ابوحامد غزالی(متوفای: 505 ه.ق) در کتاب «إحیاء علوم الدین» کلامی را نقل می‌کند -البته نه به‌عنوان حدیث- که متن عربی آن چنین است: «...إذ یقال إنّ الجار الفقیر یتعلّق بجاره الغنی یومَ القیامة، فیقول یا ربّ سَل هذا لم مَنَعَنی معروفه، و سَدّ بابَه دونی»؟؛[1] در روز قیامت، همسایه فقیر چنگ زند بر دامن همسایه غنی، و گوید: پروردگارا! از او بپرس که چرا در را بر روی من بست و احسان خود را از من منع نمود؟! همان‌طور که گفته شد؛ این‌را غزالی به عنوان حدیث نقل نکرده، بلکه تنها به عنوان یک کلام حکیمانه بیان نمود که صاحب معراج السعادة نیز آن‌را نقل کرده است.[2] به هر حال؛ این سخن چه حدیث باشد و یا نباشد؛ با توجه به روایات دیگر؛ یک کلام به حقّی است و بعید نیست که چنین چیزی در قیامت برای برخی از افراد پیش بیاید. اکنون به احادیثی در موضوع جویا شدن از احوال همسایه و کمک به او، اشاره می‌شود: 1. پیامبر خدا(ص) در سخنانی فرمود: «هر کس کالایی از همسایه خود دریغ دارد؛ خداوند، در روز رستاخیز، خیر خود را از او دریغ دارد و او را به خودش وا گذارد و چه بد وضعی دارد کسی که خداوند او را به حال خودش وا گذارد».[3] 2. «به من ایمان نیاورده است آن‌کس که شب با شکم سیر بخوابد و همسایه مسلمانش گرسنه باشد».[4] 3. «اهل هر آبادی که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنه‌ای باشد، روز قیامت خداوند به آنان نظر رحمت نمی‌افکند».[5] 4. امام علی(ع) فرمود: «از نشانه‌های حُسن همسایگی، جویا شدن از احوال همسایه است».[6] [1] . غزالی، محمد بن محمد، إحیاء علوم الدین‏، ج ‏6، ص 39، بیروت، دار الکتب العربی‏، چاپ اول، بی‌تا؛ [2] . نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 538، قم، هجرت، چاپ ششم، 1378ش. [3] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏4، ص 14، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [4] . شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، الأمالی، ص 520، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق. [5] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 668، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [6] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 85، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
این حدیث که در کتاب (معراج السعادة) در بحث حقوق همسایگان آمده، از کیست؟ آیا سند دارد؟ زیرا راوی این کتاب شخص عالمی است، ولی از گوینده حدیث نام نبرده است: (در روز قیامت، همسایه فقیر چنگ زند بر دامن همسایه غنی و گوید: پروردگارا! از او بپرس که چرا در را بر روی من بست و احسان خود را از من منع نمود)؟
ابوحامد غزالی(متوفای: 505 ه.ق) در کتاب «إحیاء علوم الدین» کلامی را نقل میکند -البته نه بهعنوان حدیث- که متن عربی آن چنین است: «...إذ یقال إنّ الجار الفقیر یتعلّق بجاره الغنی یومَ القیامة، فیقول یا ربّ سَل هذا لم مَنَعَنی معروفه، و سَدّ بابَه دونی»؟؛[1] در روز قیامت، همسایه فقیر چنگ زند بر دامن همسایه غنی، و گوید: پروردگارا! از او بپرس که چرا در را بر روی من بست و احسان خود را از من منع نمود؟!
همانطور که گفته شد؛ اینرا غزالی به عنوان حدیث نقل نکرده، بلکه تنها به عنوان یک کلام حکیمانه بیان نمود که صاحب معراج السعادة نیز آنرا نقل کرده است.[2]
به هر حال؛ این سخن چه حدیث باشد و یا نباشد؛ با توجه به روایات دیگر؛ یک کلام به حقّی است و بعید نیست که چنین چیزی در قیامت برای برخی از افراد پیش بیاید.
اکنون به احادیثی در موضوع جویا شدن از احوال همسایه و کمک به او، اشاره میشود:
1. پیامبر خدا(ص) در سخنانی فرمود: «هر کس کالایی از همسایه خود دریغ دارد؛ خداوند، در روز رستاخیز، خیر خود را از او دریغ دارد و او را به خودش وا گذارد و چه بد وضعی دارد کسی که خداوند او را به حال خودش وا گذارد».[3]
2. «به من ایمان نیاورده است آنکس که شب با شکم سیر بخوابد و همسایه مسلمانش گرسنه باشد».[4]
3. «اهل هر آبادی که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنهای باشد، روز قیامت خداوند به آنان نظر رحمت نمیافکند».[5]
4. امام علی(ع) فرمود: «از نشانههای حُسن همسایگی، جویا شدن از احوال همسایه است».[6] [1] . غزالی، محمد بن محمد، إحیاء علوم الدین، ج 6، ص 39، بیروت، دار الکتب العربی، چاپ اول، بیتا؛ [2] . نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 538، قم، هجرت، چاپ ششم، 1378ش. [3] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 14، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [4] . شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 520، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق. [5] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 668، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [6] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 85، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.