است که به کارها و وظایف و مسئولیت‌های شغلی خود معیشت‌گرایانه نگریسته و در ازای ارائه خدمات شغلی خود مزد و اجرت مطالبه می‌کنند. بر اساس فقه اسلامی نیز؛ بر مبنای سیره مستمر متصل به زمان معصوم، تمام فقهای امامیه گرفتن اجرت بر این‌گونه واجبات(واجبات نظامیه) را جایز دانسته‌اند.
میدانیم پیامبران الهی با تمام تحمل آن همه سختیها و رنجها بابت ابلاغشان و نصیحتهای افراد، هیچگاه از غیر خدا مزدی نطلبیدند. حال سؤال این است: اگر کسی بخواهد رشته فلسفه اسلامی یا معارف الهی یا قرآن را تحصیل نموده و بعدها به عنوان استاد دانشگاه یا حوزه یا معلم مدرسه، کار نماید پاسخ بفرمائید: آیا بعداً مورد مؤاخذه قرار نمیگیرد که چرا تو از خدا و دین خدا و اینطور مسائل صحبت میکردی ولی در عوضش پول میگرفتی؟ آیا کسی میتواند این رشتهها را به عنوان شغل خود انتخاب نماید؟ با آن دسته از احادیث با این مضمون که؛ (کسی که از راه دین امرار معاش کند پستترین مردم است)(یا شاید دارای صفت بدی شبیه آن)، چه باید کرد؟
اگر تعلیم و تعلّم معارف الهی را تنها وسیلهای برای کسب ریاست و موقعیت اجتماعی و درآمد و دنیاطلبی در نظر بگیریم؛ این کار پسندیدهای در نظر پروردگار نیست، اما این بدان معنا نیست که هرگاه سخن از آموختن و آموزش مباحث دینی به میان آمد، دیگر نباید سخن از مزد و اجرت گفت؛ زیرا در غیر این صورت عباداتی؛ مانند نماز و روزه استیجاری، حج نیابتی و... معنا نخواهد داشت.
بهعلاوه؛ در جامعه شغلهایی وجود دارد که نظم، قوام و استحکام جامعه به انجام آنها وابسته است. این مشاغل باید به صورت فردی یا جمعی انجام گیرد؛ مانند آموزش و تبلیغ معارف دینی، پزشکی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و... . سیره رایج انسانها در همه جوامع نیز حاکی از این است که به کارها و وظایف و مسئولیتهای شغلی خود معیشتگرایانه نگریسته و در ازای ارائه خدمات شغلی خود مزد و اجرت مطالبه میکنند.
بر اساس فقه اسلامی نیز؛ بر مبنای سیره مستمر متصل به زمان معصوم، تمام فقهای امامیه گرفتن اجرت بر اینگونه واجبات(واجبات نظامیه) را جایز دانستهاند.