به عقیده شیعه امامیه، امام لازم است معصوم باشد[1] و روایاتی که خلاف این مطلب را ثابت کند از نظر ما پذیرفته نخواهد بود و به احتمال زیاد از نظر متن و یا سند دارای اشکال است. البته توجه به این نکته لازم است که فهم درست روایات کار همگان نبوده و نیاز به مقدماتی مانند آگاهی از ادبیات عرب، علم رجال و درایه دارد و بدون کسب این مقدمات، ممکن است در فهم روایات، اشتباهاتی صورت پذیرد. با توجه به این نکته باید گفت؛ اگرچه روایت موجود در پرسش به صورت مرسل و بدون سند ذکر شده ولی حتی با فرض پذیرش هم مخالف عصمت امام نیست؛ این روایت در برخی منابع روایی شیعه نیز نقل شده اما داستان را به امام حسن(ع) نسبت داده‌اند[2] و متن هر دو روایت شبیه به هم است. به هر حال؛ آنچه را ابن ابی الحدید نقل نموده می‌آوریم: «معاویه از عقیل - برادر حضرت علی(ع) - راجع به ماجرای آهن گداخته پرسید، عقیل گریان شد و گفت: من جریان دیگری از علی(ع) برای تو نقل می‌کنم: برای امام حسین(ع) مهمانی آمد و ایشان مبلغی را قرض نموده و نانی خرید اما خورشتی نداشت؛ از این‌رو از قنبر خدمت‌کارشان درخواست نمود تا مقداری از عسل‌های موجود در خزانه را که از یمن آورده بودند برای پذیرایی از مهمان به ایشان دهد. قنبر مقداری عسل به ایشان داد. بعد از آن، هنگامی که علی(ع) برای تقسیم عسل‌ها درب خزانه را باز نمود به قنبر گفت: احساس می‌کنم که این عسل‌ها دست خورده است! قنبر گفت: بله ای امیر مؤمنان! و جریان را برای آن‌حضرت نقل کرد. امام علی(ع) خشمگین شد و فرمود: حسین را نزد من بیاورید! بعد از آمدنشان آن‌حضرت تازیانه را بلند نمود که در این هنگام حسین(ع) گفت: به حق عمویم جعفر! عادت حضرت علی(ع) این بود که اگر کسی او را به برادرش جعفر سوگند می‌داد ناراحتی‌اش فرو می‌نشست. در این هنگام به فرزندش رو کرد و فرمود: چه چیز سبب شد که قبل از آن‌که این عسل را در میان مسلمانان تقسیم نمایم از آن استفاده نمایی؟! امام حسین(ع) عرضه داشت: من نیز از این عسل سهمی دارم و قصدم این بود که وقتی سهمم را عطا نمودید قرضم را ادا نمایم. امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: پدرت فدایت شود! اگر چه تو نیز سهمی از این عسل داری اما حقّت این نبود قبل از آن‌که دیگر مسلمانان از آن بهره‌برداری در آن تصرّف نمایی. اگر نبود که به چشم خود دیدم رسول خدا(ص) لب و دهانت را می‌بوسید هر آینه تو را به شدت می‌زدم! بعد از آن مبلغی را به قنبر داد و به او گفت: برو عسلی بهتر از این عسل بخر و بیاور! هنگامی که قنبر عسل جدید را جایگزین می‌کرد، نگاه گریان علی(ع) به ظرف عسل را دیدم که با خود می‌گفت: خدایا! حسین را ببخش که او ندانسته کاری را انجام داده است».[3] با صرف نظر از سند این روایت؛ حسین(ع) در پاسخ به پدر بزرگوارشان که چرا در عسل تصرف نمودی عرض کرد: «من هدفم تصرف غاصبانه در عسل نبود و چون اطلاع داشتم که مقداری از این عسل سهم من نیز هست اقدام به این کار نمودم». و علی(ع) این عذر را پذیرفتند و علت ناراحتیشان را چنین بیان کردند: «چون ما مسئول تقسیم بیت المال هستیم سزاوار نیست خود را بر دیگران مقدم نموده و قبل از دادن حق مردم در آن تصرف کنیم». و به همین جهت، اوصافی در ستایش آن‌حضرت فرمودند و یقیناً اگر از امام حسین(ع) خلافی سر زده بود ایشان را با این وصف که «پدرت فدایت باد» مورد مهربانی قرار نمی‌دادند و همچنین محبت رسول خدا(ص) به ایشان را یادآور نمی‌شدند. بنابراین، امام حسین(ع) گناهی انجام ندادند و اعتراض امام علی(ع) به فرزندشان نیز نه ‌تنها با مقام عصمت منافاتی ندارد، بلکه اهمیت توجه اهل بیت(ع) نسبت به بیت المال را می‌رساند و آن‌حضرت خواستند به این نکته اشاره کنند که افرادی که مسئولیت بیت المال در اختیارشان هست، حق خویشان و بستگان خود را زودتر از حق دیگران پرداخت نکنند، اگرچه این موضوع – بویژه با اختلاف زمانی اندک – تصرف غاصبانه در بیت المال به شمار نخواهد آمد. [1] . ر.ک: «ضرورت عصمت و راه های تشخیص آن در امام(ع)»، سؤال 258؛ «مصادیق معصوم»، سؤال 1749. [2] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 176، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق. [3] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ ج 11، ص 253، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
اینجانب در کتابی این داستان را خواندم؛ روزی امام حسین(ع) از حق بیت المال برای پذیرایی از دوستانشان کمی عسل برمیدارند که حضرت علی(ع) متوجه میشوند و شدیداً با امام حسین برخورد میکنند. سند داستان هم شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ذکر شده است. آیا این داستان با آیه تطهیر متناقض نیست؟ آیا سند این داستان صحیح است؟ با اینکه من 100 سخن قرآن را قبول دارم درخواست میکنم جوابی در مورد این تناقض به من بدهید. با اینکه خود از نسل امام حسین(ع) هستم اما میخواهم حقیقت این داستان را بدانم.
به عقیده شیعه امامیه، امام لازم است معصوم باشد[1] و روایاتی که خلاف این مطلب را ثابت کند از نظر ما پذیرفته نخواهد بود و به احتمال زیاد از نظر متن و یا سند دارای اشکال است.
البته توجه به این نکته لازم است که فهم درست روایات کار همگان نبوده و نیاز به مقدماتی مانند آگاهی از ادبیات عرب، علم رجال و درایه دارد و بدون کسب این مقدمات، ممکن است در فهم روایات، اشتباهاتی صورت پذیرد.
با توجه به این نکته باید گفت؛ اگرچه روایت موجود در پرسش به صورت مرسل و بدون سند ذکر شده ولی حتی با فرض پذیرش هم مخالف عصمت امام نیست؛ این روایت در برخی منابع روایی شیعه نیز نقل شده اما داستان را به امام حسن(ع) نسبت دادهاند[2] و متن هر دو روایت شبیه به هم است. به هر حال؛ آنچه را ابن ابی الحدید نقل نموده میآوریم:
«معاویه از عقیل - برادر حضرت علی(ع) - راجع به ماجرای آهن گداخته پرسید، عقیل گریان شد و گفت: من جریان دیگری از علی(ع) برای تو نقل میکنم:
برای امام حسین(ع) مهمانی آمد و ایشان مبلغی را قرض نموده و نانی خرید اما خورشتی نداشت؛ از اینرو از قنبر خدمتکارشان درخواست نمود تا مقداری از عسلهای موجود در خزانه را که از یمن آورده بودند برای پذیرایی از مهمان به ایشان دهد. قنبر مقداری عسل به ایشان داد.
بعد از آن، هنگامی که علی(ع) برای تقسیم عسلها درب خزانه را باز نمود به قنبر گفت: احساس میکنم که این عسلها دست خورده است!
قنبر گفت: بله ای امیر مؤمنان! و جریان را برای آنحضرت نقل کرد.
امام علی(ع) خشمگین شد و فرمود: حسین را نزد من بیاورید!
بعد از آمدنشان آنحضرت تازیانه را بلند نمود که در این هنگام حسین(ع) گفت: به حق عمویم جعفر!
عادت حضرت علی(ع) این بود که اگر کسی او را به برادرش جعفر سوگند میداد ناراحتیاش فرو مینشست.
در این هنگام به فرزندش رو کرد و فرمود:
چه چیز سبب شد که قبل از آنکه این عسل را در میان مسلمانان تقسیم نمایم از آن استفاده نمایی؟!
امام حسین(ع) عرضه داشت:
من نیز از این عسل سهمی دارم و قصدم این بود که وقتی سهمم را عطا نمودید قرضم را ادا نمایم.
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
پدرت فدایت شود! اگر چه تو نیز سهمی از این عسل داری اما حقّت این نبود قبل از آنکه دیگر مسلمانان از آن بهرهبرداری در آن تصرّف نمایی.
اگر نبود که به چشم خود دیدم رسول خدا(ص) لب و دهانت را میبوسید هر آینه تو را به شدت میزدم!
بعد از آن مبلغی را به قنبر داد و به او گفت:
برو عسلی بهتر از این عسل بخر و بیاور!
هنگامی که قنبر عسل جدید را جایگزین میکرد، نگاه گریان علی(ع) به ظرف عسل را دیدم که با خود میگفت:
خدایا! حسین را ببخش که او ندانسته کاری را انجام داده است».[3]
با صرف نظر از سند این روایت؛ حسین(ع) در پاسخ به پدر بزرگوارشان که چرا در عسل تصرف نمودی عرض کرد:
«من هدفم تصرف غاصبانه در عسل نبود و چون اطلاع داشتم که مقداری از این عسل سهم من نیز هست اقدام به این کار نمودم».
و علی(ع) این عذر را پذیرفتند و علت ناراحتیشان را چنین بیان کردند:
«چون ما مسئول تقسیم بیت المال هستیم سزاوار نیست خود را بر دیگران مقدم نموده و قبل از دادن حق مردم در آن تصرف کنیم».
و به همین جهت، اوصافی در ستایش آنحضرت فرمودند و یقیناً اگر از امام حسین(ع) خلافی سر زده بود ایشان را با این وصف که «پدرت فدایت باد» مورد مهربانی قرار نمیدادند و همچنین محبت رسول خدا(ص) به ایشان را یادآور نمیشدند.
بنابراین، امام حسین(ع) گناهی انجام ندادند و اعتراض امام علی(ع) به فرزندشان نیز نه تنها با مقام عصمت منافاتی ندارد، بلکه اهمیت توجه اهل بیت(ع) نسبت به بیت المال را میرساند و آنحضرت خواستند به این نکته اشاره کنند که افرادی که مسئولیت بیت المال در اختیارشان هست، حق خویشان و بستگان خود را زودتر از حق دیگران پرداخت نکنند، اگرچه این موضوع – بویژه با اختلاف زمانی اندک – تصرف غاصبانه در بیت المال به شمار نخواهد آمد. [1] . ر.ک: «ضرورت عصمت و راه های تشخیص آن در امام(ع)»، سؤال 258؛ «مصادیق معصوم»، سؤال 1749. [2] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 176، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق. [3] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 11، ص 253، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.