در بسیاری از آیات و روایات به این موضوع اشاره شده است که خداوند در زندگی انسان‌ها دخالتی نمی‌کند. به طور مثال افراد مشرک را از بین نمی‌برد و این وظیفه‌ی خود انسان‌ها است. جنایت‌کاری بسیار جنایت‌ها انجام می‌دهد و سرانجام به دست انسان‌ها مجازات می‌شود. خداوند او را به طور علنی آتش نمی‌زند یا ناگهان او را به خاکستر تبدیل نمی‌کند، ولی در روایتی داریم زمانی که حضرت موسی(ع) برای فراگیری علوم دینی به نزد حضرت خضر رفتند و حضرت موسی نمی‌توانستند دلایل کارهای حضرت خضر را بفهمند؛ به همین دلیل مدام از ایشان دلیل کارش را می‌پرسید. در مرحله‌ای از امتحان ایشان آمده که حضرت خضر به بچه‌ای هجوم می‌برد و آن کودک را می‌کشد بعد که حضرت موسی دلیلش را می‌پرسد می‌گوید آن پسر بچه شخص نا اهلی بوده و داشته پدر و مادر مؤمن خود را از راه به در می‌کرده برای همین خدا به من فرمان داد تا او را بکشم. به نظر شما آن مادر و پدر بچه نباید امتحان خود را پس می‌دادند؟ این‌که صراحتاً آن بچه را کشتند دخالت در زندگی انسان‌ها نیست؟ اگر بگویید هر دو مورد آیات و احادیث درست هستند، آیا این دوگانگی به وجود نمی‌آورد؟ با تشکر.در بسیاری از آیات و روایات به این موضوع اشاره شده است که خداوند در زندگی انسان‌ها دخالتی نمی‌کند. به طور مثال افراد مشرک را از بین نمی‌برد و این وظیفه‌ی خود انسان‌ها است. جنایت‌کاری بسیار جنایت‌ها انجام می‌دهد و سرانجام به دست انسان‌ها مجازات می‌شود. خداوند او را به طور علنی آتش نمی‌زند یا ناگهان او را به خاکستر تبدیل نمی‌کند، ولی در روایتی داریم زمانی که حضرت موسی(ع) برای فراگیری علوم دینی به نزد حضرت خضر رفتند و حضرت موسی نمی‌توانستند دلایل کارهای حضرت خضر را بفهمند؛ به همین دلیل مدام از ایشان دلیل کارش را می‌پرسید. در مرحله‌ای از امتحان ایشان آمده که حضرت خضر به بچه‌ای هجوم می‌برد و آن کودک را می‌کشد بعد که حضرت موسی دلیلش را می‌پرسد می‌گوید آن پسر بچه شخص نا اهلی بوده و داشته پدر و مادر مؤمن خود را از راه به در می‌کرده برای همین خدا به من فرمان داد تا او را بکشم. به نظر شما آن مادر و پدر بچه نباید امتحان خود را پس می‌دادند؟ این‌که صراحتاً آن بچه را کشتند دخالت در زندگی انسان‌ها نیست؟ اگر بگویید هر دو مورد آیات و احادیث درست هستند، آیا این دوگانگی به وجود نمی‌آورد؟ با تشکر.
رابطه خداوند نه مانند رابطه بنا با ساختمان است که از نظر وجودی کاملاً بی‌گانه نسبت به هم هستند. چنان‌که رابطه خداوند با اجزای عالم مانند ارتباط برخی از اجزای عالم نسبت به برخی دیگر نیست که رابطه به صورت مستقیم و بدون واسطه باشد و خداوند بدون واسطه در تمام جزئیات عالم دخالت کند، بلکه دخالت خداوند در جهان آفرینش و زندگی انسان از واسطه‌ها و در اختیار گرفتن عوامل مخصوص و به صورت تسخیر نیروها است. آیات متعددی از قرآن کریم در عین پذیرش نقش و فاعلیت موجودات، همه افعال را به خدا نسبت می‌دهد. توحید حقیقی این است که در عین پذیرش نقش و فاعلیت مخلوقات، خداوند را همه کاره بدانیم.
عنوان سوال:

در بسیاری از آیات و روایات به این موضوع اشاره شده است که خداوند در زندگی انسان‌ها دخالتی نمی‌کند. به طور مثال افراد مشرک را از بین نمی‌برد و این وظیفه‌ی خود انسان‌ها است. جنایت‌کاری بسیار جنایت‌ها انجام می‌دهد و سرانجام به دست انسان‌ها مجازات می‌شود. خداوند او را به طور علنی آتش نمی‌زند یا ناگهان او را به خاکستر تبدیل نمی‌کند، ولی در روایتی داریم زمانی که حضرت موسی(ع) برای فراگیری علوم دینی به نزد حضرت خضر رفتند و حضرت موسی نمی‌توانستند دلایل کارهای حضرت خضر را بفهمند؛ به همین دلیل مدام از ایشان دلیل کارش را می‌پرسید. در مرحله‌ای از امتحان ایشان آمده که حضرت خضر به بچه‌ای هجوم می‌برد و آن کودک را می‌کشد بعد که حضرت موسی دلیلش را می‌پرسد می‌گوید آن پسر بچه شخص نا اهلی بوده و داشته پدر و مادر مؤمن خود را از راه به در می‌کرده برای همین خدا به من فرمان داد تا او را بکشم. به نظر شما آن مادر و پدر بچه نباید امتحان خود را پس می‌دادند؟ این‌که صراحتاً آن بچه را کشتند دخالت در زندگی انسان‌ها نیست؟ اگر بگویید هر دو مورد آیات و احادیث درست هستند، آیا این دوگانگی به وجود نمی‌آورد؟ با تشکر.در بسیاری از آیات و روایات به این موضوع اشاره شده است که خداوند در زندگی انسان‌ها دخالتی نمی‌کند. به طور مثال افراد مشرک را از بین نمی‌برد و این وظیفه‌ی خود انسان‌ها است. جنایت‌کاری بسیار جنایت‌ها انجام می‌دهد و سرانجام به دست انسان‌ها مجازات می‌شود. خداوند او را به طور علنی آتش نمی‌زند یا ناگهان او را به خاکستر تبدیل نمی‌کند، ولی در روایتی داریم زمانی که حضرت موسی(ع) برای فراگیری علوم دینی به نزد حضرت خضر رفتند و حضرت موسی نمی‌توانستند دلایل کارهای حضرت خضر را بفهمند؛ به همین دلیل مدام از ایشان دلیل کارش را می‌پرسید. در مرحله‌ای از امتحان ایشان آمده که حضرت خضر به بچه‌ای هجوم می‌برد و آن کودک را می‌کشد بعد که حضرت موسی دلیلش را می‌پرسد می‌گوید آن پسر بچه شخص نا اهلی بوده و داشته پدر و مادر مؤمن خود را از راه به در می‌کرده برای همین خدا به من فرمان داد تا او را بکشم. به نظر شما آن مادر و پدر بچه نباید امتحان خود را پس می‌دادند؟ این‌که صراحتاً آن بچه را کشتند دخالت در زندگی انسان‌ها نیست؟ اگر بگویید هر دو مورد آیات و احادیث درست هستند، آیا این دوگانگی به وجود نمی‌آورد؟ با تشکر.


پاسخ:

رابطه خداوند نه مانند رابطه بنا با ساختمان است که از نظر وجودی کاملاً بی‌گانه نسبت به هم هستند. چنان‌که رابطه خداوند با اجزای عالم مانند ارتباط برخی از اجزای عالم نسبت به برخی دیگر نیست که رابطه به صورت مستقیم و بدون واسطه باشد و خداوند بدون واسطه در تمام جزئیات عالم دخالت کند، بلکه دخالت خداوند در جهان آفرینش و زندگی انسان از واسطه‌ها و در اختیار گرفتن عوامل مخصوص و به صورت تسخیر نیروها است. آیات متعددی از قرآن کریم در عین پذیرش نقش و فاعلیت موجودات، همه افعال را به خدا نسبت می‌دهد. توحید حقیقی این است که در عین پذیرش نقش و فاعلیت مخلوقات، خداوند را همه کاره بدانیم.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین