در برخی سخنرانی‌ها یا مدایح عبارت (آل الله) عنوان می‌شود، آیا این عنوان شرک نیست؟ مگر در سوره توحید نمی‌خوانیم (لم یلد و لم یولد)؟ خواهشمند است این موضوع بررسی و پاسخ داده شود.
استناد برخی از امور به خداوند به جهت بیان شرافت آن، امری رایج قبل و بعد از اسلام بوده است؛ برای نمونه، «روح الله» برای حضرت عیسی(ع)،[1] و «خلیل الله» برای حضرت ابراهیم(ع).[2] علاوه بر افراد برخی از مکان‌ها مانند کعبه نیز به عنوان «بیت الله» شناخته می‌شوند. همه موارد مذکور به صورت صریح و یا ضمنی مورد تأیید اسلام قرار گرفته است. تعبیر «آل الله» نیز از تعابیری است که بعد از حمله اصحاب فیل به کعبه، به قریش گفته می‌شد؛ زیرا وجود کعبه، در مکه و تحت مدیریت و حفاظت قریش، اعتبار والایی برای قریشیان به شمار می‌آمد. این اعتبار پس از حمله ابرهه و شکست او به اذن الهی توسط پرندگان، بسیار بیشتر شد. این حادثه پیامدهای بسیاری داشت که از جمله آن، مشهور شدن این قوم به «آل الله» بوده است.[3] در تاریخ موارد بسیار زیادی وجود دارد که قریشیان خود را «آل الله» نامیده و به این توصیف افتخار نیز می‌کردند؛[4] از جمله عبدالمطلب جد پیامبر(ص) که این واژه را ضمن شعری بیان کرد.[5]   امام صادق(ع) نیز پیرامون این نام‌گذاری می‌فرماید: «قریش در میان عرب، آل‏ اللَّه‏ نامیده شدند. آنها را آل اللَّه گفتند؛ برای آن‌که در کنار بیت اللَّه ساکن بودند».[6] همین استدلال در برخی کتاب‌های تاریخی نیز بیان شده است.[7] این تعبیر توسط بزرگان اهل سنت نیز مورد استفاده بوده است. خلیفه دوم به حاکم مکه که عبدالرحمن بن ابزی را جانشین خود قرار داده و نزدش آمده بود، چنین می‌گوید: «آیا عبدالرحمن را بر آل الله حاکم کردی؟...».[8] بنابر این، اضافه «آل» به کلمه «الله»، اضافه تشریفیه بوده و در مقام شرافت دادن به این قوم می‌باشد.[9] البته لازم به ذکر است؛ این استعمال با این‌که برای همه قریش به‌کار می‌رفته است، اما بسیاری از آنها شایسته چنین تعبیری نبوده‌اند و این استعمال به عنوان کلی بر آنان حمل می‌شده است. اما جدای این استعمال رایج در آن زمان، می‌توان مصادیق دیگری را نیز برای این تعبیر به دست آوریم. «آل الله» در معنایی خاص‌تر و دقیق‌تر بر آنانی صادق خواهد بود که خود را وقف خداوند کرده و رضای خداوند را بر رضای خود مقدم دارند و خواست الهی در همه اعمال آنان نمود خواهد داشت.[10] بنابر این، چنین تعبیری بر افراد والامقامی؛ مانند پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)به صورت ویژه صادق خواهد بود، در همین راستا امام حسین(ع) خود و اهل بیت پیامبر(ص) را آل الله می‌خواند: «ما آل الله و وارثان رسول خدا هستیم».[11] همچنین در برخی از ادعیه نیز خطاب به اهل بیت آمده: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا آلَ‏ اللَّهِ‏».[12] تعبیر «آل الله»، تعبیری شرک آلود نیست؛ این تعبیر به این معنا نیست که خداوند فرزندی داشته و اینان فرزندان اویند! همان‌طور که تعبیر «بیت الله» و «روح الله» به این معنا نیست که خداوند خانه‌ و روحی دارد. این نوع تعبیرها، تنها انتساب عرضی به خداوند بوده‌اند تا شرافتی از این طریق را به آنان منتقل کنیم که البته در هر یک وجه خاصی وجود دارد.   [1] . ر.ک: «نامیده شدن عیسی به روح الله»، سؤال 6205. [2] . فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، ص 221، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق. [3] . مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبی‌طالب(ع)، ص 114، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، 1384ش؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 1، ص 25، بیروت، ‌دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق. [4] . مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 4، ص 32،‌ بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا. [5] . مکی فاکهی، محمد بن إسحاق، أخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، محقق، عبد الله دهیش، عبد الملک، ج 3، ص 51، بیروت، دار خضر، چاپ دوم، 1414ق؛ مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 106، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق. [6] . شیخ صدوق، محمد بن علی‏، الأمالی، ص 286، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق. [7] . ابن سعید أندلسی، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، محقق، نصرت عبد الرحمن، ج 1، ص 332، اردن، مکتبة الأقصی، بی‌تا. [8] . موصلی، أبو یعلی أحمد بن علی، مسند أبی یعلی، محقق، أسد، حسین سلیم، ج 1، ص 185، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1490، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق. [9] . مناوی قاهری، عبد الرؤوف بن تاج، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج 1، ص 56، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، چاپ اول، 1356ق. [10] . مازندرانی، محمد صالح بن احمد،‌ شرح الکافی(الأصول و الروضة)، محقق، مصحح، شعرانی، ابوالحسن‏، ج 7، ص 172، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول‏،‌ ‏1382ق.‏ [11] . ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج 4، ص 52، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق. [12] . عاملی(شهید اول)، محمد بن مکی، المزار فی کیفیة زیارات النبی و الأئمة(ع)، ص 162، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1410ق.
عنوان سوال:

در برخی سخنرانی‌ها یا مدایح عبارت (آل الله) عنوان می‌شود، آیا این عنوان شرک نیست؟ مگر در سوره توحید نمی‌خوانیم (لم یلد و لم یولد)؟ خواهشمند است این موضوع بررسی و پاسخ داده شود.


پاسخ:

استناد برخی از امور به خداوند به جهت بیان شرافت آن، امری رایج قبل و بعد از اسلام بوده است؛ برای نمونه، «روح الله» برای حضرت عیسی(ع)،[1] و «خلیل الله» برای حضرت ابراهیم(ع).[2]
علاوه بر افراد برخی از مکان‌ها مانند کعبه نیز به عنوان «بیت الله» شناخته می‌شوند.
همه موارد مذکور به صورت صریح و یا ضمنی مورد تأیید اسلام قرار گرفته است.
تعبیر «آل الله» نیز از تعابیری است که بعد از حمله اصحاب فیل به کعبه، به قریش گفته می‌شد؛ زیرا وجود کعبه، در مکه و تحت مدیریت و حفاظت قریش، اعتبار والایی برای قریشیان به شمار می‌آمد.
این اعتبار پس از حمله ابرهه و شکست او به اذن الهی توسط پرندگان، بسیار بیشتر شد.
این حادثه پیامدهای بسیاری داشت که از جمله آن، مشهور شدن این قوم به «آل الله» بوده است.[3]
در تاریخ موارد بسیار زیادی وجود دارد که قریشیان خود را «آل الله» نامیده و به این توصیف افتخار نیز می‌کردند؛[4] از جمله عبدالمطلب جد پیامبر(ص) که این واژه را ضمن شعری بیان کرد.[5]  
امام صادق(ع) نیز پیرامون این نام‌گذاری می‌فرماید:
«قریش در میان عرب، آل‏ اللَّه‏ نامیده شدند. آنها را آل اللَّه گفتند؛ برای آن‌که در کنار بیت اللَّه ساکن بودند».[6] همین استدلال در برخی کتاب‌های تاریخی نیز بیان شده است.[7]
این تعبیر توسط بزرگان اهل سنت نیز مورد استفاده بوده است.
خلیفه دوم به حاکم مکه که عبدالرحمن بن ابزی را جانشین خود قرار داده و نزدش آمده بود، چنین می‌گوید:
«آیا عبدالرحمن را بر آل الله حاکم کردی؟...».[8]
بنابر این، اضافه «آل» به کلمه «الله»، اضافه تشریفیه بوده و در مقام شرافت دادن به این قوم می‌باشد.[9]
البته لازم به ذکر است؛ این استعمال با این‌که برای همه قریش به‌کار می‌رفته است، اما بسیاری از آنها شایسته چنین تعبیری نبوده‌اند و این استعمال به عنوان کلی بر آنان حمل می‌شده است.
اما جدای این استعمال رایج در آن زمان، می‌توان مصادیق دیگری را نیز برای این تعبیر به دست آوریم.
«آل الله» در معنایی خاص‌تر و دقیق‌تر بر آنانی صادق خواهد بود که خود را وقف خداوند کرده و رضای خداوند را بر رضای خود مقدم دارند و خواست الهی در همه اعمال آنان نمود خواهد داشت.[10]
بنابر این، چنین تعبیری بر افراد والامقامی؛ مانند پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)به صورت ویژه صادق خواهد بود، در همین راستا امام حسین(ع) خود و اهل بیت پیامبر(ص) را آل الله می‌خواند: «ما آل الله و وارثان رسول خدا هستیم».[11] همچنین در برخی از ادعیه نیز خطاب به اهل بیت آمده: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا آلَ‏ اللَّهِ‏».[12]
تعبیر «آل الله»، تعبیری شرک آلود نیست؛ این تعبیر به این معنا نیست که خداوند فرزندی داشته و اینان فرزندان اویند!
همان‌طور که تعبیر «بیت الله» و «روح الله» به این معنا نیست که خداوند خانه‌ و روحی دارد.
این نوع تعبیرها، تنها انتساب عرضی به خداوند بوده‌اند تا شرافتی از این طریق را به آنان منتقل کنیم که البته در هر یک وجه خاصی وجود دارد.   [1] . ر.ک: «نامیده شدن عیسی به روح الله»، سؤال 6205. [2] . فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، ص 221، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق. [3] . مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبی‌طالب(ع)، ص 114، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، 1384ش؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 1، ص 25، بیروت، ‌دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق. [4] . مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 4، ص 32،‌ بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا. [5] . مکی فاکهی، محمد بن إسحاق، أخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، محقق، عبد الله دهیش، عبد الملک، ج 3، ص 51، بیروت، دار خضر، چاپ دوم، 1414ق؛ مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 106، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق. [6] . شیخ صدوق، محمد بن علی‏، الأمالی، ص 286، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق. [7] . ابن سعید أندلسی، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، محقق، نصرت عبد الرحمن، ج 1، ص 332، اردن، مکتبة الأقصی، بی‌تا. [8] . موصلی، أبو یعلی أحمد بن علی، مسند أبی یعلی، محقق، أسد، حسین سلیم، ج 1، ص 185، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1490، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق. [9] . مناوی قاهری، عبد الرؤوف بن تاج، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج 1، ص 56، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، چاپ اول، 1356ق. [10] . مازندرانی، محمد صالح بن احمد،‌ شرح الکافی(الأصول و الروضة)، محقق، مصحح، شعرانی، ابوالحسن‏، ج 7، ص 172، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول‏،‌ ‏1382ق.‏ [11] . ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج 4، ص 52، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق. [12] . عاملی(شهید اول)، محمد بن مکی، المزار فی کیفیة زیارات النبی و الأئمة(ع)، ص 162، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1410ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین