در مورد شاعران مسلمانی که در ادبیات فارسی نقش چشمگیری داشته‌­اند، نه باید راه افراط را پیموده و نه از سر تفریط قدم برداشت. در این زمینه، نمایه «مولوی اعتقادات و انتقادات»، سؤال 6419 مطالعه شود. فردوسی نیز استثنایی از این کلیت نیست. واضح است که او شاعری مسلمان بوده و به همین جهت، شگفت‌­انگیز نیست که پار­ه‌­ای از اشعار او را الهام گرفته از منابع دینی بدانیم. به عنوان نمونه، این بیت را ملاحظه فرمایید: چو داری به دست اندرون خواسته زر و سیم و اسبان آراسته هزینه چنان کن که بایدت کرد نباید فشاند و نباید فشرد به بیراهه نرفتیم اگر این شعر را الهام گرفته از آموزه­‌ای از قرآن کریم بدانیم که اعلام می­دارد: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا»؛[1] دستت را به گردنت زنجیر مکن(خسیس نباش) و نیز آن‌را به صورت کامل باز نکن(ولخرج مباش) تا حسرت به دل شده و مورد ملامت دیگران واقع شوی. از طرفی بسیاری از اشعار شاهنامه هم ممکن است هیچ ارتباطی با متون مقدس دینی نداشته و تنها داستان­‌سرایی­هایی ادبی و یا ستایش­‌هایی از این و آن باشد. بر این اساس به هیچ وجه نباید اشعار و آثار ادیبان تأثیرگذار در فرهنگ فارسی و یا هر فرهنگ دیگری را هم‌­طراز کتاب مقدس قرآن کریم قلمداد کرد، اما نباید در مقابل نکته‌های حکمت آمیز این شاهکارهای ادبی نیز جبهه­‌گیری کرد. [1] . اسراء، 29.
به نام خدا و با سلام خدمت شما. در سایت ویکی پدیا چنین مطالبی در باره فردوسی آمده ،البته من میدانم که در این سایت مطالب نادرستی هم وجود دارد، اما میخواستم نظر شما را بدانم. " فردوسی ستیزان در میان فقهای شیعه بعضاً فردوسی ستیزی دیده شده است .به طور نمونه علامه تهرانی در کتاب معروف خود نور ملکوت قرآن مینویسد: این همه سر و صدا برای عظمت فردوسی، و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره، و دعوت خارجیان از تمام کشورها برای احیاءِ شاهنامه، و تجلیل و تکریم از این مرد خاسر زیان بردهی تهیدست برای چیست؟ !برای آن است که در برابر لغت قرآن و زبان عرب که زبان اسلام و زبان رسولالله است، سی سال عمر خود را به عشق دینارهای سلطان محمود غزنوی به باد داده و شاهنامهی افسانهای را گرد آوردهاست. فردوسی با شاهنامهی افسانهای خود که کتاب شعر) یعنی تخیّلات و پندارهای شاعرانه) است خواست باطلی را در مقابل قرآن عَلم کند؛ و موهومی را در برابر یقین بر سر پا دارد. خداوند وی را به جزای خودش در دنیا رسانید. پس از انقلاب ایران در 1357 در برابر حکومت پادشاهی، برخی به این گمان که فردوسی شاهدوست بوده یا شاهان را ستوده است از او بد گفتهاند یا از شاهنامه خرده گرفتهاند.
در مورد شاعران مسلمانی که در ادبیات فارسی نقش چشمگیری داشتهاند، نه باید راه افراط را پیموده و نه از سر تفریط قدم برداشت. در این زمینه، نمایه «مولوی اعتقادات و انتقادات»، سؤال 6419 مطالعه شود.
فردوسی نیز استثنایی از این کلیت نیست. واضح است که او شاعری مسلمان بوده و به همین جهت، شگفتانگیز نیست که پارهای از اشعار او را الهام گرفته از منابع دینی بدانیم. به عنوان نمونه، این بیت را ملاحظه فرمایید:
چو داری به دست اندرون خواسته
زر و سیم و اسبان آراسته
هزینه چنان کن که بایدت کرد
نباید فشاند و نباید فشرد
به بیراهه نرفتیم اگر این شعر را الهام گرفته از آموزهای از قرآن کریم بدانیم که اعلام میدارد:
«وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا»؛[1] دستت را به گردنت زنجیر مکن(خسیس نباش) و نیز آنرا به صورت کامل باز نکن(ولخرج مباش) تا حسرت به دل شده و مورد ملامت دیگران واقع شوی.
از طرفی بسیاری از اشعار شاهنامه هم ممکن است هیچ ارتباطی با متون مقدس دینی نداشته و تنها داستانسراییهایی ادبی و یا ستایشهایی از این و آن باشد.
بر این اساس به هیچ وجه نباید اشعار و آثار ادیبان تأثیرگذار در فرهنگ فارسی و یا هر فرهنگ دیگری را همطراز کتاب مقدس قرآن کریم قلمداد کرد، اما نباید در مقابل نکتههای حکمت آمیز این شاهکارهای ادبی نیز جبههگیری کرد. [1] . اسراء، 29.