تصرف در اموال امانی و انتفاع بدون اجازه امانت‌‌گذار و یا امتناع از رد امانت، از مصادیق خیانت در امانت به حساب می‌آید. از جنبه حقوقی به استناد مواد 616، 617، 618 قانون مدنی، امین ضامن می‌‌باشد و باید از عهده عیب و نقصی که بر مال امانی وارد شده برآید و جبران خسارت نماید. از طرفی، چنین فرد خائنی از جنبه کیفری نیز به استناد مواد 673 و 674 قانون تعزیرات و مجازات‌‌های بازدارنده در برخی از موارد به حبس از یک تا سه سال و در برخی موارد دیگر به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد. جرم خیانت در امانت، از جرایمی است که احتمال حبس متهم در دو مرحله وجود دارد: 1. حبس و بازداشت متهم قبل از ارسال پرونده به دادسرا نزد قاضی، جهت رسیدگی و صدور حکم به دلایل ذکر شده در ماده 217 قانون آیین دادرسی کیفری،[1] که بازپرس پس از تفهیم اتهام و تحقیق لازم، در صورت وجود دلایل، قرائن و امارات کافی بر توجه اتهام به متهم به استناد ماده 217 و 237 همان قانون، قرار بازداشت موقت صادر می‌‌نماید. 2. حبس متهم طبق مواد 673 و 674 قانون تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده، پس از اثبات جرم و صدور حکم از سوی قاضی پرونده و قطعی شدن آن. در هر دو مرحله، حکم بازداشت موقت و حکم حبس، قابل اعتراض از جهت تخفیف، تشدید، تبدیل و برداشته شدن می‌باشد؛ از این‌رو قانون‌‌گذار در مواد 226، 239، 240، 241، 243 و 244 قانون آیین دادرسی کیفری برای متهم حق اعتراض نسبت به قرار صادره از سوی بازپرس بر بازداشت موقت را مد نظر قرار داده تا متهم بتواند نسبت به قرار صادره درخواست تخفیف، تبدیل و یا حتی رفع(برداشته شدن) را داشته باشد. بنابراین اگر علت بازداشت موقت مرتفع شود و موجب دیگری برای ادامه آن نباشد، به استناد ماده 240 و 241 همان قانون، بازپرس باید با موافقت دادستان، فوری از متهم رفع بازداشت کند. هم‌چنین اگر متهم پس از اثبات حکم و صدور رأی مشمول یکی از بندهای تخفیف و تبدیل مجازات در ماده 38 قانون مجازات اسلامی باشد،[2] می‌‌تواند به استناد ماده 37 همان قانون، از دادگاه درخواست تخفیف یا تبدیل حکم را داشته باشد که در این صورت دادگاه با احراز جهت یا جهات تخفیف حکم و قید آن در رأی خود می‌‌تواند مجازات تعزیری از جمله حبس متهم را به گونه‌‌ای که به حال او مناسب‌تر باشد تقلیل دهد یا وفق مواد 64 تا 70 همان قانون تبدیل و اعمال جایگزین کند. بنابراین آزادی متهم در جرم خیانت در امانت می‌تواند قبل از رد مال امانی اتفاق بیفتد. البته باید توجه داشت که آزادی فرد خائن بدین معنا نیست که رد مال امانی یا جبران ضرر و زیان وارده نیز منتفی شده و مسئولیت آن از عهده متهم ساقط شده باشد، بلکه متهم - حتی با گذراندن مجازات کیفری - هم‌چنان مکلف به رد مال یا جبران خسارات وارده بر امانت‌گذار است تا جایی که اگر به هر دلیلی قاضی کیفری، حکم به رد مال یا جبران خسارت صادر نکرده باشد، حق امانت‌‌گذار محفوظ بوده می‌تواند از طریق طرح دعوا در دادگاه حقوقی، استرداد یا جبران خسارت وارده بر مال امانی را درخواست نماید. [1] . 1. به منظور دسترسی به متهم، 2. حضور به موقع متهم، 3. جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم، 4. تضمین حقوق بزه دیده برای جبران ضرر و زیان. [2] . الف- گذشت شاکی یا مدعی خصوصی. ب- همکاری مؤثر متهم در شناسایی شرکا یا معاونان، تحصیل ادله یا کشف اموال و اشیاء حاصله از جرم یا به کار رفته برای ارتکاب آن. پ- اوضاع و احوال خاص مؤثر در ارتکاب جرم، از قبیل رفتار یا گفتار تحریک آمیز بزه دیده یا وجود انگیزه شرافت‌مندانه در ارتکاب جرم. ت- اعلام متهم قبل از تعقیب یا اقرار مؤثر وی درحین تحقیق و رسیدگی. ث- ندامت، حسن سابقه و یا وضع خاص متهم از قبیل کهولت یا بیماری. ج- کوشش متهم به منظور تخفیف آثار جرم یا اقدام وی برای جبران زیان ناشی از آن. چ- خفیف بودن زیان وارده به بزه دیده یا نتایج زیانبار جرم. ح- مداخله ضعیف شریک یا معاون در وقوع جرم.
سلام؛ آیا دادگاه میتواند بدون رضایت شاکی، قبل از برگرداندن امانت، مجرم را از زندان آزاد نماید؟
تصرف در اموال امانی و انتفاع بدون اجازه امانتگذار و یا امتناع از رد امانت، از مصادیق خیانت در امانت به حساب میآید. از جنبه حقوقی به استناد مواد 616، 617، 618 قانون مدنی، امین ضامن میباشد و باید از عهده عیب و نقصی که بر مال امانی وارد شده برآید و جبران خسارت نماید.
از طرفی، چنین فرد خائنی از جنبه کیفری نیز به استناد مواد 673 و 674 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده در برخی از موارد به حبس از یک تا سه سال و در برخی موارد دیگر به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.
جرم خیانت در امانت، از جرایمی است که احتمال حبس متهم در دو مرحله وجود دارد:
1. حبس و بازداشت متهم قبل از ارسال پرونده به دادسرا نزد قاضی، جهت رسیدگی و صدور حکم به دلایل ذکر شده در ماده 217 قانون آیین دادرسی کیفری،[1] که بازپرس پس از تفهیم اتهام و تحقیق لازم، در صورت وجود دلایل، قرائن و امارات کافی بر توجه اتهام به متهم به استناد ماده 217 و 237 همان قانون، قرار بازداشت موقت صادر مینماید.
2. حبس متهم طبق مواد 673 و 674 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده، پس از اثبات جرم و صدور حکم از سوی قاضی پرونده و قطعی شدن آن.
در هر دو مرحله، حکم بازداشت موقت و حکم حبس، قابل اعتراض از جهت تخفیف، تشدید، تبدیل و برداشته شدن میباشد؛ از اینرو قانونگذار در مواد 226، 239، 240، 241، 243 و 244 قانون آیین دادرسی کیفری برای متهم حق اعتراض نسبت به قرار صادره از سوی بازپرس بر بازداشت موقت را مد نظر قرار داده تا متهم بتواند نسبت به قرار صادره درخواست تخفیف، تبدیل و یا حتی رفع(برداشته شدن) را داشته باشد. بنابراین اگر علت بازداشت موقت مرتفع شود و موجب دیگری برای ادامه آن نباشد، به استناد ماده 240 و 241 همان قانون، بازپرس باید با موافقت دادستان، فوری از متهم رفع بازداشت کند.
همچنین اگر متهم پس از اثبات حکم و صدور رأی مشمول یکی از بندهای تخفیف و تبدیل مجازات در ماده 38 قانون مجازات اسلامی باشد،[2] میتواند به استناد ماده 37 همان قانون، از دادگاه درخواست تخفیف یا تبدیل حکم را داشته باشد که در این صورت دادگاه با احراز جهت یا جهات تخفیف حکم و قید آن در رأی خود میتواند مجازات تعزیری از جمله حبس متهم را به گونهای که به حال او مناسبتر باشد تقلیل دهد یا وفق مواد 64 تا 70 همان قانون تبدیل و اعمال جایگزین کند. بنابراین آزادی متهم در جرم خیانت در امانت میتواند قبل از رد مال امانی اتفاق بیفتد.
البته باید توجه داشت که آزادی فرد خائن بدین معنا نیست که رد مال امانی یا جبران ضرر و زیان وارده نیز منتفی شده و مسئولیت آن از عهده متهم ساقط شده باشد، بلکه متهم - حتی با گذراندن مجازات کیفری - همچنان مکلف به رد مال یا جبران خسارات وارده بر امانتگذار است تا جایی که اگر به هر دلیلی قاضی کیفری، حکم به رد مال یا جبران خسارت صادر نکرده باشد، حق امانتگذار محفوظ بوده میتواند از طریق طرح دعوا در دادگاه حقوقی، استرداد یا جبران خسارت وارده بر مال امانی را درخواست نماید. [1] . 1. به منظور دسترسی به متهم، 2. حضور به موقع متهم، 3. جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم، 4. تضمین حقوق بزه دیده برای جبران ضرر و زیان. [2] . الف- گذشت شاکی یا مدعی خصوصی.
ب- همکاری مؤثر متهم در شناسایی شرکا یا معاونان، تحصیل ادله یا کشف اموال و اشیاء حاصله از جرم یا به کار رفته برای ارتکاب آن.
پ- اوضاع و احوال خاص مؤثر در ارتکاب جرم، از قبیل رفتار یا گفتار تحریک آمیز بزه دیده یا وجود انگیزه شرافتمندانه در ارتکاب جرم.
ت- اعلام متهم قبل از تعقیب یا اقرار مؤثر وی درحین تحقیق و رسیدگی.
ث- ندامت، حسن سابقه و یا وضع خاص متهم از قبیل کهولت یا بیماری.
ج- کوشش متهم به منظور تخفیف آثار جرم یا اقدام وی برای جبران زیان ناشی از آن.
چ- خفیف بودن زیان وارده به بزه دیده یا نتایج زیانبار جرم.
ح- مداخله ضعیف شریک یا معاون در وقوع جرم.
- [آیت الله خوئی] زیدی در اثر تصادف (و به هم خوردن دو اتومبیل به یکدیگر) مقتول شده، شخص راننده (سائق) که زنده است او را به زندان میبرند تا ورثه رضایت بدهند و او آزاد شود، در صورتی که شخص مقتول صغیر داشته باشد از جهت دادن رضایت اگر مبلغ کم باشد به ضرر ورثه است، با این حال مقتول اگر وارث کبیر هم داشته باشد چه کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] این جانبان، مالک 25% یک شرکت تولیدی فرش ماشینی هستیم، اعضای هیأت مدیره شرکت به علّت صدور چک بی محل و خیانت در امانت و سوءاستفاده از اموال شرکت، تحت پیگرد قانونی بوده و فعلاً دو نفر از آنها در زندان و دو نفر دیگر متواری هستند، اخیراً چند نفر داخل شرکت شده و اظهار می دارند که ما شرکت را اجاره کرده ایم، بدین صورت که در قبال هر تخته فرش تولید شده مبلغی پرداخت نمایند. خواهشمند است اعلام فرمایید که آیا برای ادامه کار رضایت شرعی 25% سهامداران شرکت لازم است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اینجانبان مالک 25% یک شرکت تولید فرش ماشینی هستیم، هیأت مدیره شرکت به علت صدور چک بی محل و خیانت در امانت و سوء استفاده از اموال شرکت تحت پیگرد قانونی بوده و فعلاً دو نفر از آنها در زندان و دو نفر دیگر متواری هستند و اخیراً چند نفر داخل شرکت شده واظهار می دارند که ماشرکت را اجاره کرده ایم بدین صورت که در قبال هر تخته فرش تولید شده مبلغی پرداخت کنند. خواهشمند است اعلام فرمایید که آیا برای ادامه کار رضایت شرعی صاحبان 25% سهام شرکت لازم است؟
- [سایر] با سلام 1.من بیشتر برنامه های شما رو در مردم ایران سلام دیدم و حرف های شما یه نوع خاصه. 2.دانشجوی فوق لیسانسی که باید برم خدمت و 27 ساله. 3. یه نامزدی نا فرجام داشتم و الان هم هنوز توش موندم. 4.نامزدم بهم میگه تا الان تو یه زندان بوده و آزاد شده و این یعنی ریختن آب پاکی روی دستم به نظرتون چکار کنم؟؟؟ 5. اگه خواستید کمی از مسائل رو واستون باز کنم. در انتها هم قدردانی خود را ابراز میدارم.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 1. چنانچه به ادله ذیل حکم قصاص در مورد شخص محکوم اجرا نشده باشد آیا میتوان وی را تا زمان اجرای حکم -هر چند در مدت زمان طولانی- در حبس نگه داشت؟ الف. اولیای دم به دلیل فقر مالی یا دلایل دیگر از پرداخت فاضل دیه خودداری میکنند. (لازم به ذکر است در مواردی از این بند، اجرای حکم از نظر اجتماعی و سیاسی ضروری میباشد). ب. عدم تأمین سهم اولیای صغیر مقتول از طرف اولیای خواهان قصاص. ج. عفو برخی از اولیای دم و عدم پرداخت سهم آنان به محکوم علیه از سوی اولیای خواهان قصاص. د. عدم شناسایی اولیای دم یا عدم دسترسی به آنان و دستور حاکم شرع مبنی بر اخذ دیه از قاتل و ناتوانی وی از پرداخت دیه. ه. مصالحه به دیه و عدم توانایی پرداخت دیه توسط محکوم علیه. و. عدم مراجعه اولیای دم به دادگاه برای تعیین تکلیف نهایی. ز. فقدان ابزار لازم برای اجرای دقیق حکم قصاص و استنکاف مجنی علیه و اولیای دم یا افراد خبره از اجرای حکم. ح. مورد بند (ز) در صورتی که محکوم علیه استطاعت پرداخت یا جلب رضایت شاکی را ندارد. 2. در صورت منفی بودن جواب آیا دادگاه ها میتوانند شخص محکوم را بدون قید و شرط آزاد نمایند یا آزادی وی باید با اخذ وثیقه یا به قید ضمانت باشد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] چنانچه به ادّله ذیل حکم قصاص در مورد شخص محکوم اجراء نشده باشد،آیا میتوان وی را تا زمان اجراء حکم (هر چند در مدّت زمان طولانی) در حبس نگه داشت؟ الف - اولیاء دم به دلیل فقر مالی یا دلایل دیگر از پرداخت فاضل دیه خودداری میکنند (لازم به ذکر است در مواردی از این بند، اجرای حکم از نظر اجتماعی و سیاسی ضروری میباشد) ب - عدم تأمین سهم اولیاء صغیر مقتول، از طرف اولیاء خواهان قصاص. د - عدم شناسایی اولیاء دم یا عدم دسترسی به آنان و دستور حاکم شرع مبنی بر أخذ دیه از قاتل و ناتوانی وی از پرداخت دیه. ه - مصالحه به دیه و عدم توانایی پرداخت دیه توسط محکوم علیه. و - عدم مراجعه اولیاء دم به دادگاه برای تعیین تکلیف نهایی. ز - فقدان ابزار لازم برای اجرای دقیق حکم قصاص و استنکاف مجنی علیه و اولیاء دم با افراد خبره از اجرای حکم. ح - مورد بند )ز( در صورتی که محکوم علیه استطاعت پرداخت یا جلب رضایت شاکی را ندارد. در صورت منفی بودن جواب، آیا دادگاهها میتوانند شخص محکوم را بدون قید و شرط آزاد نمایند یا آزادی وی باید با أخذ وثیقه یا به قید ضمانت باشد؟
- [سایر] با سلام وخسته نباشید 1. دانشجو ترم 4 کامپیوتر دانشگاه غیر انتفاعی و کارمند دانشگاه فردوسی 2- 32 سال 3- متاهل در برنامه تلویزیونی که چند روز پیش از شما دیدم درباره تفاخر - مطلبی فرمودید که جناب آیت الله بهجت دوست نداشتند که شما شاگردانشان ساعت دست کنید و خودشان نیز ساعت نداشتند . این مطلب بسیار ذهنم را مشغول نموده . دلیلش چه بوده؟ یک دلیلی که به ذهنم خطور کرد این بوده که به خاطر اینکه خداوند متعالی انسان و روح را آزاد آفریده شاید داشتن ساعت و زمانبندی کردن زندگی باعث میشود که روح را در یک زندان قرار دادن و مجبور به اطاعت کردن از یک دست پرورده زمینی باشد در صورتی که من از سخنان شما اشتباه برداشت کردم راهنمایی بفرمایید با تشکر
- [سایر] سلام حاج آقایکسال است که عقد کردم البته بدون رضایت قلبی بدون علاقه الان کارمون به دادگاه کشیده ودرشرف طلاق هستیم البته از عاقبت این کار می ترسم دلایل من برای طلاق 1-عدم علاقه 2-مادی بودن ایشان به طوریکه ایشان سرمخارج عروسی چند ماه است که با من قهر است 3-بچه ننه بودن ایشان بطوریکه بدون اجازه مادرش حق نداره آب بخوره4-بسیار زودرنج و اهل قهره به طوریکه بیشتر این یکسال را در قهر بوده ایم.لطفاراهنمایی ام کنید ایا اقدام من برای طلاق درست بوده است یا نه با توجه به اینکه من چند جلسه مشاوره هم رفته ایا اگر من از اینکار منصرف شوم تبعات ان بعدها روی زندگی من تاثیر می گذارد با توجه به اینکه ایشان بسیا کینه ای هستند(البته من الان مهریه ام را به اجرا گذاشته ام )ازشما استدعا دارم خیلی سریع به من جواب بدهید چون در وضعیت بدی به سر می برم
- [سایر] با سلام. همانطور که می دانیم یکی از امورمهم در زندگی هر فردی ازدواج است.و اسلام نیز در این زمینه بسیار تاکید کرده و نوعی از ازدواج را نیز به عنوان ازدواج موقت تعریف کرده است.احادیث و روایاتی در این زمینه وجود دارد .از جمله :((امام باقر (ع) فرمودند : زنی که مالک نفس خود ( آزاد) باشد و سفیه ، مجنون و کودک نباشد . در چنین حالی شوهر کردن او بدون اجازه ولی جائز است.امام صادق (ع) فرمودند : هر زنی که بخواهد اگر مالک نفس خود باشد ( یعنی کنیز یا دیوانه نباشد ) می تواند ازدواج کند و اگر آن زن بخواهد می تواند وکیل بگیرد.امام صادق (ع) فرمودند : بکر و غیر بکر مساوی است که باید نکاح به اذن آنها باشد و هیچ زنی را نکاح نمی توان کرد مگر به امر و رخصت او .ابو عبد الله (ع) فرمودند : باکره می تواند بدون اجازه پدرش ازدواج کند.امام صادق (ع) فرمودند : اگر دختر راضی شود بدون رضایت پدرش ازدواج موقت نماید اشکالی ندارد.امام صادق (ع) فرمودند :ازدواج موقت با دختر اشکالی ندارد . تا زمانی که دختر از باکره بودن خارج نشود . به خاطر آنکه ممکن است باکره نبودن دختر برای خانواده دختر یک عیب حساب شود.و روایتی را در این زمینه شنیده ام که ائمه صیغه های موقتی که شرط عدم مقاربت در آنها باشد را بدون اذن ولی برای دیگران می خواندند. ازدواج موقت بین دختر و پسر از نظر اسلامی مانند ازدواج دائم است ولی اسلام شناسان و مراجع تقلید از زمان کهن تا به حال درباره اینکه دختر بتواند بدون اذن ولی ازدواج نماید اختلاف نظر داشته اند و بسیاری از آنان به خاطر دوری از هرج و مرج و فساد اذن ولی را شرط عقد می دانسته اند و می دانند . ولی بسیاری بر این عقیده اند که در اسلام بنابر حکم اولیه اذن ولی در عقد دختر بالغ و رشیده شرط نیست چرا که ائمه اطهار (ع) در بسیاری از اخبار رسیده اذن ولی را در ازدواج باکره رشیده شرط نمی دانند و حتی در برخی از روایات ازدواج موقت دختران را بدون اذن ولی و در صورت عدم ازاله بکارت جایز می دانند.حال بسیاری از مراجع به علت مسائل اجتماعی ازدواج موقت را با اذن پدر احتیاط واجب یا واجب و لازم دانسته اند.که به حق می توان گفت صحیح است.با وجوداینکه حکم مراجع تقلید سند است و باید به آن عمل شود از حضرت عالی می خواستم بپرسم آیا گفته های مرا تایید می کنید یا در برخی جملات آن ایراداتی مشاهده می کنید.لطفا آنها را ذکر کنید. من مشغول به تحقیق در این زمینه هستم. سوال دوم من این است.من و دختر خانومی که به هم علاقه داشتیم،از طریق تلفن و پیام کوتاه و گاهی نیز به شکل حضوری ارتباط داشتیم. ارتباط ما فقط در حد صحبت کردن با یکدیگر بود.اما مرجع تقلیدم این ارتباط را جایز نمی دانستند.من در آن زمان حکم دقیق مرجع تقلیدم را در مورد ازدواج موقت نمی دانستم و بی اذن ولی دختر او را به عقد موقت خود در آوردم. شرط عقد ما این بود که ارتباط ما به احترام پدر دختر با وجود محرم بودن در همان حد صحبت کردن باقی بماند واز آن حد تجاوز نکند. (آیا تا اینجا به دلیل اینکه که عالم نبودیم گناهی مرتکب شدیم؟) اما بعدا فهمیدم که ما می بایست تکلیفا از پدر دختر اجازه می گرفتیم.و عقد ما صحیح است اما دختر مرتکب گناه شده است. ولی ما عقدمان را به هم نزدیم و ارتباط خودمان را به همان شکل حفظ کردیم.و از حد صحبت تجاوز نکرد.به یکدیگرجملات عاشقانه می گفتیم اما از گفتن خیلی از جملات نیز خودداری می کردیم.آیا با بر هم نزدن عقد بعد از آگاه شدن از حکم صحیح آن،مرتکب گناه شدیم؟آیا با گفتن جملات عاشقانه به یکدیگرمرتکب گناه شدیم؟لازم به ذکر است که بعدا به لطف خداوند خانواده های خود را از علاقه مان به یکدیگر آگاه ساختیم و الان نیز با هم زن و شوهر هستیم.