در حدیثی آمده: (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنْ‌ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ... فَقَالَ ع یَا سَلْمَانُ ائْتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّةِ... قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ فَهَرْوَلْتُ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ وَ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَی سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْکَشَفَ رَأْسُهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیَّ اعْتَجَرَتْ ثُمَّ قَالَ یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنِی بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی ص‌ قُلْتُ حَبِیبَتِی أ أجفاکم [لَمْ أَجْفُکُمْ‌] قَالَتْ فَمَهْ اجْلِسْ وَ اعْقِلْ مَا أَقُولُ لَکَ... فَقَالَتْ لِی یَا سَلْمَانُ أَفْطِرْ عَلَیْهِ عَشِیَّتَکَ فَإِذَا کَانَ غَداً فَجِئْنِی بِنَوَاهُ...). طبق این حدیث اولاً حضرت فاطمه دلش برای سلمان که یک نامحرم است تنگ شده و مشتاق دیدار او بود. چرا؟! البته اینجا نمی‌خواهم عصمت آن‌حضرت را نعوذ بالله نفی کنم. اما چرا زنی که اسوه عفّت و حیا است و حتی در برابر نابینا حجاب را رعایت می‌کند اینجا دلتنگ و مشتاق دیدار یک نامحرم شده!؟ هر چند آن نامحرم شخصی مثل جناب سلمان باشد. ثانیاً جناب سلمان اینجا می‌فرماید هر وقت حضرت عبایش را روی سرش می‌کشید ساق پایش پیدا می‌شد و هر وقت ساق پایش را می‌پوشاند سرش پیدا می‌شد. یعنی اینجا جناب سلمان هم سر حضرت را دیده هم ساق پایش را. چرا؟! یا مثلاً در مواردی داریم که جناب سلمان از طرف پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) مأمور می‌شد بیاید در خانه و مطلبی را به حضرت فاطمه بگوید. خوب آیا در این حالت نمی‌شد از طریق دیگری این مطلب را به حضرت منتقل کرد که تخاطب دو تا نامحرم پیش نیاید؟!!!
1. این‌که حضرت فاطمه(س) مشتاق بوده که با سلمان فارسی دیدار کند، هیچ منافاتی با عصمت آن‌حضرت ندارد؛ زیرا اگر به صدر و ذیل حدیث توجه شود به درستی فهمیده می‌شود که این دیدار ده روز پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بوده و امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به جهت این مصیبت غمگین و دل‌گرفته بودند و دوست داشتند سلمان فارسی -که این همه با پیامبر و با آن بزرگواران بوده و حتی پیامبر در حقش فرمود: «سلمان منّا أهل البیت‏»- زودتر به ملاقات آنها برود و در غم و مصیبتشان شریک باشد. 2. حضرت زهرا(س) در هر موقعیتی و نزد هر نامحرمی حجاب و عفاف کامل را داشتند، با توجه به این نکته، سلمان در مقام بیان توصیف لباسی است که نشان از سادگی لباس حضرت فاطمه(س) دارد. نه این‌که واقعاً ساق پای حضرت فاطمه برهنه باشد که از چنین خیالی باید به خدا پناه برد. به علاوه؛ روایاتی تصریح دارد که برخی از زنان عادی و متدیّن آن موقع در زیر عبایی که داشتند، شلواری می‌پوشیدند که تمام پای آنها را می‌پوشاند. بنابر این، آن‌حضرت نیز در زیر این عبای کوتاه پوششی داشتند.  
عنوان سوال:

در حدیثی آمده: (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنْ‌ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ... فَقَالَ ع یَا سَلْمَانُ ائْتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّةِ... قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ فَهَرْوَلْتُ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ وَ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَی سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْکَشَفَ رَأْسُهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیَّ اعْتَجَرَتْ ثُمَّ قَالَ یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنِی بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی ص‌ قُلْتُ حَبِیبَتِی أ أجفاکم [لَمْ أَجْفُکُمْ‌] قَالَتْ فَمَهْ اجْلِسْ وَ اعْقِلْ مَا أَقُولُ لَکَ... فَقَالَتْ لِی یَا سَلْمَانُ أَفْطِرْ عَلَیْهِ عَشِیَّتَکَ فَإِذَا کَانَ غَداً فَجِئْنِی بِنَوَاهُ...). طبق این حدیث اولاً حضرت فاطمه دلش برای سلمان که یک نامحرم است تنگ شده و مشتاق دیدار او بود. چرا؟! البته اینجا نمی‌خواهم عصمت آن‌حضرت را نعوذ بالله نفی کنم. اما چرا زنی که اسوه عفّت و حیا است و حتی در برابر نابینا حجاب را رعایت می‌کند اینجا دلتنگ و مشتاق دیدار یک نامحرم شده!؟ هر چند آن نامحرم شخصی مثل جناب سلمان باشد. ثانیاً جناب سلمان اینجا می‌فرماید هر وقت حضرت عبایش را روی سرش می‌کشید ساق پایش پیدا می‌شد و هر وقت ساق پایش را می‌پوشاند سرش پیدا می‌شد. یعنی اینجا جناب سلمان هم سر حضرت را دیده هم ساق پایش را. چرا؟! یا مثلاً در مواردی داریم که جناب سلمان از طرف پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) مأمور می‌شد بیاید در خانه و مطلبی را به حضرت فاطمه بگوید. خوب آیا در این حالت نمی‌شد از طریق دیگری این مطلب را به حضرت منتقل کرد که تخاطب دو تا نامحرم پیش نیاید؟!!!


پاسخ:

1. این‌که حضرت فاطمه(س) مشتاق بوده که با سلمان فارسی دیدار کند، هیچ منافاتی با عصمت آن‌حضرت ندارد؛ زیرا اگر به صدر و ذیل حدیث توجه شود به درستی فهمیده می‌شود که این دیدار ده روز پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بوده و امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به جهت این مصیبت غمگین و دل‌گرفته بودند و دوست داشتند سلمان فارسی -که این همه با پیامبر و با آن بزرگواران بوده و حتی پیامبر در حقش فرمود: «سلمان منّا أهل البیت‏»- زودتر به ملاقات آنها برود و در غم و مصیبتشان شریک باشد.
2. حضرت زهرا(س) در هر موقعیتی و نزد هر نامحرمی حجاب و عفاف کامل را داشتند، با توجه به این نکته، سلمان در مقام بیان توصیف لباسی است که نشان از سادگی لباس حضرت فاطمه(س) دارد. نه این‌که واقعاً ساق پای حضرت فاطمه برهنه باشد که از چنین خیالی باید به خدا پناه برد. به علاوه؛ روایاتی تصریح دارد که برخی از زنان عادی و متدیّن آن موقع در زیر عبایی که داشتند، شلواری می‌پوشیدند که تمام پای آنها را می‌پوشاند. بنابر این، آن‌حضرت نیز در زیر این عبای کوتاه پوششی داشتند.
 





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین