پرسش و پاسخ‌هایی در مورد علت عدم ناقص بودن خدا انجام شد و در آخر نتیجه شد که خدا ناقص نیست؛ چون اگر بود قابل پرستش نبود... اگر کسی این قابلیت را در خود ببیند که ناقص را بپرستد جواب شما چیست؟ دیگر کمال در خدای او به چه کار آید؟ فردی که می‌گوید اگر خالق من ناقص باشد حاضرم بپرستمش را متهم به عدم عقلانیت می‌کنند و می‌گویند بحث با این فرد فایده ندارد... لطفاً بفرمایید آیا دلیلی عقلانی بر عدم نقصان خدا هست یا نه؟
در مورد دلایل لزوم کامل بودن وجود خداوند رجوع شود به پاسخ‌های: 45176(کمال مطلق) و 12174(کمال مطلق) و ذکر این نکته نیز در ابتدا ضروری است که در تاریخ بشر بسیار تکرار شده که گروه‌هایی مانند بت‌پرستان به پرستش ناقص روی آورند. اما در مورد این قسمت از پرسش که اگر کسی این قابلیت را در خود ببیند که ناقص را بپرستد چه مشکلی دارد؟ و نیز این پرسش که کمال در خدا به چه کار انسان می‌آید؟ در پاسخ باید گفت؛ با در نظر گرفتن چند مقدمه می‌توان بیان کرد که خدای مورد پرستش باید کامل باشد: 1. در هر انسانی غریزه «حبّ کمال» وجود دارد؛ و به همین دلیل رنج‌ها و سختی‌ها را به آرزوی آینده روشن‌تری بر خود هموار می‌سازد.[1] 2. هر انسانی در خود احساس نقص می‌کند؛ یعنی هر کس به علم وجدانی می‌بیند که ناقص است. 3. همه‌ی انسان‌ها به علم فطری و بدیهی آگاهی دارند که در عالم هستی موجودی بی‌نقص وجود دارد. 4. راه بر طرف شدن نقص موجود ناقص، برقراری رابطه و اتصال با موجود بی‌نقص است. 5. پرستش در حقیقت برقراری رابطه و اتصال با موجود بی‌نقص است. بنابراین، اگر انسان به دنبال رسیدن به کمال است و خواهان مقامی است که در حد خودش نقص و عیب نداشته باشد، و راه رسیدن به این مقام نیز از طریق اتصال به موجود بی‌نقص است، چگونه راضی می‌شود که موجود ناقص را بپرستد؟! پرستش موجود ناقص چه مشکلی از او برطرف می‌کند و به چه کار او می‌آید؟ علاوه این‌که موجود ناقص در حقیقت، در ذات خود فقیر است؛ زیرا تنها موجود بی‌نقص غنی بالذات است. بنابراین موجودی که خود عین فقر و نیاز است، چگونه می‌تواند نیاز و فقر دیگری را بر طرف کند. نتیجه این‌که همه‌ی باید منتهی به ذات بی‌نقص و غنی مطلق منتهی شوند تا بتوانند در سایه استمداد از او، وسیله‌ای برای برطرف کردن نقص موجودات دیگر محسوب شوند؛ پس معبود مطلق و آن کسی که قابلیت پرستش دارد، فقط ذات خداوند کامل و بی‌نیاز خداوند است.   [1] . ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 42، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ ارمغان بصیر، چاپ اول، 1384ش؛ موسوی لاری، سید مجتبی، رسالت اخلاق در تکامل انسان، ص21، قم، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، 1386ش.
عنوان سوال:

پرسش و پاسخ‌هایی در مورد علت عدم ناقص بودن خدا انجام شد و در آخر نتیجه شد که خدا ناقص نیست؛ چون اگر بود قابل پرستش نبود... اگر کسی این قابلیت را در خود ببیند که ناقص را بپرستد جواب شما چیست؟ دیگر کمال در خدای او به چه کار آید؟ فردی که می‌گوید اگر خالق من ناقص باشد حاضرم بپرستمش را متهم به عدم عقلانیت می‌کنند و می‌گویند بحث با این فرد فایده ندارد... لطفاً بفرمایید آیا دلیلی عقلانی بر عدم نقصان خدا هست یا نه؟


پاسخ:

در مورد دلایل لزوم کامل بودن وجود خداوند رجوع شود به پاسخ‌های: 45176(کمال مطلق) و 12174(کمال مطلق) و ذکر این نکته نیز در ابتدا ضروری است که در تاریخ بشر بسیار تکرار شده که گروه‌هایی مانند بت‌پرستان به پرستش ناقص روی آورند.
اما در مورد این قسمت از پرسش که اگر کسی این قابلیت را در خود ببیند که ناقص را بپرستد چه مشکلی دارد؟ و نیز این پرسش که کمال در خدا به چه کار انسان می‌آید؟
در پاسخ باید گفت؛ با در نظر گرفتن چند مقدمه می‌توان بیان کرد که خدای مورد پرستش باید کامل باشد:
1. در هر انسانی غریزه «حبّ کمال» وجود دارد؛ و به همین دلیل رنج‌ها و سختی‌ها را به آرزوی آینده روشن‌تری بر خود هموار می‌سازد.[1]
2. هر انسانی در خود احساس نقص می‌کند؛ یعنی هر کس به علم وجدانی می‌بیند که ناقص است.
3. همه‌ی انسان‌ها به علم فطری و بدیهی آگاهی دارند که در عالم هستی موجودی بی‌نقص وجود دارد.
4. راه بر طرف شدن نقص موجود ناقص، برقراری رابطه و اتصال با موجود بی‌نقص است.
5. پرستش در حقیقت برقراری رابطه و اتصال با موجود بی‌نقص است.
بنابراین، اگر انسان به دنبال رسیدن به کمال است و خواهان مقامی است که در حد خودش نقص و عیب نداشته باشد، و راه رسیدن به این مقام نیز از طریق اتصال به موجود بی‌نقص است، چگونه راضی می‌شود که موجود ناقص را بپرستد؟!
پرستش موجود ناقص چه مشکلی از او برطرف می‌کند و به چه کار او می‌آید؟
علاوه این‌که موجود ناقص در حقیقت، در ذات خود فقیر است؛ زیرا تنها موجود بی‌نقص غنی بالذات است. بنابراین موجودی که خود عین فقر و نیاز است، چگونه می‌تواند نیاز و فقر دیگری را بر طرف کند.
نتیجه این‌که همه‌ی باید منتهی به ذات بی‌نقص و غنی مطلق منتهی شوند تا بتوانند در سایه استمداد از او، وسیله‌ای برای برطرف کردن نقص موجودات دیگر محسوب شوند؛ پس معبود مطلق و آن کسی که قابلیت پرستش دارد، فقط ذات خداوند کامل و بی‌نیاز خداوند است.   [1] . ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 42، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ ارمغان بصیر، چاپ اول، 1384ش؛ موسوی لاری، سید مجتبی، رسالت اخلاق در تکامل انسان، ص21، قم، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، 1386ش.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین