روایات در ارتباط با انار را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. الف. روایات در موضوع فوائد پزشکی انار امام علی(ع): «انار را با پوست درونش (پوست سفید که میان دانه‌ها وجود دارد) بخورید که همانا تمیز کننده معده است».[1] امام صادق(ع): «دو چیز نیکو وجود دارد که هرگز وارد مزاج فاسدی نمی‌شوند، مگر این‌که آن‌را سالم گردانند و دو چیز تباه وجود دارد که هرگز وارد مزاج سالمی نمی‌شوند مگر این‌که تباهش کنند. آن دو چیز نیکو انار است و آب ولرم و آن دو چیز تباه‌کننده پنیر است و گوشت خشک شب مانده و بو گرفته».[2] آن‌حضرت همچنین فرمود: «اگر در عراق بودم، هر روز یک انار سورانی می‌خوردم و در آب فرات شنا می‌کردم».[3] امام کاظم(ع): «از سفارش‌های آدم به هِبة الله(شیث) این بود که انار بخور؛ زیرا اگر در گرسنگی بخوری، تو را کفایت می‌کند و اگر در حالت سیری بخوری، گوارا باشد».[4] ب. روایات پیرامون فوائد غیر پزشکی انار اعتقاد به تأثیر برخی از غذاها، بر روح و روان انسان، امری قطعی و مسلم است؛ و از جمله آن غذاها انار است که روایاتی در این مورد نقل شده و در ذیل می‌آید؛ با این وجود؛ محتمل است روایات ذیل با این‌که در ظاهر آثار معنوی را ذکر کرده‌اند، اما در واقع اشاره به اثرات جسمی انار نیز داشته باشند. زیاد بن یحیی می‌گوید: بر امام صادق(ع) وارد شدم و در ظرفی که مقابلش بود انار چیده بودند، به من فرمود: «بخور». من نیز خم شده و از آن خوردم. سپس فرمودند: «هیچ میوه‌ای را دوست ندارم به تنهایی بخورم و کسی شریکم نباشد، مگر انار که همانا حاوی دانه‌ای از بهشت است».[5] چنین محتوایی از پیامبر(ص) نیز نقل شده است.[6] در احادیثی از امام صادق(ع) می‌خوانیم: «در میان میوه‌جات از انار استفاده کنید که حبه‌ای از آن نیست که وارد معده شود مگر این که قلب را صفا و نور می‌بخشد، و شیطان را تا چهل روز دور می‌کند».[7] «کسی که انار را ناشتا بخورد تا چهل روز قلبش روشن می‌شود».[8] «انار را با پوست درونی آن بخورید تا معده را شست‌وشو دهد. هر دانه‏ انار تا چهل روز دل را زنده می‌کند، جان را روشنی می‌بخشد، از بیماری جلوگیری کرده و وسوسه شیطان را سست می‌سازد».[9] در این روایات دو تعبیر وجود دارد: «أنارت قلبه؛ قلب را نورانی می‌کند» و «طردت عنه وسوسة الشیطان؛ وسوسه شیطان را از او دور می‌کند» که شاید بتوان آن‌را به یافته‌های جدید نیز پیوند داد: انار از میوه‌هایی خون‌ساز و تصفیه‌کننده خون است؛ این فایده سبب راحتی عمل پمپاژ خون توسط قلب می‌باشد که شاید تعبیر به نورانی شدن قلب ناظر به این معنا باشد. همچنین انار سبب نابودی میکروب‌ها و قدرت یافتن بدن در مقابلشان می‌شود که شاید به دلیل نامفهوم بودن معنای میکروب در آن زمان، تعبیر به شیطان شده است. برخی روایات نیز ناظر به آن هستند که انار منطقه‌ای خاص از این ویژگی برخوردار است که شاید جهت کیفیت بهتر آن باشد. امام صادق(ع) فرمود: «هر کس انار بخورد قلبش روشن می‌شود و هرکس قلبش روشن شود شیطان از او دور می‌شود». راوی پرسید: فدایتان شوم کدام نوع انار چنین خصوصیتی دارد؟ فرمود: «انار سورانی».[10] بررسی روایت مورد پرسش با توجه به آنچه گفته شد، اکنون به بررسی روایت موجود در پرسش، می‌پردازیم: امام کاظم(ع) فرمود: «هر کس روز جمعه یک دانه انار بخورد قلبش تا چهل روز روشن شود و اگر دو انار باشد، قلبش تا هشتاد روز روشن می‌شود، و اگر سه انار بخورد تا صد و بیست روز وسوسه شیطان از او دور گردد، و هر کس وسوسه شیطان از او دور شود، نافرمانی خدا نکند و هر کس نافرمانی خدا نکند خدا او را به بهشت برد».[11] همین محتوا با اندکی اختلاف در الفاظ در منابع دیگر نیز نقل شده است.[12] شیطان در این روایت را نمی‌توان میکروب معنا کرد. علامه مجلسی ذیل این روایت می‌گوید: «بعید نیست که برخی غذاها در حالات روحانی انسان تأثیر داشته باشند و ممکن است آنچه در روایت آمده مشروط به شرایطی؛ مانند اخلاص،‌ تقوا، میزان اعتقاد و... بوده باشد؛ و اگر در برخی مواقع خلاف آن پیش بیاید، به این جهت است که در مقدمات، اشکالی پدید آمده است».[13] بنابر این، تأثیری که در این روایت ذکر شده؛ بیان علت مستقل نیست، بلکه شرایط و مقدمات بسیاری را لازم دارد که خوردن برخی از غذاها به برخی انسان‌ها در رسیدن به هدفشان کمک می‌رساند؛ از این‌رو در برخی روایات، فائده انار، تنها برای مؤمنان اعلام شده است: «بر شما باد به خوردن انار شیرین؛ چرا که هیچ دانه‌ای از آن به معده مؤمنی در نمی‌آید، مگر این‌که بیماری‌ را از آن ریشه‌کن کرده و وسوسه شیطان را از او دور می‌سازد».[14] [1] . کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 244، تهران،‌ مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بی‌تا. [2] . «أبو عبد الله(ع)‏ شَیْئَانِ صَالِحَانِ لَمْ یَدْخُلَا جَوْفاً قَطُّ فَاسِداً إِلَّا أَصْلَحَاهُ وَ شَیْئَانِ فَاسِدَانِ لَمْ یَدْخُلَا جَوْفاً قَطُّ صَالِحاً إِلَّا أَفْسَدَاهُ فَالصَّالِحَانِ الرُّمَّانُ وَ الْمَاءُ الْفَاتِرُ وَ الْفَاسِدَانِ الْجُبُنُّ وَ الْقَدِیدُ الْغَاب‏»؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین،‏ ج 2، ص 463، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق؛ شبّر، عبدالله‏، طب الأئمة(علیهم السلام)، ص 121، بیروت، دار الإرشاد، چاپ سوم، 1428ق‏. [3] . «أبو عبد الله(ع‏) لَوْ کُنْتُ بِالْعِرَاقِ لَأَکَلْتُ کُلَّ یَوْمٍ رُمَّانَةً سُورَانِیَّةً، وَ اغْتَمَسْتُ فِی الْفُرَاتِ غَمْسَة»؛ شیخ حرّ عاملی، هدایة الامة إلی أحکام الأئمة(منتخب المسائل)، ج 8، ص 165، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق. [4] . المحاسن، ج ‏2، ص 540؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 63، ص 156، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [5] . «دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ قُدَّامَهُ طَبَقٌ فِیهِ رُمَّانٌ، فَقَالَ لِی: کُلْ مِنْ هَذَا الرُّمَّانِ، فَدَنَوْتُ فَأَکَلْتُ، فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیْ‏ءٍ یُؤْکَلُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ لَا یَشْرَکَنِی فِیهِ أَحَدٌ غَیْرَ الرُّمَّانِ، أَمَا إِنَّهُ مَا مِنْ رُمَّانَةٍ إِلَّا وَ فِیهَا حَبَّةٌ مِنَ الْجَنَّة»؛ عده‌ای از علماء، الأصول الستة عشر، محقق، مصحح، محمودی، ضیاء الدین، جلیلی، نعمت الله، غلامعلی، مهدی، ص 312، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1423ق. [6] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 43، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق. [7] . «مَنْ أَکَلَ رُمَّانَةً عَلَی الرِّیقِ أَنَارَتْ قَلْبَهُ وَ طَرَدَتْ شَیْطَانَ الْوَسْوَسَةِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً»؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 24، ص 419، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. [8] . «مَنْ أَکَلَ رُمَّانَةً عَلَی الرِّیقِ أَنَارَتْ قَلْبَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 354، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [9] . «کُلُوا الرُّمَّانَ بِشَحْمِهِ فَإِنَّهُ دِبَاغٌ لِلْمَعِدَةِ وَ فِی کُلِّ حَبَّةٍ مِنَ الرُّمَّانِ إِذَا اسْتَقَرَّتْ فِی الْمَعِدَةِ حَیَاةٌ لِلْقَلْبِ وَ إِنَارَةٌ لِلنَّفْسِ وَ تُمْرِضُ وَسْوَاسَ الشَّیْطَانِ أَرْبَعِینَ لَیْلَة‏»؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 636، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش. [10] . «مَنْ أَکَلَ رُمَّانَةً أَنَارَتْ قَلْبَهُ وَ مَنْ أَنَارَتْ قَلْبَهُ فَالشَّیْطَانُ بَعِید مِنْهُ فَقُلْتُ أَیَّ رُمَّانٍ قَالَ سُورَانِیَّکُمْ هَذَا»؛ المحاسن، ج ‏2، ص 543؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏63، ص 161، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [11] . «أبا الحسن الأول(ع) یقول‏ مَنْ أَکَلَ رُمَّانَةً یَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَی الرِّیقِ نَوَّرَتْ قَلْبَهُ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَإِنْ أَکَلَ رُمَّانَتَیْنِ فَثَمَانِینَ یَوْماً فَإِنْ أَکَلَ ثَلَاثاً فَمِائَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً وَ طَرَدَتْ عَنْهُ وَسْوَسَةَ الشَّیْطَانِ وَ مَنْ طُرِدَتْ عَنْهُ وَسْوَسَةُ الشَّیْطَانِ لَمْ یَعْصِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ لَمْ یَعْصِ اللَّهَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّة»؛ المحاسن، ج ‏2، ص 544؛ الکافی، ج ‏6، ص 355. [12] . طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 171، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق. [13] . بحار الأنوار، ج ‏63، ص 162. [14] . الکافی، ج ‏6، ص 354؛ وسائل الشیعة، ج ‏25، ص 155.
در (مفاتیح الجنان) در اعمال روز جمعه روایتی آمده که امام کاظم(ع) فرمود: (هر که یک انار روز جمعه ناشتا بخورد، تا چهل روز دلش را نورانی گرداند و اگر دو تا بخورد تا هشتاد روز و اگر سه انار بخورد تا صد و بیست روز و وسوسه شیطان را از او دور میکند و هر که وسوسه شیطان از او دور گردد معصیت خدا نکند و داخل بهشت شود)؛ آیا این روایت و امثال آن سند صحیحی دارند؟ و اگر آری، به راستی این روایات چه میخواهند بگویند؟ مگر با خوردن سه انار وسوسه قوی شیطان و هوای نفس تمام میشود؟!
روایات در ارتباط با انار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
الف. روایات در موضوع فوائد پزشکی انار
امام علی(ع): «انار را با پوست درونش (پوست سفید که میان دانهها وجود دارد) بخورید که همانا تمیز کننده معده است».[1]
امام صادق(ع): «دو چیز نیکو وجود دارد که هرگز وارد مزاج فاسدی نمیشوند، مگر اینکه آنرا سالم گردانند و دو چیز تباه وجود دارد که هرگز وارد مزاج سالمی نمیشوند مگر اینکه تباهش کنند. آن دو چیز نیکو انار است و آب ولرم و آن دو چیز تباهکننده پنیر است و گوشت خشک شب مانده و بو گرفته».[2]
آنحضرت همچنین فرمود: «اگر در عراق بودم، هر روز یک انار سورانی میخوردم و در آب فرات شنا میکردم».[3]
امام کاظم(ع): «از سفارشهای آدم به هِبة الله(شیث) این بود که انار بخور؛ زیرا اگر در گرسنگی بخوری، تو را کفایت میکند و اگر در حالت سیری بخوری، گوارا باشد».[4]
ب. روایات پیرامون فوائد غیر پزشکی انار
اعتقاد به تأثیر برخی از غذاها، بر روح و روان انسان، امری قطعی و مسلم است؛ و از جمله آن غذاها انار است که روایاتی در این مورد نقل شده و در ذیل میآید؛ با این وجود؛ محتمل است روایات ذیل با اینکه در ظاهر آثار معنوی را ذکر کردهاند، اما در واقع اشاره به اثرات جسمی انار نیز داشته باشند.
زیاد بن یحیی میگوید: بر امام صادق(ع) وارد شدم و در ظرفی که مقابلش بود انار چیده بودند، به من فرمود: «بخور». من نیز خم شده و از آن خوردم. سپس فرمودند: «هیچ میوهای را دوست ندارم به تنهایی بخورم و کسی شریکم نباشد، مگر انار که همانا حاوی دانهای از بهشت است».[5] چنین محتوایی از پیامبر(ص) نیز نقل شده است.[6]
در احادیثی از امام صادق(ع) میخوانیم:
«در میان میوهجات از انار استفاده کنید که حبهای از آن نیست که وارد معده شود مگر این که قلب را صفا و نور میبخشد، و شیطان را تا چهل روز دور میکند».[7]
«کسی که انار را ناشتا بخورد تا چهل روز قلبش روشن میشود».[8]
«انار را با پوست درونی آن بخورید تا معده را شستوشو دهد. هر دانه انار تا چهل روز دل را زنده میکند، جان را روشنی میبخشد، از بیماری جلوگیری کرده و وسوسه شیطان را سست میسازد».[9]
در این روایات دو تعبیر وجود دارد: «أنارت قلبه؛ قلب را نورانی میکند» و «طردت عنه وسوسة الشیطان؛ وسوسه شیطان را از او دور میکند» که شاید بتوان آنرا به یافتههای جدید نیز پیوند داد:
انار از میوههایی خونساز و تصفیهکننده خون است؛ این فایده سبب راحتی عمل پمپاژ خون توسط قلب میباشد که شاید تعبیر به نورانی شدن قلب ناظر به این معنا باشد. همچنین انار سبب نابودی میکروبها و قدرت یافتن بدن در مقابلشان میشود که شاید به دلیل نامفهوم بودن معنای میکروب در آن زمان، تعبیر به شیطان شده است.
برخی روایات نیز ناظر به آن هستند که انار منطقهای خاص از این ویژگی برخوردار است که شاید جهت کیفیت بهتر آن باشد. امام صادق(ع) فرمود: «هر کس انار بخورد قلبش روشن میشود و هرکس قلبش روشن شود شیطان از او دور میشود». راوی پرسید: فدایتان شوم کدام نوع انار چنین خصوصیتی دارد؟ فرمود: «انار سورانی».[10]
بررسی روایت مورد پرسش
با توجه به آنچه گفته شد، اکنون به بررسی روایت موجود در پرسش، میپردازیم:
امام کاظم(ع) فرمود: «هر کس روز جمعه یک دانه انار بخورد قلبش تا چهل روز روشن شود و اگر دو انار باشد، قلبش تا هشتاد روز روشن میشود، و اگر سه انار بخورد تا صد و بیست روز وسوسه شیطان از او دور گردد، و هر کس وسوسه شیطان از او دور شود، نافرمانی خدا نکند و هر کس نافرمانی خدا نکند خدا او را به بهشت برد».[11] همین محتوا با اندکی اختلاف در الفاظ در منابع دیگر نیز نقل شده است.[12]
شیطان در این روایت را نمیتوان میکروب معنا کرد.
علامه مجلسی ذیل این روایت میگوید: «بعید نیست که برخی غذاها در حالات روحانی انسان تأثیر داشته باشند و ممکن است آنچه در روایت آمده مشروط به شرایطی؛ مانند اخلاص، تقوا، میزان اعتقاد و... بوده باشد؛ و اگر در برخی مواقع خلاف آن پیش بیاید، به این جهت است که در مقدمات، اشکالی پدید آمده است».[13]
بنابر این، تأثیری که در این روایت ذکر شده؛ بیان علت مستقل نیست، بلکه شرایط و مقدمات بسیاری را لازم دارد که خوردن برخی از غذاها به برخی انسانها در رسیدن به هدفشان کمک میرساند؛ از اینرو در برخی روایات، فائده انار، تنها برای مؤمنان اعلام شده است: «بر شما باد به خوردن انار شیرین؛ چرا که هیچ دانهای از آن به معده مؤمنی در نمیآید، مگر اینکه بیماری را از آن ریشهکن کرده و وسوسه شیطان را از او دور میسازد».[14] [1] . کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 244، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بیتا. [2] . «أبو عبد الله(ع) شَیْئَانِ صَالِحَانِ لَمْ یَدْخُلَا جَوْفاً قَطُّ فَاسِداً إِلَّا أَصْلَحَاهُ وَ شَیْئَانِ فَاسِدَانِ لَمْ یَدْخُلَا جَوْفاً قَطُّ صَالِحاً إِلَّا أَفْسَدَاهُ فَالصَّالِحَانِ الرُّمَّانُ وَ الْمَاءُ الْفَاتِرُ وَ الْفَاسِدَانِ الْجُبُنُّ وَ الْقَدِیدُ الْغَاب»؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 463، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق؛ شبّر، عبدالله، طب الأئمة(علیهم السلام)، ص 121، بیروت، دار الإرشاد، چاپ سوم، 1428ق. [3] . «أبو عبد الله(ع) لَوْ کُنْتُ بِالْعِرَاقِ لَأَکَلْتُ کُلَّ یَوْمٍ رُمَّانَةً سُورَانِیَّةً، وَ اغْتَمَسْتُ فِی الْفُرَاتِ غَمْسَة»؛ شیخ حرّ عاملی، هدایة الامة إلی أحکام الأئمة(منتخب المسائل)، ج 8، ص 165، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق. [4] . المحاسن، ج 2، ص 540؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 63، ص 156، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [5] . «دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ قُدَّامَهُ طَبَقٌ فِیهِ رُمَّانٌ، فَقَالَ لِی: کُلْ مِنْ هَذَا الرُّمَّانِ، فَدَنَوْتُ فَأَکَلْتُ، فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ یُؤْکَلُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ لَا یَشْرَکَنِی فِیهِ أَحَدٌ غَیْرَ الرُّمَّانِ، أَمَا إِنَّهُ مَا مِنْ رُمَّانَةٍ إِلَّا وَ فِیهَا حَبَّةٌ مِنَ الْجَنَّة»؛ عدهای از علماء، الأصول الستة عشر، محقق، مصحح، محمودی، ضیاء الدین، جلیلی، نعمت الله، غلامعلی، مهدی، ص 312، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1423ق. [6] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 43، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق. [7] . «مَنْ أَکَلَ رُمَّانَةً عَلَی الرِّیقِ أَنَارَتْ قَلْبَهُ وَ طَرَدَتْ شَیْطَانَ الْوَسْوَسَةِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً»؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 24، ص 419، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. [8] . «مَنْ أَکَلَ رُمَّانَةً عَلَی الرِّیقِ أَنَارَتْ قَلْبَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 354، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [9] . «کُلُوا الرُّمَّانَ بِشَحْمِهِ فَإِنَّهُ دِبَاغٌ لِلْمَعِدَةِ وَ فِی کُلِّ حَبَّةٍ مِنَ الرُّمَّانِ إِذَا اسْتَقَرَّتْ فِی الْمَعِدَةِ حَیَاةٌ لِلْقَلْبِ وَ إِنَارَةٌ لِلنَّفْسِ وَ تُمْرِضُ وَسْوَاسَ الشَّیْطَانِ أَرْبَعِینَ لَیْلَة»؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 636، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش. [10] . «مَنْ أَکَلَ رُمَّانَةً أَنَارَتْ قَلْبَهُ وَ مَنْ أَنَارَتْ قَلْبَهُ فَالشَّیْطَانُ بَعِید مِنْهُ فَقُلْتُ أَیَّ رُمَّانٍ قَالَ سُورَانِیَّکُمْ هَذَا»؛ المحاسن، ج 2، ص 543؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 63، ص 161، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [11] . «أبا الحسن الأول(ع) یقول مَنْ أَکَلَ رُمَّانَةً یَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَی الرِّیقِ نَوَّرَتْ قَلْبَهُ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَإِنْ أَکَلَ رُمَّانَتَیْنِ فَثَمَانِینَ یَوْماً فَإِنْ أَکَلَ ثَلَاثاً فَمِائَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً وَ طَرَدَتْ عَنْهُ وَسْوَسَةَ الشَّیْطَانِ وَ مَنْ طُرِدَتْ عَنْهُ وَسْوَسَةُ الشَّیْطَانِ لَمْ یَعْصِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ لَمْ یَعْصِ اللَّهَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّة»؛ المحاسن، ج 2، ص 544؛ الکافی، ج 6، ص 355. [12] . طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 171، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق. [13] . بحار الأنوار، ج 63، ص 162. [14] . الکافی، ج 6، ص 354؛ وسائل الشیعة، ج 25، ص 155.