با عرض سلام؛ معمولاً سه راه برای خداشناسی گفته شده،(راه دل، راه تجربه، راه عقل). و از طرفی چون عقل نظری از مقوله شناخت و معرفت است، با رشد عقل نظری، ما به خداشناسی می‌رسیم؛ چرا که از علوم شناختی است. آیا وقتی می‌گوییم عقل نظری یعنی منظورمان همان راه عقل است (برهان آوردن و دلیل آوردن مثل برهان صدیقین و...)؟ و این‌که آیا این سه راه مستقل هستند؟ یا این‌که می‌توان گفت این راه‌ها به نحوی برگشت به عقل (نظری) می‌کنند. به این معنا که آن شخص یا گروهی که از راه دل و تجربه نیز به خداشناسی (با شدت و ضعف آن) نمی‌رسند یا حتی نمی‌تواند استدلال عقلی کنند به خاطر این است که عقل آنها دچار هوا و هوس و غبار و زنگار شده؛ لذا تا از عقلی رشد یافته (با شدت و ضعف رشد) برخوردار نباشد از راه فطرت و تجربه نیز به مراتب خداشناسی نمی‌رسد، پس تا عقل رشد نکند و به کار گرفته نشود و از آن استفاده نشود به خداشناسی نمی‌رسیم؟
1. شناخت خداوند از راه عقل به معنای کاربرد عقل نظری در خداشناسی است. 2. در مورد راه‌های سه‌گانه خداشناسی هر چند برهان تجربی را نمی‌توان مستقل از برهان عقلی دانست؛ زیرا برهان تجربی بدون استدلال عقلی نتیجه نمی‌دهد. اما راه دل یا برهان فطرت، مستقل از راه عقل و راه تجربی است؛ زیرا در واقع برهان عقلی و تجربی از نوع علم حصولی است، در حالی‌که برهان فطرت یا راه دل از نوع علم حضوری است. برهان فطرت یا راه دل چنین بیان می‌شود که انسان گاهی در شرایط خاص از درون خود به گونه‌ای خدا را شهود می‌کند و به علم حضوری خداوند راه می‌یابد. 3. این مطلب در مورد فطرت انسان نیز صحیح است که گرد و غبار هوا و هوس، مانع از بقای شهود و علم حضوری نسبت به خداوند می‌گردد؛ همان‌گونه که مانع از شکوفایی عقل انسان می‌شود.  
عنوان سوال:

با عرض سلام؛ معمولاً سه راه برای خداشناسی گفته شده،(راه دل، راه تجربه، راه عقل). و از طرفی چون عقل نظری از مقوله شناخت و معرفت است، با رشد عقل نظری، ما به خداشناسی می‌رسیم؛ چرا که از علوم شناختی است. آیا وقتی می‌گوییم عقل نظری یعنی منظورمان همان راه عقل است (برهان آوردن و دلیل آوردن مثل برهان صدیقین و...)؟ و این‌که آیا این سه راه مستقل هستند؟ یا این‌که می‌توان گفت این راه‌ها به نحوی برگشت به عقل (نظری) می‌کنند. به این معنا که آن شخص یا گروهی که از راه دل و تجربه نیز به خداشناسی (با شدت و ضعف آن) نمی‌رسند یا حتی نمی‌تواند استدلال عقلی کنند به خاطر این است که عقل آنها دچار هوا و هوس و غبار و زنگار شده؛ لذا تا از عقلی رشد یافته (با شدت و ضعف رشد) برخوردار نباشد از راه فطرت و تجربه نیز به مراتب خداشناسی نمی‌رسد، پس تا عقل رشد نکند و به کار گرفته نشود و از آن استفاده نشود به خداشناسی نمی‌رسیم؟


پاسخ:

1. شناخت خداوند از راه عقل به معنای کاربرد عقل نظری در خداشناسی است.
2. در مورد راه‌های سه‌گانه خداشناسی هر چند برهان تجربی را نمی‌توان مستقل از برهان عقلی دانست؛ زیرا برهان تجربی بدون استدلال عقلی نتیجه نمی‌دهد. اما راه دل یا برهان فطرت، مستقل از راه عقل و راه تجربی است؛ زیرا در واقع برهان عقلی و تجربی از نوع علم حصولی است، در حالی‌که برهان فطرت یا راه دل از نوع علم حضوری است. برهان فطرت یا راه دل چنین بیان می‌شود که انسان گاهی در شرایط خاص از درون خود به گونه‌ای خدا را شهود می‌کند و به علم حضوری خداوند راه می‌یابد.
3. این مطلب در مورد فطرت انسان نیز صحیح است که گرد و غبار هوا و هوس، مانع از بقای شهود و علم حضوری نسبت به خداوند می‌گردد؛ همان‌گونه که مانع از شکوفایی عقل انسان می‌شود.
 





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین